گنجور

حاشیه‌ها

سید رضا نوعی ( حکیم ) در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۵ - در بیان اینکه خودی از عشق و محبت استحکام می پذیرد:

 

1- اصل ماجرای به اسارت درآمدن دختر حاتم طائی در منابع شیعه و اهل سنت  نقل شده که موضوع مربوط به جنگ حنین در سال هشتم هجرت است که دختر حاتم طائی نیز در میان اسرای طایفه ( طی ) بود که به همراه سایر اسرا به مدینه آورده شدند . اقبال نیز در ابیات مزبور به همین موضوع اشاره می کند :

در مصافی پیش آن گردون سریر
دختر سردار طی آمد اسیر

 

✔️منابعی که قضیه مزبور را نقل کردند عبارتند از : (( البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۶۴، تاریخ ابن خلدون ج ۲، ص ۴۷۱ - مستدرک الوسائل ج ۱۱، ص ۱۹۳ – ۱۹۴ - الجمل و النصره لسید العتره شیخ مفید ص 27 ))

2- اما اینکه اقبال می گوید : آن دختر ( پای در زنجیر و هم بی پرده بود ....) به معنی لخت و عریان بودن دختر حاتم نیست ، بلکه منظور وی از بی پرده بودن مشارالیها ، بی حاجب و بی حریم بودن آن دختر است و اینکه در بیت بعد می گوید پیامبر ( چادر خود پیش روی او کشید ) منظور رفتار خوب پیامبر نسبت به آن دختر و جامه ای در خور و نیکو به او بخشیدن ایشان و فرستادن محترمانه او به همراه فردی مطمئن به قبیله اش می باشد .

 

اتفاقا همین رفتار خوب و شایسته پیامبر (ص) با آن دختر به احترام سخاوت مندی پدرش ( حاتم طائی ) ، موجب شد که آن دختر این موضوع را در بازگشت برای برادرش تعریف کرد و برادرش نیز بخاطر همین رفتار پیامبر ، مسلمان شد و در ادامه به جمع یاران با وفای امیرالمومنین (ع) پیوست .

 

3- نقل شده است پیامبر اسلام(ص) به فرزند حاتم فرمودند: «خداوند عذاب‏ را به دلیل سخاوت از پدرت دور نمود» 

 

📚الاختصاص شیخ مفید ص 253 - الاستیعاب ابن عبدالبر ج ۳، ص157

 

4- در سخن اقبال کمی اغراق در بی چادری و لخت و عریان بودن دختر حاتم آمده که  آن نوعی اغراق و غلو شاعرانه می باشد . اقبال از داستان مزبور یک برداشت اجتماعی نیز می کند و آنرا با وضعیت مسلمانان در عصر کنونی تطبیق می دهد زیرا از نظر اقبال وضع اجتماع مسلمانان از آن بانوی طی بدتر شده است؛ در آن زمان مسلمانان بر دیگران احسان می کردند اما امروز بر عکس، مسلمانان محتاجند و دیگران بر آنها منت می گذارند.

 

ما از آن خاتون طی عریان تریم
پیش اقوام جهان بی چادریم

 

 از آنجایی که شاعر مدتی را در اروپا به سر برده است و به تکنولوژی جدید در عرصه های مختلف از نزدیک آشنایی دارد و ضرورت احساس می کند که ای کاش این تکنولوژی در دست مسلمانان می بود تا از آن استفاده انسانی می کردند. اقبال این احتیاج و درماندگی امت مسلمان را در حال حاضر به بی چادری ( کنایه از نوعی اسارت ، تحت استعمار قدرت های استکباری و آسیب پذیر بودن آنان ) تعبیر کرده .

 

5- سعدی نیز جریان مزبور ( اسارت دختر حاتم ) را به شکل دیگری نقل کرده که نکاتی غیر قابل قبول در آن است ، و آن بد رفتاری مسلمان با اسرا و قتلِ عام آنان می باشد ، که این امر هرگز با واقعیت تطبیق نمی کند ، پیامبر (ص) هرگز اجازه ظلم به اسرا را نمی داد ، مسلمانان ناگزیر بودند بدستور پیامبر با اسرا خوش رفتاری کرده و از آب و غذا و پوشاک خود به آنان بدهند و حتی  مسلمانان مجاز به مُثلِه کردن اجساد دشمن و یا مسموم کردن آب شرب و چشمه ها و بریدن درختان نیز نبودند .

 

اما سعدی طوری موضوع را گزارش کرده که مسلمانان ، اسیران بی گناه و بی دفاع را از دم تیغ گزراندند و چون گریه و زاری دختر حاتم به گوش پیامبر رسید ، دستور عفو اسیران توسط ایشان صادر شد که این مسلما اغراق گویی است و اصلا با واقعیت انطباق ندارد 

 

سعدی شیرازی در باب دوم بوستان به این شرح نقل می کند:

 

شنیدم که طی در زمان رسول
نکردند منشور ایمان قبول

فرستاد لشکر بشیر و نذیر
گرفتند از ایشان گروهی اسیر

بفرمود کشتن به شمشیر کین
که ناپاک بودند و ناپاک دین

زنی گفت: «من دختر حاتمم
بخواهید از این نامور حاکمم

کرم کن به جان من ای محترم
که مولای من بود ز اهل کرم

به فرمان پیغمبر نیک رای
گشادند زنجیرش از دست و پای

در آن قوم باقی نهادند تیغ
که رانند سیلاب خون بی دریغ

به زاری به شمشیر زن گفت زن
مرا نیز با جمله گردن بزن

مروت نبینم رهایی زبند
به تنها و یارانم اندر کمند

همی گفت و گریان بر احوال طی
به سمع رسول آمد آواز وی

ببخشود آن قوم و دیگر عطا
که هرگز نکرد اصل گوهر خطا 

📚 (بوستان سعدی/63).

 

👈همانطوریکه دربالا توضیح داده شد بدرفتاری با اسیران آنهم در حضور پیامبر (ص) و قتلِ عام آنان ، غیر قابل قبول است . جالب است که در ابیات فوق سعدی به پیامبر (ص) دروغی را نسبت می دهد و آن این است که ایشان دستور قتل اسیران را بخاطر مشرک بودنشان داد  ( بفرمود کشتن به شمشیر کین / که ناپاک بودند و ناپاک دین ) و پس از قتلِ عام گروهی از اسرا ء ، صرفاً بخاطر گریه و زاری و التماس دختر حاتم ، بقیه را بخشیده ، حال آنکه هرگز چنین چیزی در سیره پیامبر (ص ) نبوده است .

 

✔️اتفاقا پیامبر اکرم (ص) از فرصت اسارت دشمنان به بهترین نحو برای تبلیغ و ترویج اسلام و تربیت آنان استفاده می کرد . می فرمود کسانی که اسلام بیاورند ، آزاد هستند و کسانی که نمی خواهند اسلام بیاورند مجبور به این کار نیستند لیکن برای آزادی خود اگر به ده نفر مسلمان سواد بیاموزند ، آزاد می گردند و سایر افراد می بایست در قبال غرامت ، آزاد شوند اما در طول مدت اسارتشان ،  مسلمانان موظف به خوش رفتاری با آنان بودند .

 

✔️از آیه‌۴ محمد/۴۷ ( ... ( ... حَتَّیٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّیٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ...) نیز استفاده می‌شود که کشتن اسیر پس از پیروزی جایز نیست و آنان باید با فدیه یا بدون فدیه آزاد گردند: «فَشُدُّوا الوَثاقَ فَاِمّا مَنّا بَعدُ و اِمّا فِداءً» سرّ تقدم «مَنّاً» بر «فِداءً»، ترجیح حرمت نفس بر گرفتن مال است؛ یعنی در حد امکان باید بر اسیر منت گذاشت و او را بدون گرفتن فدیه ، در راه خدا آزاد کرد. منظور از منت گذاشتن یعنی لطف کردن به اسیر است ، نه سرزنش نمودن و آزار روحی و تحقیر او . 

 

✔️اما اهل سنت معتقدند  آزاد کردن اسیران کافر جایز نیست؛ زیرا موجب ملحق شدن آنان به دشمن و تقویت جبهه کفر می‌شود و به آیه  «ما کانَ لِنَبِیّ اَن یَکونَ لَهُ اَسری حَتّی یُثخِنَ فِی الاَرضِ تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنیا» استناد می کنند حال آنکه آیه مزبور مربوط به جنگ بدر و زمان مستقر نبودن اسلام بود ولی این حکم در جنگ های بعدی با آیه 4 سوره محمد ، نسخ گردید . لیکن سعدی تحت تاثیر چنین تفکری ، کشتن اسیران را جایز می داند .

 

محسن حسینی پور در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

با سلام و احترام پرواز همای این شعر را در تیتراژ سریال ایرانی احضار خوانده است اما من نتوانستم این را در قسمت آهنگهای مرتبط اضافه کنم.

مجتبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴ - فریب آشتی:

سلام و با تأیید جمله جناب آقای ابوالفضل

در بیت هشتم اشاره ها غلط است اشاره درست است لطفا درست شود
در دیوان نیز اشاره درست است.

محمدپویا تیموری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

زیبایی این شعر هنگامی ملموس تر میشود که آن را با تار شهناز و صدای آسمانی محمدرضا شجریان بشنوید. از خود این زیبایی رو دریغ نکنید عزیزان.

احمدکریمی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴۹:

ره در حقیقتِ دل انسان که می برد

مجتبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - گرگ و سگ:

سلام.
بیت ششم مصرع دوّم "پیش" به "بیش" باید مبدل شود زیرا معنی بهتری میدهد و در دیوان نیز بدین صورت نوشته شده.
ممنون

مجتبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۱ - نغمهٔ خوشه‌چین:

سلام و باید گفت چه شعر جانسوزی..
آنجا که بانو اعتصامی گفتند:

همواره روزگار سیه دید، چشم من

آسایشی ز دیدهٔ روشن نداشتم

سید رضا نوعی ( حکیم ) در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر:

 نگر خواب را بیهده نشمری

 یکی بهره دانی ز پیغمبری

 

بیت فوق عینا ترجمه حدیثی از پیامبر (ص ) می باشد که در منابع معتبر فریقین ( شیعه و اهل سنت ) وجود دارد و آن حدیث بشرح ذیل می باشد :

 

  ( اَلرُّؤْیَا الصادقه جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ ) (1)

یعنی : رویای صادقه یک جزء از چهل و شش جزء نبوت است .

 

رویا در شاهنامه ابزار شناخت شهودی و دریچه ای به عالم غیب است. اکثر رویدادهای مهم، پیش از وقوع در خواب به پهلوانان و پادشاهان الهام شده است. فردوسی به تعبیر خواب معتقد بوده و معبران در شاهنامه اغلب موبدان، حکیمان و روحانیان بزرگ بوده اند که توانسته اند حوادث آینده را با تعبیر درست پیشگویی کنند. با این همه، در نهایت امر، تجربه شخصی فردوسی از خواب دیدن "سلطان محمود غزنوی" درست از آب درنیامد و سلطان محمود قدر این کار ارزشمند او را نشناخت.

 

بخشی از ابیات فردوسی درباره اینکه سلطان محمود را خودش در خواب دیده :

 

بر اندیشه شهریار زمین / بخفتم شبی لب پر از آفرین

چنان دید روشن روانم به خواب / که رخشنده شمعی برآمد ز آب

جهاندار محمود، شاه بزرگ / به آبشخور آرد همه میش و گرگ

چو کودک لب از شیر مادر بشست / به گهواره محمود گوید نخست

 

فردوسی در مجموع سی و چهار بار در شاهنامه از خواب و رویا سخن به میان آورده است ; از جمله:

 

خواب کیخسرو، خواب های سام (دو خواب)، خواش گشتاسب، خواب بابک نیای اردشیر (دو شب پیاپی)، خواب کتایون (دختر قیصر و مادر اسفندیار)، خواب رودابه، خواب کیقباد، خواب افراسیاب، خواب طوس، خواب سیاووش، خواب پیران، خواب گودرز، خواب جریره (مادر فرود)، خواب ضحاک، خواب رستم، خواب های کید هندی (دو خواب)، خواب بهرام چوبین (دو خواب)، خواب انوشیروان و سرانجام خواب خود فردوسی  می باشد که در بالا بدان اشاره نمودیم .

 

1- آدرس حدیث ( اَلرُّؤْیَا الصادقه جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ ) از منابع اهل سنت :

 

کتاب صحیح ترمذی ج 7، ص 45 و غیره؛ مسند مالک ج 2، ص 956؛ سنن ابن ماجه ج 2، ص 1282؛ ابن حجر ج 16، صص 27-29؛ القرطبی ج 2، ص988


آدرس حدیث مزبور در منابع شیعه :

بحار الانوار ج 58 ص 175 - وافی ج2 ص 75 - تفسیر نورالثقلین ج2 ص425

 

,,شاهرخ کاظمی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

سلام

بطور کلی ما شخصیتی در ذهن با

فکر ایجاد, کردیم. وبه فکرهایمان

هویت. می دهیم واز فکر به فکر

دیگر می پریم این ذهن فکر را

چرغ شتابی می فرمایند باده

یا اگاهی بیشتری بده این چرخ

را از کار بیندارزه. فکر کردن در

باره هر چیز فناپذیر ودردناک

است انسان امتداد, خداونده

برای همین خلق شده دیگه 

غمی وجود, نداره

احتیاج به شادی دنیا نداره

اکر چه بهترین جوکر دنیا یا

نوازنده دنیا باشه

مرکز با عدم یا خداوند باشه

انسان موغ دنیا نیست زودتر

به دریا مثل مرغابیندازش

زودختر ما را آگاه کن

 

سپیتامن آرین در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۱۷ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:

 مولوی اینجا استعاره بکار برده میگه اگرچه ظاهرم به دشمن میخوره اما دشمن نیستم اگرچه ظاهر بد وسیاه است اما باطنا نیک سیرت و از خودتان (صوفیان )هستم و استعارات ترک وهندو در اشعار اغلب شاعران فارسی به عنوان دو صفت متضاد بکار رفته

ahmad aramnejad در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

به نظر می آید که این غزل نباید در دسته بندی غزلها گنجانده شود

ahmad aramnejad در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

درود وعرض ادب:
اگر "دست من است ودامنت"را ردیف بدانیم آنگاه قافیه های مختلف در یک غزل برای چیست؟

علیرضا افشارنادری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی:

من که پایم بسته است امید از دلم رسته است

 

 

ح ارسنجانی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:

شعر خیلی سخیف هست، مطمئنید تمام ابیات از سعدی هست. کاری به معنا ندارم، شعر ضعیف هست. در ضمن یادمون نره از زنی که دوره ای همسر سعدی بود، که بعد از اینکه پدرش سعدی را از بردگی خرید ، او را به عقد دختر خود در آورد و ..... در گیریهای سعدی با آن زن، عذرا نامش بوده. و به قول سعدی، به سعدی میگفته تو همانی که پدرم به صد درهم آزادت کرد و سعدی میگفته و به هزار درهم در بند تو کرد (مهریه) و..... و افراد بر اساس تجارب شخصی در مقطعی از زندگی شعر گفته میشود. همین سعدی میگه،  دلارامی که دار دل در او بند ، دگر چشم از همه عالم فروبند .

سفید در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۴:

 

شادم ز پیچ و تاب محبت که می‌رسد

آخر به زلفْ سلسله‌ی پیچ و تاب‌ها...

 

سپیتامن آرین در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۶ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:

تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم 

دانم من این قدر که به ترکی است آب سو 

آب حیات تو گر از این بنده تیره شد 

ترکی مکن به کشتنم ای ترک ترک خو

  رزق مرا فراخی از آن چشم تنگ توست 

ای تو هزار دولت و اقبال تو به تو

مولوی در اینجا به صراحت گفته ترکی بلد نیست،و معشوق را ترک ترک خو و غارتگر دل معرفی میکنه

مجتبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲ - احسان بی ثمر:

سلام و عرض شب بخیر.
در دیوانی که بنده حقیر در دست دارم بعد از بیت سوم این بیت میباشد:


پژمرده بود تازه گلی دوش وقت صبح
من دیدم این معامله و رنگ باختم.


لیک این بیت گویا جا افتاده. سپاس

عباس یاری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۱ - بهشت خدا:

بعد از لحظه 25:35 تعدادی از ابیات خوانش شده:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

 

 

سپیتامن آرین در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۰۶ در پاسخ به ادب دوست دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:

مولانا خودش بلخی بوده یکی از شهرهای کهن اوستا شکی در فارسی گو بودن ایشان نیست ،پسرش سلطان ولد که در قونیه به دنیا اومده هم ترکی بلد نبوده،ودر کتاب ولدنامه اینجور گفته:     گذر از گفت ترکی و رومی   

  چون از آن اصطلاح محرومی  

   لیک از پارسی گوی و از تازی   

  چونکه در هر دو خوش همی تازی

علی ک در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:

بر نقد سخن جانا هین سکه مزن دیگر

 

کان کس که طلب دارد او کان ذهب بیند

۱
۱۰۴۳
۱۰۴۴
۱۰۴۵
۱۰۴۶
۱۰۴۷
۵۴۶۱