روزِ هجران و شبِ فُرقَتِ یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تَنَعُّم که خزان میفرمود
عاقبت در قدمِ بادِ بهار آخر شد
شُکرِ ایزد که به اقبالِ کُلَه گوشهٔ گُل
نَخوَتِ بادِ دی و شوکتِ خار آخر شد
صبحِ امّید که بُد معتکفِ پردهٔ غیب
گو برون آی که کارِ شبِ تار آخر شد
آن پریشانیِ شبهایِ دراز و غمِ دل
همه در سایهٔ گیسویِ نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصهٔ غصه که در دولتِ یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پُر مِی باد
که به تدبیرِ تو تشویشِ خُمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شُکرْ کان محنتِ بیحدّ و شمار آخر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس سرور و شادی پس از مدتها جدایی و رنج سخن میگوید. او به پایان شب حزن و اندوه اشاره میکند و میگوید که زمان خوشبختی و وصال یار فرا رسیده است. شاعر به زیبایی و لطافت بهار اشاره میکند که به جای خزان آمده و امید را در دل خود زنده میسازد. او از شکرگزاری به خاطر خوشیها و پایان غمها صحبت میکند و از ساقی میخواهد که بادهای به او بنوشاند تا به آرامش برسد. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که با وجود مشکلات، سرانجام به خوشبختی دست یافته و از بدعهدی روزگار شگفتزده است.
هوش مصنوعی: روز جدایی و شب فراق یار به پایان رسید. من این فال را زدم و زمان و امور نیز گذشتند.
هوش مصنوعی: تمام زیباییها و ناز و ناز و نعمتهایی که در پاییز وجود داشت، در نهایت با وزش باد بهار به پایان رسید.
هوش مصنوعی: شکر خدا که با خوشبینی و دستاوردهای جدید، دیگر نه از باد سرد دی خبری هست و نه از سختیهای خار.
هوش مصنوعی: صبح امیدی که در حال اعتکاف در پرده غیب بود، اکنون زمان آن رسیده که خارج شود، زیرا کار شب تار پایان یافته است.
هوش مصنوعی: غم و بیقراریهای شبهای طولانی و درد دل همه به لطف زیبایی و وجود معشوق پایان یافت.
هوش مصنوعی: نمیتوانم باور کنم که هنوز داستان غم و اندوهی که در دوران خوشی با محبوبم به پایان رسید، وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو با محبت خود، جامی پر از شراب به من دادی. امیدوارم با تدبیر و هنر تو، نگرانی و بیقراری من در اثر مستی به پایان برسد.
هوش مصنوعی: اگرچه هیچکس حافظ را در ردههای بالای شاعران قرار نداد، اما او از این بابت شکرگزار است، زیرا رنجها و مشکلات بیحد و شمارهاش در نهایت به نتیجهای خوش ختم شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد
روز عشرت همه در خواب خمار آخر شد
شاخ سرکش شد و دست همه کوتاه بماند
جور گلچین و نزاع سر خار آخر شد
عندلیب ار نسراید به قفس معذورست
[...]
مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد
روز تاریک سرآمد شب تار آخر شد
یار از غیر برید الفت و با ما پیوست
بود ربطی که میان گل و خار آخر شد
از دم سرد خزان آنچه به گلشن میرفت
[...]
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
جور اغیار و غم فرقت یار آخر شد
عهد ناکامی عشاق فکار آخر شد
خم بجوش آمد و برخواست ز میخانه خروش
ابشرو، باده کشان دور خمار آخر شد
ساقیا صبحک الله بده جام صبوح
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.