گنجور

 
وحشی بافقی

جان رفت و ما به آرزوی دل نمی‌رسیم

هرچند می‌رویم به منزل نمی‌رسیم

برقیم و بلکه تندتر از برق و رعد نیز

وین طرفه تر که هیچ به محمل نمی‌رسیم

لطف خدا مدد کند از ناخدا چه سود

تا باد شرطه نیست به ساحل نمی‌رسیم

در اصل حل مسأله عشق کس نکرد

یا ما بدین دقیقهٔ مشکل نمی‌رسیم

وحشی نمی‌رسد ز رهی آن سوار تند

کش از ره دگر ز مقابل نمی‌رسیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شمارهٔ ۳۰۲ به خوانش رضا خوشدل
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

در کوی جان به قطع مراحل نمی‌رسیم

تا گرد جسم هست به منزل نمی‌رسیم

نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام

از حق گذشته‌ایم و به باطل نمی‌رسیم

در دست و پا زدن گرو از موج می‌بریم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه