گنجور

 
مولانا

ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو

که خطا بود از این رو و صواب است از آن رو

ز همان رو که زد آتش ز همان رو کشد آتش

ز همان روی که مردم کندم زنده همان رو

همه عشاق که مستند ز چه رو دیده ببستند

که بدانند که بی‌چشم توان دید به جان رو

نبود روی از این سو همه پشت است از این سو

که نگنجید در این حد و نه در جان و مکان رو

به یکی لحظه چریدند همه جان‌ها و پریدند

که نباید که ز نقصان شود از چشم نهان رو

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۲۲۱۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم