احسان حلاج در دیروز جمعه، ساعت ۲۲:۴۶ در پاسخ به علیرضا صادقی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
ممنونم از مهرتون.خودم خوانش رو حذف کردم چون در برخی اعراب های عربی ایراد داشت
همایون در دیروز جمعه، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:
این غزل آشکارا میرساند که جلالدین از کودکی شیفته شاعری بودهاست و بیهوده نیست که در شعر بسیار چیرگی بدست میآورد و مهارت خود را در هر قالب شعری میآزماید بویژه در رباعی هرچه میکوشد بجایی نمیرسد چون قالبی درخور اندیشه او نبود بهترین قالب برای او همانا مثنوی و غزل است
این شعر از غزل های بسیار ساختگی و نابرخوردار از شیوایی وزیبایی و ژرفش ویکپارچگی مستی و پهلوانی است ولی سندی است بر سابقه شعری و تسلط بی چون چرا بر شعر و کلام
حسین فرشیدپور در دیروز جمعه، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۶:
باسلام و عرض ارادت محضر اساتید بزرگوار
یادمه سالها قبل در یک کتاب قدیمی این دوبیتی را چنین دیدم :
مکن کاری که بر پا سنگت آیَه
جهان با این فراخی تنگت آیَه
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تورا از نامه خواندن شرمت آیَه
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در دیروز جمعه، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۷ - حکایت توبه کردن ملک زادهٔ گنجه:
در کتابِ "سرگذشت حاجی بابای اصفهانی" آماده است:
اخبار خشکسالی جنوبِ کشور به تهران رسیده و مردم همگی نگران هستند. فتحعلی شاه از عمادالاسلام (ملا نادان) می خواهد که مردم را جمع کرده و نمازِ باران بخواند. ملا نادان که حُبِّ قدرت و جاه و مقام دارد و خواهانِ گرفتنِ جایگاهِ ملاّباشی, روحانی اول پایتخت, است تمام مردم از مسلمان و یهودی و مسیحی جمع کرده و نماز باران می خواند ولی بجای بارندگی, خشکسالی و شدتِ گرما وخیم تر می شود!😁
مردمِ دیندار! به درب خانه ملاّنادان مراجعه کرده, کسبِ تکلیف و چاره جویی دوباره می کنند!
ملانادان مشکل خشکسالی را فسق و فجور مردم و وجود شیره کش خانه و بچه بازی و شرابخواری مردم می داند و اعتقاد دارد تا این موارد هستند خشکسالی هم ادامه خواهد داشت!
لذا در اولین اقدام, دستورِ حمله به محله یِ ارامنه برای نابودی شراب فروشی ها و کارگاه های شراب سازی را صادر می کند, خود و حاجی بابایِ اصفهانی پیشاپیشِ مردم به راه میافتد.
شرح وصف چگونگی این حمله و خرابکاری به سرکردگی ملانادان با چند بیت از بوستان سعدی به زیبایی هرچه تمام تر بیان شده است:
بفرمود و در هم شکستند خُرد
مبدل شد آن عیشِ صافی به دُرد
- دُرد: ته نشین و ناخالصیِ شراب. کنایه از مکدر شدن و منغص شدن عیشِ و عشرت صاف بی عیب و نقص مردم با حمله مومنین!
شکستند چنگ و گسستند رود
به در کرد گوینده از سر سرود
- رود: سازهای ساخته شده با تار, تارهایِ ساز
به میخانه در سنگ بر دَن زدند
سبو(کدو) را نشاندند و گردن زدند
- دَن: بشکه های چوبی مخصوص شراب سازی(whiskey barrel )
- کدو: در گذشته کدوهای کوچک گردن دراز را خشک کرده و بعنوان صراحی برای سِروِ شراب استفاده می کردند.
مِی لاله گون از بَطِ۱ سرنگون
روان همچنان کز بطِ۲ کشته خون
- بطِ۱ سرنگون: صراحی, قرابه, بلبلیِ واژگون شده که شراب از آن جاری باشد: صراحی ظرف مثل پارچ مخصوص توزیع شراب بین میهمانان که معمولا گردنی دراز و سری همچو مرغابی داشته که در حین ریختن صدای قل قل کرده و شراب سرخ از چشم و دهان مرغابی خارج می شده که گیرایی شرابخواری را افزایش میداده است!
- بطِ۲ کشته: مرغابی سربریده شده
خُم آبستنِ خَمرِ نه ماهه بود
در آن فتنه دختر بینداخت زود
- خَمر: شراب
- خمره ها پُر از شراب نارس بود و زودتر از موعد گشوده و شکسته شدند! ظاهرا شراب را از خمره به سبو انتقال میدادند و بعد از مدتی مورد استفاده قرار می دادند
شکم تا به نافش دریدند مَشک
قدح را بر او چشمِ خونی پُر اشک
- مشک: مشکِ نگهداریِ شراب
- قدح: کاسه دونفره دهان گشاد برای نوشیدن شراب
بفرمود تا سنگِ صحنِ سرای
بکندند و کردند نو باز جای
که گلگونه یِ خَمرِ یاقوت فام
به شستن نمیشد ز رویِ رخام
عجب نیست بالوعه گر شد خراب
که خورد اندر آن روز چندان شراب
- بالوعه: چاهِ فاضلاب
- اینقدر شراب حیف و میل شد و بر زمین ریخت وارد چاه شد که چاهِ فاضلاب مست و خراب و پاتیل شد!😁
دگر هر که بَربَط گرفتی به کف
قفا خوردی از دست مردم چو دف
- بَربَط : عود, شبیه تار با کاسه بزرگتر, تارِ عربی
- قفا خوردی: پسِ گردنی, کنایه از تنبیه و مجازات شدن- چو دف: پشتِ سرِ هم , پیوسته و بی وقفه کتک خوردن
وگر فاسقی چنگ بردی به دوش
بمالیدی او را چو طنبور گوش
- چنگ: سازِ چنگ, هارپ
- طنبور: سازشبیه سه تار
- گوش بمالیدن: کوک کردن, کنایه از تنبیه و تادیب و اصلاح کردن
لندن/محله لنکستر گیت/۱۲ دسامبر ۲۰۲۵
مختارِ مجبور در دیروز جمعه، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
تاراج خزان
تفرقه
دولت مادرزاد
کشتی نوح
ملک آرشی در دیروز جمعه، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
مقصود از «عید» در مطلع به هیچ عنوان نوروز نیست؛ در ادبیات کهن عید اطلاق بر عید فطر و دراندکی موارد سایر اعیاد مذهبی بوده و برای عید پارسی تنها واژهٔ «نوروز» رو به کار میبردند.
سیدمحمد جهانشاهی در دیروز جمعه، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
عطّار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰
ز لعلَت ، زکاتی شکر میستاند
ز رویَت ، براتی قمر میستاندبه یک لحظه ، چشمَت ز عشّاق ، صد جان
به یک غمزهٔ حیلهگر میستاندسزد ، گر ز رشکِ نظر ، خون شود دل
که داد از جمالَت ، نظر میستاندخطَت طوطی است ، آبِ حیوان ش در بَر
کزان آبِ حیوان ، شکر میستاندزهی تُرکتازی ، که لوحِ چو سیمَت
خطی سبزَم آورد و زر میستاندمرا نیست زر ، چون دهم زر ، ولیکن
دهم در عوض جان ، اگر میستاندمرا گفت ؛ جان را خطر نیست ، زر دِه
که چشمم ، زرِ بیخطر میستانداگرچه لبَت خشک و چشمَت تر آمد
مخور غم ، که زر خشک و تر میستاندعیار ، از رخِ زردِ عطّار دارد
زری ، کان بتِ سیمبر میستاند
رضا نظری در دیروز جمعه، ساعت ۱۷:۰۵ در پاسخ به محمد خراسانی دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۲:
بیت دوم:
آیا هیچ مادری را دیدهای که خودش همیشه تازه بماند و فرزندانش پیر شوند!؟
رضا نظری در دیروز جمعه، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۲:
برای بیت اول
دنیا (گیتی) مادر پیر و کهنهای است که همیشه فرزندان تازه به دنیا میآورد.
ما پیر میشویم و از میان میرویم، اما او همیشه چهرهای تازه و فریبنده دارد.
فرهود در دیروز جمعه، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین:
که از تدبیر ما رأی تو بیش است
شکل درست خواندن و نوشتن این کلمه، «رای» است (بر وزن جای)، لطفا آنرا بههمین شکل بنویسید؛ رأی غلط است.
این کلمه را ما امروزه «رأی» میخوانیم و مینویسیم، ولی در اشعار نظامی و دیگر شاعران گذشته «رای» درست است.
صدرا رحمتی در دیروز جمعه، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
در فرهنگ قدیم، خروس در نوبت معیّن و ثابت میخوانَد:
آواز خروس علامت رسیدن صبح است.
او «به نوبت» میخوانَد، یعنی در وقت مقرر و سهم طبیعی خودش.
این «نوبت» در شعر فارسی نماد نظم شبانهروز، آمدنِ صبح، و آغاز روشنایی است.
پس:«نوبتی بخواند» = خروسی که میخواست طبق وظیفه و وقت تعیینشده خود، نویدِ صبح بدهد.
اما سعدی میگوید:
نَفَس خروس بگرفت
یعنی خروس حتی نتوانست در نوبت خویش آواز دهد؛
از شدت طولانیشدن شب، نفسش بند آمده و کار طبیعیاش مختل شده است.این بیت، شکوه شاعر از تعلیقِ صبحِ امید در شب فراق است.
«نوبتی خواندن» نشاندهنده نظمی است که باید صبح را برساند،
اما اکنون این نظم برهم خورده:
خروس از خواندن بازمانده،
بلبل از دنیا رفته،
و تنها غراب، یعنی سایه شوم فراق، بر جهان حکم میراند.
صدرا رحمتی شهرضا
مهوش قیاسی نیک در دیروز جمعه، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۹ - جنگ اول اسکندر با روسیان:
درود قافیه مصرع دوم بیت ۳۳ خون باید باشد
بزرگمهر در دیروز جمعه، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۴:
در مصرع دوم بیت ۱۳ ننگ معنای روشنی ندارد در بعضی دیوانها آن را لنگ که معنی بهتر با خر دارد نوشتهاند.
محمد حسن شیری در دیروز جمعه، ساعت ۱۰:۲۶ در پاسخ به حمید دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۲۷:
سلام ، حرفتون واقعا خنده داره
شما اصلا نمیدونید فرق عارف و غیر عارف چیه ! بعد اومدید فتوا به سنی بودن بابا طاهر میکنید ،بابا طاهر شاید قبل از اینکه عارف بشه سنی بوده باشه اما بعدش صد در صد شیعه شده چون عارف کسی هست که حقیقت عالم براش آشکار شده ، و حقانیت اهل بیت علیهم السلام رو همه عرفا در عالم ملکوت مشاهده کردن ، پس چون بابا طاهر اشعارش مربوط به دوره ی عارف شدنش هست، مطمئنا زمان گفتن این اشعار شیعه بوده. و اگر احیانا عارفی در جایی از عمر یا ابوبکر تعریف و تمجیدی کرده بخاطر تقیه بوده ، نه اینکه واقعا تعریف کرده باشه
با تشکر
مختارِ مجبور در دیروز جمعه، ساعت ۰۹:۴۲ در پاسخ به محمد رضا قاضی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۷:
باید منتظر بمونیم تا ماشین زمان اختراع بشه و برگردیم و از خودش معنای این کلمه را بپرسیم
مختارِ مجبور در دیروز جمعه، ساعت ۰۹:۳۴ در پاسخ به Omar Elberrimi دربارهٔ عطار » بیسرنامه » بخش ۱:
حکیم لاادری
اگه جا داره دیوان حکیم لاادری را به گنجور اضافه کنین
مختارِ مجبور در دیروز جمعه، ساعت ۰۹:۲۹ در پاسخ به امیر امین زاد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
املای کلمه درسته عزیز من
محمد رضا قاضی در دیروز جمعه، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۷:
در شنقصه پیوستن یعنی چه
امیر امین زاد در دیروز جمعه، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
در بیت ششم
آیا این که بگذاریم به بگزاریم عوض شده عمدی نیست؟ با تغییر یک حرف معنی جمله کاملا عوض میشه
دکتر حافظ رهنورد در دیروز جمعه، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰: