گنجور

حاشیه‌ها

سین .الف در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۲ - یمدح نورالدین بن صیاد:

مادام ینسرح الغزلان فی الوادی / احذر یفوتک صید یا بن صیاد
معنی: تا وقتی که آهوها در دشت و دره آزادانه می‌گردند، مراقب باش که شکار از دستت نرود، ای پسر صیاد (شکارچی)! و اعلم بان امام المرء بادیة / وقاطع البر محتاج الی الزاد
معنی: بدان که پیش روی هر انسان بیابانی است (زندگی مثل سفر در بیابان است)، و کسی که در این بیابان راه می‌رود، به توشه و آذوقه نیاز دارد. یا من تملک مألوف الذین غدوا / هل یطمن صحیح العقل بالغادی؟
معنی: ای کسی که دل‌های کسانی را که رفته‌اند در دست داری، آیا انسان عاقل به چیزی که فریبنده و ناپایدار است دل می‌بندد؟ و انما مثل الدنیا و زینتها / ریح تمر بکام و اطواد
معنی: دنیا و زیبایی‌هایش مانند بادی است که از میان دره‌ها و کوه‌ها می‌گذرد (یعنی زودگذر و ناپایدار است). اذ لامحالة ثوب العمر منتزع / لافرق بین سقلاط و لباد
معنی: وقتی که لباس عمر (زندگی) ناگزیر از تن بیرون می‌آید، فرقی بین پارچه گران‌قیمت (سقلاط) و پارچه ساده (لباد) نیست. مالا بن آدم عندالله منزلة / الا و منزله رحب لقصاد
معنی: برای آدمیزاد نزد خدا هیچ جایگاهی نیست، مگر اینکه جایگاهش برای کسانی که قصد خیر و میانه‌روی دارند، وسیع و بزرگ است. طوبی لمن جمع الدنیا و فرقها / فی مصرف الخیر لا باغ ولا عاد
معنی: خوشا به حال کسی که دنیا را جمع کرد و آن را در راه خیر خرج کرد، نه برای خودخواهی و نه برای عادت. کما تیقن ان الوقت منصرف / ایقن بانک محشور لمیعاد
معنی: همان‌طور که یقین داری زمان می‌گذرد، یقین داشته باش که برای روز قیامت جمع‌آوری خواهی شد. و ربما بلغت نفس بجودتها / ما لا یبلغها تهلیل عباد
معنی: گاهی یک انسان با بخشندگی و خوبی‌اش به جایگاهی می‌رسد که با تسبیح‌گفتن بندگان (عبادت ظاهری) نمی‌توان به آن رسید. رکب الحجاز تجوب البر فی طمع / والبر احسن طاعات و اوراد
معنی: کاروان حجاز در بیابان‌ها به امید چیزی می‌گردد، اما بهترین عبادت‌ها و ذکرها در همین بیابان (سفر معنوی) است. جد، وابتسم، و تواضع، و اعف عن زلل / و انفع خلیلک، و انقطع غلة الصادی
معنی: تلاش کن، لبخند بزن، فروتن باش، از لغزش‌ها بگذر، به دوستت سود برسان و تشنگی تشنه را برطرف کن. ولا تضرک عیون منک طامحة / ان الثعالب ترجوا فضل آساد
معنی: چشم‌هایی که به تو طمع دارند، به تو ضرر نمی‌رسانند؛ روباه‌ها همیشه چشم به لطف شیرها دارند. و هل تکاد تدی حق نعمته؟ / والشکر یقصر عن انعامه البادی
معنی: آیا می‌توانی حق نعمت‌هایش را ادا کنی؟ شکرگزاری همیشه از نعمت‌های آشکارش کمتر است. ان کنت یا ولدی بالحق منتفعا / هذی طریقة سادات و أمجاد
معنی: ای فرزندم، اگر از حق بهره‌مند شدی، این راه بزرگان و سروران است. قرعت بابک و الاقبال یهتف بی / شرعت فی منهل عذب لوراد
معنی: درِ خانه‌ات را کوبیدم و بخت و اقبال به من خوش‌آمد گفت، به سوی چشمه‌ای گوارا برای سیراب شدن گام برداشتم. لاتعتبن علی مافیه من عظة / ان النصیحة مألوفی و معتادی
معنی: از پند و اندرزی که در آن است ناراحت نشو، چون نصیحت کردن عادت و روش همیشگی من است. قرعت بابک و الاقبال یهتف بی / شرعت فی منهل عذب لوراد
معنی: (تکرار بیت قبلی برای تأکید) درِ خانه‌ات را زدم و اقبال به من خوش‌آمد گفت، به سوی چشمه‌ای شیرین رفتم. غنیت باسمک والجدران من طرب / تکاد ترقص کالبعران للحادی
معنی: به نام تو آواز خواندم و دیوارها از شادی لرزیدند، مثل شترهایی که با آواز ساربان می‌رقصند. یا دولة جمعت شملی بریته / بلغتنی املا رغما لحسادی
معنی: ای دولت (یا ای بخت بزرگ) که پراکندگی‌ام را جمع کردی، به آرزوهایم رساندی‌ام، با وجود حسودان. یا اسعدالناس جدا ما سعی قدمی / الیک، الا ارادالله اسعادی
معنی: ای خوشبخت‌ترین مردم، هر قدمی که به سوی تو برداشتم، جز با خواست خدا برای سعادتم نبود. انی اصطفیتک دون الناس قاطبة / اذ لایشبه اعیان بحاد
معنی: من تو را از میان همه مردم برگزیدم، چون هیچ‌کس مثل تو نیست. دم یا سحاب لجوالفرس منبسطا / و امطر نداک علی الحضار والبادی
معنی: ای ابر، مثل اسب تیزرو در آسمان بمان و سخاوتت را بر شهرنشین و بیابان‌گرد بباران. خیر ارید بشیراز حللت به / یا نعمة الله دومی فیه و ازدادی
معنی: خیر و برکت برای شیراز خواستم که در آن ساکن شدم، ای نعمت خدا، در آن پایدار باش و بیشتر شو. لازلت فی سعة الدنیا و نعمتها / ما اهتز روض و غنی طیره الشادی
معنی: در وسعت دنیا و نعمت‌هایش بمان، تا وقتی که باغ‌ها بجنبند و پرندگان شادی بخوانند. تم القصیدة ابقی الله شانکم / بقاء سمسمة فی کیر حداد
معنی: قصیده تمام شد، خدا شأن شما را حفظ کند، مثل سمسمة (نامی یا چیزی پایدار) در کوره آهنگر.

سام در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:

( کرشمة ) کرشمة. [ ک َ ش َ م َ ] ( ع اِ ) روی. . رخسار. . وجه. یقال : قبح اﷲ کرشمته.

کرشمه. [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] ( اِ ) ناز و غمزه. .عشوه. شکنه. برزم.

سام در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:

شمه. [ ش ِ م َ / م ِ ] ( اِ ) سرشیر. قیماق. . سرشیر.

شمه. [ ش ِ م ِ / ش ِم ْ م ِ ] ( اِ ) چربی شیر و پنیر. ( ناظم الاطباء ). چربی سرشیر و چربی پنیر و ماست.

 

شمه. [ ش َم ْ م َ / م ِ ] ( ع اِ ) بوی.  مطلق بوی باشد خواه بوی گل و خواه بوی چیزدیگر. ( از برهان ). || بوی خوش. 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - ایضاله:

در بیت 22

جامهٔ سوک بر بنفشه برید

زان مگر لاله دل‌فگار آمد

 

برید به فتح ب (بَرید) درست تر می نماید چون اگر به ضم (بُرید) بخوانیم فاعلش نامشخص است.

 

mohammad yazdi در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:

دمت گرم وحشی کاردرست بااین نهایت زیبایی خودشناسی و فطرت و عشق و... 

نجفی در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

درود به نیک اندیشان ِنیک پسندِ نیکو گفتار.

عزیزان ، جناب شهریار اگر در عشق ناکام نمیماند امروز ما شاهد چنین غزل نغز و دلربا یی نبودیم ،گاهی مصلحت در ناکامی است.و بعد از سالها آن معشوق را شهریار زنده نگه داشت و چه جیزی بهتر از این میتوانست  هردو را مانا گرداند . بدون شک هم عاشق و هم معشوق هر دو از این فرجام- اکنون- خرسندند .  

روی زرد همیشه نشان ضعف نیست شاید اکسیر عشقی در آن آمیخته شده باشد و زر گشته .

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد  اکسیر عشق در مسم آمیخت ، زر شدم .!درودتان ..همایون نجفی

رضا از کرمان در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۹:۲۰ در پاسخ به شیدا آدمیت دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

شیدای گرامی درود بر شما 

فرمایش حضرتعالی در خصوص اضافه شدن سیم واخوان یا سیم زنگ  در تار وسه تار کاملا درست است ولیکن باید موضوعی را به اطلاع برسانم .

در شهر من کرمان در یکی از زوایای میدانی به نام مشتاقیه مدفن صوفی ودرویشی بنام مشتاق علیشاه است  که خود  مرکزی برای  زیارت و کسب آرامش  وفیض برای اهالی عرفان گردیده  این صوفی در اواخر دوره زندیه در کرمان  به جرم نواختن سه تار وهمزمان خواندن اذکار قرآنی با نوای ساز  توسط امام جمعه کرمان بنام ملا عبدالله با اتهام تکفیر به همراه درویش جعفر  سنگسار گشته‌اند   که همشهری فرهیخته بنده جناب دکتر  گلابزاده در کتابی بانام "پژوهشی در قتل مشتاق" به تبیین این موضوع پرداخته‌اند  

سیم چهارم سه تار توسط مشتاق علیشاه به این ساز افزوده شده و من به عنوان نوازنده سه تار وهمچنین در دفاع از همشهری کرمانی شهیدم  مشتاق(البته ایشان متولد اصفهان یا تربت حیدریه در خراسان است) واجب دیدم که تصریح نمایم درویش خان که شما فرمودید کسی نیست جز مشتاق علیشاه شهید  که به شهادت تاریخ یکی از برجستگان در نواختن این ساز بوده  روحش شاد.

شاد وخرم باشی عزیز 

وحید نجف آبادی در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳:

خود را چو کمر کرده؛ 

مصرع قبلش داره از ظرافت و لطافت معشوقش میگه 

و در این مصرع اول ماه نو رو مثال میزنه چون باریک و ظریفه و میگه از اون لطافت و ظرافت منم خودم رو مثلش کردم

 

وحید نجف آبادی در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳:

درود، بله هم فکر پروردگارش رو میتونه بفهمه و هم فکر و احساسات ادمهارو

البته همه اینها به خواست و اراده خداوند هست

و هرچیزی ک اون اراده کنه رو میتونه بفهمه

مصلح الدین سعدی در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۵:۱۲ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۹ - ای خایه:

قصد بی احترامی و توهین و گفتن سخنان مبتذل ندارم ولیکن واقعن گنجور را از هوش مصنوعی نجات دهید 

اینا دیگه چه شرح و تفاسیر مهمل و مضحکی ست که کوچکترین رابطه ای ندارد ، حال این شعر شعری سبک بود اما در اشعار والاتر و شعرای محترم تر واقعن نوعی هتاکی و بی حرمتی ست 

باشد که اساس این هوش قلابی برچیده شود 

سفید در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰:

 

روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم

که پریشانی این سلسله را آخر نیست...

 

 

سفید در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

 

گفتم آه از دل دیوانهٔ حافظ بی‌ تو

زیر لب خنده‌زنان گفت که دیوانهٔ کیست...؟!

 

 

محمد ملکی در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۱:۴۶ در پاسخ به شرح سرخی بر حافظ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:

ببخشید. درسته که این غزل، مقداری ممکنه از لحاظ وزن و قافیه سبک به نظر بیاد، ولی از مفاهیم و آرایه ها نباید غافل بشیم. اتفاقا، این غزل، غزل بسیار قوی یی هست، البته به دیدگاه بنده. دیدگاه شما هم ارزشمنده

فرید کیومرثیان زند در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:

استاد ملک‌الشعرا ز کس آزادی مخواه
که فرید گوید: یکی‌ست باغ و قفس، اگر دل تنگی همراه

یگلن در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

درود. چه دعواییه سر استاد خخخ، دوستان شجریان این شعر رو نخونده اون چیزی که ایشون خونده چند بیت کمتره، حضرت حافظ یا آدمی مثل محمدرضا شجریان توی این بازی‌ها نیستند بشنوید و لذت ببرید من فکر میکنم شجریان اگه اون چند بیت رو هم می‌خوند خیلی سخت اما بهتر میشد به هر حال من همینم که ایشون خونده نمیتونم یک نتش رو بخونم پس دعوا نکنید سپاس 

mohammad yazdi در ‫دیروز سه‌شنبه، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:

چقدر زیبا عشق زمینی را زنده یاد وحشی بافقی و لزوم آن در راه و مسیر عشق آسمانی به تصویر کشیده است به نظر من یکی از بهترین شعرهای ادبیات فارسی در این باره است

سیاووش در ‫۲ روز قبل، دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۹ در پاسخ به امیر سالار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

سپاس از شما

سیاووش در ‫۲ روز قبل، دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۸ در پاسخ به امیر سالار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

سلام گنج قارون داستانش خیلی قدیم تر از زمان حافظ هست 

در قرآن هم بهش اشاره شده و باتوجه به این که حافظ حافظ قرآن بوده حتما داستان رو میدونسته.إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی فَبَغَی عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ....

فرید کیومرثیان زند در ‫۲ روز قبل، دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۰ - در مدح نصر بن احمد سامانی:

 

نه در جودت کسی گردد قرینت
نه در پیکار بیند کس جبینت

یکی دریا زِ بخشش در کف تو
یکی شمشیرِ برق‌افشان زِ کینت

فرید کیومرثیان از شیراز

قصیده ام الهام گرفته از رودکی بزرگ

دوشنبه - ۱۱ فروردین ۱۴۰۴

فرید کیومرثیان زند در ‫۲ روز قبل، دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۶۹ - لحظه ای کاش:

ای که دل بستی به هر یار دگر
لحظه‌ای باش، کمی یار نظر
تو ندیدی که دل از دوری تو
شد غم‌افزون، و جهان شد سحر

من شدم سایه‌ی درد و حسرت
تو شدی ماه شب بی‌زحمت
گر چه خوردی غم من، لحظه‌ای
من خورم سال‌ها، از عشقت، خجالت

 بازنویسی از فرید کیومرثیان 

۱
۲
۳
۴
۵۳۸۶
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود