محسن عبدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
نوازش به معنی ملاطفت و مهربانی در کلام است نه لمس فیزیکی. در جاهای دیگر هم همین معنی نوازش به کار رفته است.
محسن عبدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
این بیت به طور واضح در مورد طلوع خورشید است.
در جاهای مختلف نظامی در وصف طلوع خورشید یکه تازی کرده و توصیفات بدیع و زیبایی خلق کرده.
باید توجه داشت که نظامی منجم هم بوده و اصطلاحات نجومی زیادی در شعر خود به کار برده که گاهی فهم شعر را هم دشوار می کند.
محسن عبدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
هفت اورنگ:
هفت برادران ، صورت فلکی خرس بزرگ .
محسن عبدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
این قسمت زیبا و آموزنده است
در تاریخ ما همیشه پاکی و نجابت ارزش والایی داشته.
محسن عبدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
خواجهتاش:
غلامان و نوکران یک شخص
سید جعفر صامت در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۴:
با درود
بیت دوم مصراع دوم
نام را نقش نگین ها...
حرف / ن/ از واژه «نقش» افتاده
لطفا ویرایش کنید.
سپاس
غلامحسین مرادی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:
حسین خواجه امیری (ایرج)غزل فوق را در مایه شور در برنامه برگ سبز شماره ۲۷۶ به زیبایی تمام اجرا کرده است
علی احمدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:
در آستانه بزرگداشت روز حافظ به این غزل رسیده ام .با خواندن این غزل اشک به چشمانم آمد .چشم انداز حافظ تحسین آمیز است . در شگفتم که ما ایرانیان چنین گوهری داریم و تشنه لب گرد جهان می گردیم و آب را در کوزه دیگران جستجو می کنیم.
کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرحبخش و یارِ حورسرشت
حالا که از باغ بهاری نسیمی چون نسیم بهشتی می وزد من و شراب طرب انگیز مست کننده و معشوق حور سیرت در کنار هم هستیم. تصویری از خوشبختی در کنار یار را ارایه می کند.این تصویر از نظر حافظ یک تصویر دائمی است فارغ از دو عالم چون بوی عشق می دهد و در زمان نمی گنجد.
گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت
با این تصویر هر نیازمندی خود را در مقام سلطنت می بیند و فخر می فروشد چراکه سایه ابر خیمه گاه او و کنار کشتزار بزمگاه اوست.به نوعی سلطان همه جهان است .
چمن حکایتِ اردیبهشت میگوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بِهِشت
چمن با رنگ و بویش از اردیبهشت سخن می گوید و اگر کسی این نعمت نقد را با آرزوی رسیدن به بهشتی که هنوز نسیه است و نقد نشده رها کند عاقل نیست. اما چگونه به این خوشبختی نقد باید رسید ؟
به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب
بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت
با شراب امید دلت را و ساختار درونت را بساز و آباد و روشن کن چراکه این جهان خراب به دنبال آبادی خودش است و اگر ما مردیم و خاک شدیم می خواهد از ما به عنوان خشت استفاده کند.
یک لحظه تصور کنید منظور از دل ، یک کشور به پهنای کشور خودمان باشد.ببینید حضرت حافظ چه گوهری را به ما عطا کرده است . می گوید درون را آباد کنید وگرنه دنیا از یکایک فرزندان شما به عنوان خشت برای آبادی خودش استفاده خواهد کرد.
وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغِ کِنِشت
دشمن تو نسبت به تو وفا ندارد دل تو مثل صومعه است و تو می خواهی شمع این صومعه را با چراغ کنشت (معبد) دشمن روشن کنی .قطعا نور دائمی به تو نخواهد داد چون آنها وفادار نیستند .نور را خودت با شراب امید و مستی حاصل از آن بساز .
شمع توسعه در کشور با امید و همت خودمان تجلی خواهد یافت و به چراغ این و آن امیدی نیست.
مَکُن به نامه سیاهی مَلامَتِ منِ مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت؟
من هم در این راه مست شده ام ولی شما مرا نامه سیاه و آلوده به گناه می دانید مرا سرزنش نکنید من می دانم که تقدیر برایم چه رقم زده است من از چشمه عشق نامیرا وضو ساخته ام .
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که گرچه غرقِ گناه است میرود به بهشت
پس وقتی جنازه حافظ را پیش رو دیدید قدمی برای تشییع او بردارید که اگرچه در ظاهر آلوده به گناه است ولی به بهشت خواهد رفت.
امروز دیوان آن بزرگوار نمادی از جنازه اوست که نیاز به تشییع همگانی دارد.البته اگر که می خواهیم بهشتی در این دنیا برای خود فراهم کنیم.
پیمان منصوری در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در مدح حسینخان نظامالدوله فرماید :
عالی❤️
امیرحسین صدری در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۳ در پاسخ به سعید دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
شاهنامه نزدیک به ۱۰۰۰ تا کلمه غیر فارسی داره که ۸۰۰ تاش عربی هستن.
اگر دقت کنی عمر هم عربیه
بیشترش هم ابتدای شاهنامه هست که میخواد پیامبر و اصحابش رو مدح کنه
امیرحسین صدری در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۱ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۲:
به نظرم دارا داریوش سوم هست.
علاوتاً اینکه میگید اشکانیان بر کل ایران حکومت نمیکردند ، درست نیست. اشکانیان به شوه پارسها حکومت نمیکردند ولی حکومتشون بسیار پهناور ، بزرگ و قوی بوده و ۵۰۰ سال دوام داشته. اشکانیان ۵۰۰ سال با رو پایاپای جنگیدند که طولانیترین جنگ تاریخ بشره و اغلب هم دست برتر رو داشتن ، اگر فرض بگیری که اشکانیان قدرتمند نیست پس روم هم قدرتمند نبوده که البته احمقانه است. راجع به بزرگی روم در جهان غرب ، مطلبها هست.
اما اینکه چرا از اشکانیان نامی باقی نمانده به آن صورت ، خب میتونه دلایل زیادی داشته باشه.
اولاً ساسانیان گویا قدرت رو شدت و خون از اشکانیان گرفتند و بعد حسابی اونها رو سانسور کردند.
نککه بعدی اینه که خود ایرانیها بعد از مشروطه به هنگامه تجدد ، او علاقهای که به واکاوی تاریخ هخامنشیان و ساسانیان داشتند ، به اشکانیان نداشتند.
نردشیر در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:
بیت اخر فکر میکنم " بنامیزد " درست تر باشد.
همایون در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:
شعر آیینی و پهلوانی و خراسانی بسیار ساده و روان است هرچند هیچ شاعری نتوانسته مانند آنرا بیاورد که فردوسی آورد، همگی آزمایشی کردهاند و پی بردهاند.
یک برگزینی آزاد از شاهنامه:
چنین است گیتی وزین ننگ نیست
ابا کردگار جهان جنگ نیست
جز از آشتی جستنت رای نیست
که با او سپاه ترا پای نیست
کجا پادشاهیست بی جنگ نیست
وگر چند روی زمین تنگ نیست
بلند آسمان را که فرسنگ نیست
کسی را بدو راه و آهنگ نیست
به مردی کنون زور و آهنگ نیست
که با کردگار جهان جنگ نیست
خردمند هم نیز جاوید نیست
فری برتر از فر جمشید نیست
که با فر او تخت را شاه نیست
بدیدار او در فلک ماه نیست
بما بر ز دین کهن ننگ نیست
به گیتی به از دین هوشنگ نیست
به دیدار او بر فلک ماه نیست
به بالای او بر زمین شاه نیست
چنین بود تا بود و این تازه نیست
که کار زمانه بر اندازه نیست
اگر شاه را دل پر از جنگ نیست
مرا و تو را جای آهنگ نیست
به فر تو زیر فلک شاه نیست
ترا ماه و خورشید بد خواه نیست
امیرحسین صدری در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:
انگار امروز رو داره میگه
حمیدرضا م در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:
استاد شجریان در اجرای خصوصی سال پنجاه و نه، این دو بیت هم میخوانند که نمیدانم در کدام نسخه است:
هر که در مزرع دل، تخم وفا سبز نکرد
زردرویی کشد از حاصلِ خود گاهِ درواندرین دایره میباش چو دف حلقه بگوش
ور قفایی خوری، از دایره خویش مرو
ضیا احمدی در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۶:
درود فراوان و سپاس از آقای مجید آخته برای خوانش پسندیدهشان، با پیشنهاد بینشان موافقم و ویرایش مصرع دوم از بیت سوم را از سوی ایشان در سامانه بارگذاری کردم.🙏
دکتر صحافیان در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:
به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش
به بوی گل، نفسی همدم صبا میباش(۲۷۴)
هنگام بهار و رویش لالهها شراب بنوش، از ظاهرآرایی دور شو! با بوی گلها، لحظهای با نسیم بهاری همنفس شو!(ایهام: گردی لاله و دور قدح و چرخیدن جان)
۲- نمیگویم که تمام سال میپرست باش! سه ماه شراب بخور و نه ماه دیگر پارسایی کن( ایهام و معما: سه ماه بهار مراد باشد با توجه به بیت نخست-طنز برای ریشخند زاهد که همین سه ماه بهار است!)
۳- آنگاه که پیر و مراد عشق، تو را به شراب راهنمایی کند، بنوش و از آن بخشایش خداوند را جستجو کن!(ایهام و ارتباط با بیت قبل)
۴- اگر میخواهی چون جمشید از رازها آگاه شوی، با جام جهانبین درونت همراه شو!(ایهام جام جهانبین: پیر مرشد- پیر درونی)
۵- گرچه کار جهان همانند غنچه بسته و پیچیده است تو مانند باد بهار گشایشگر باش!(معرفی ذات جهان و اندرزی دلانگیز و شاعرانه)
۶-در این جهان به دنبال وفاداری نباش! اگر سخنم را نمیپذیری، بیهوده به دنبال سیمرغ و اکسیر باش(ایهام: هر که جسته است آنها را پیدا نکرده- اگر بیابی هم بیوفایی جهان را جبران نمیکند و سرانجامت مرگ است)
۷- از ناآشنایان طریقت و ناآگاهان پیروی نکن! بلکه با رندان پاکیزه آگاه همنشین شو!(خانلری: رندان آشنا)
آرامش و پرواز روح
دکتر صحافیان در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش(۲۷۷)
بلبل عاشق همیشه به پیوستن به گل میاندیشد و گل به عشوهگری در کار عاشقی(تزاید شوق)
۲- تمام دلبری و دلربایی در عاشقکشی نیست، معشوق بلندمرتبه آن است که نگرانی عاشق خدمتکار خویش را داشته باشد.
۳- رواست که خون در دل یاقوت به جوش آید، آنگاه که سفالینه بیارزشی رونقش را از بین ببرد(ایهام: کسانی که با فریب، هنر خود را بر صاحبان هنر برتری دادهاند و...)
۴- بلبل زیبایی صدایش را از مدد و فیض گل فراگرفته وگرنه این همه ترانه و سرود در منقار او ودیعه نهاده نشده است(نمونهای دیگر نظیر لعل و خزف)
۵- ای رقیب که از کوچه معشوقه ما عبور میکنی، بترس که دیوارش سرت را خواهد شکست(ایهام: اگر معشوق حال خوش باشد آنکه به ادعا و اجبار بخواهد به آن برسد آسیب میبیند)
۶- خدایا معشوق ما را که شوق چندین کاروان دل همراهیاش میکند با سلامتی احاطهاش کن!
۷-ای دل عاشق! همنشین شدن با آسودگی گرچه خوشایندت شده اما جانب عشق بسیار گرامی است با وجود سختیهای بیحدش کوتاهی نکن!
۸- صوفی میگسار خوش است که کلاهش کج شده است دو جام دیگر به او بده تا سربندش نیز پریشان شود و بیفتد.
۹- محبوب من! دل حافظ را که به دیدن چهره بیمثالت انس گرفته، نازپرورده دوران شیرین وصال است، آزارش نده!
آرامش و پرواز روح
امیرحسین صدری در ۳ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۴ در پاسخ به ایرج آبشار دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
تلمیح داره به اشعار بیدل دهلوی که توش از واژه مرغ زیاد استفاده میکنه
البته فکر کنم
محسن عبدی در ۲ روز قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را: