رخشنده شبی چو روز روشن
رو تازه فلک چو سبز گلشن
از مرسلههای زر حمایل
زرین شده چرخ را شمایل
سیاره به دست بند خوبی
بر نطع افق به پایکوبی
بر دیو شهاب حربه رانده
لاحول ولا ز دور خوانده
از نافهٔ شب هوا معنبر
وز گوهر مه زمین منور
زان گوهر و نافه چرخ ششطاق
پر زیور و عطر کرده آفاق
انجم صفتِ دگر گرفته
زیبندگییی ز سر گرفته
صد گونه ستارهٔ شب آهنگ
بنموده سپهر در یک اورنگ
کرده فلک از فلک سواری
رویین دز قطب را حصاری
فرقد به یزک جنیبه رانده
کشتی به جناح شط رسانده
پروین ز حریر زرد و ازرق
بر سنجق زر کشیده بیرق
مه گرد پرند زر کشیده
پیرایهای از قصب تنیده
گفتی ز کمان گروههٔ شاه
یک مهره فتاد بر سر ماه
یا شکل عطارد از کمانش
تیری است که زد بر آسمانش
زهره که ستام زین او بود
خوشخو چو خوی جبین او بود
خورشید چو تیغ او جهانسوز
پوشیده به شب برهنه در روز
مریخ به کینه گرم تعجیل
تا چشم عدوش را کشد میل
برجیس به مهر او نگین داشت
کهاقبال جهان در آستین داشت
کیوان مسنی علاقه آویز
تا آهن تیغ او کند تیز
شاهی که چنین بود جلالش
آفاق مباد بیجمالش
در خدمت این خدیو نامی
ما اعظم شانک، ای نظامی!
از شکل بروج و از منازل
افتاده سپهر در زلازل
عکس حمل از هلال خنده
بر جیب فلک زهی فکنده
گاو فلکی چو گاو دریا
گوهر به گلو دُر از ثریا
جوزا کمر دو رویه بسته
بر تخت دو پیکری نشسته
هقعه چو کواعب قصب پوش
با هنعه نشسته گوش در گوش
خرچنگ به چنگل ذراعی
انداخته ناخن سباعی
نثره به نثار گوهر افشان
طرفه طرفی دگر زرافشان
جبهه ز فروغ جبهت خویش
افروخته صد چراغ در پیش
قلبالاسد از اسد فروزان
چون آتش عود عود سوزان
عذرا رخ سنبله در آن طرف
بیصرفه نکرد دانهای صرف
انگیخته غفر چون کریمان
سه قرصه به کاسهٔ یتیمان
میزان چو زبان مرد دانا
بگشاده زبانه با زبانا
عوا ز سماک هیچ شمشیر
تازی سگ خویش رانده بر شیر
اکلیل به قلب تاج داده
عقرب به کمان خراج داده
با صادر و وارد نعایم
بلده دو سه دست کرده قایم
جدی سر خود چو بز بریده
کهافسانهٔ سربزی شنیده
ذابح ز خطر دهان گرفته
سعد اخبیه را عنان گرفته
بلع ارنه دعای بلعمی بود
در صبح چرا دو دست بنمود؟
دلو از کلههای آفتابی
خاموش لب از دهن پر آبی
بنوشته دو بیت زیرش از زر
کاین هست مقدم آن مؤخر
خاتون رشا ز ناقهداری
با بطنالحوت در عماری
بر شهرهِ منزل کواکب
اجرام بروج گشته راکب
بسته به سه پایهٔ هوایی
بطنالحمل از چهار پایی
عیوق به دست زورمندی
برده ز هم افسران بلندی
وان کوکب دیگپایه کردار
در دیگ فلک فشانده افزار
نسرین پرنده پر گشاده
طایر شده واقع ایستاده
شعری به سیاقت یمانی
بیشعر به آستین فشانی
مبسوطه به یک چراغ زنده
مقبوضه دو چشم زاغ کنده
سیاف مجره رنگ شمشیر
انداخته بر قلادهٔ شیر
چون فرد روان ستارهٔ فرد
بر فرق جنوب جلوه میکرد
بنشسته سریر بر توابع
ثالث چه عجب به زیر رابع
توقیع سماکها مسلسل
گه رامح بوده گاه اعزل
میکرد سها ز همنشینان
نقادی چشم تیزبینان
تابان دم گرگ در سحرگاه
چون یوسف چاهی از بن چاه
پیرامن آن فلکنوردان
پرگار بنات نعش گردان
قاری برِ نعش در سواری
کی دور بوَد ز نعشْ قاری؟
مجنون ز سر نظاره سازی
میکرد به چرخ حقهبازی
بر زهره نظر گماشت اول
گفت ای به تو بخت را معوّل
ای زهرهٔ روشن شبافروز
ای طالع دولت از تو پیروز
ای مشعلهٔ نشاط جویان
صاحبرصدِ سرودگویان
ای در کف تو کلید هر کام
در جرعهٔ تو رحیق هر جام
ای مهر نگین تاجداری
خاتونِ سرای کامگاری
ای طیبتی لطیف رایان
خُلق تو عبیر عطر سایان
لطفی کن از آن لطف که داری
بگشای در امیدواری
زان یار که او دوای جان است
بویی برسان که وقت آن است
چون مشتری از افق برآمد
با او ز در دگر درآمد
کهای مشتری، ای ستارهٔ سعد
ای در همه وعده صادقالوعد
ای در نظر تو جانفزایی
در سکهٔ تو جهان گشایی
ای منشی نامهٔ عنایت
بر فتح و ظفر ترا ولایت
ای راست به تو قرار عالم
قایم به صلاح کار عالم
ای بخت مرا بلندی از تو
دل را همه زورمندی از تو
در من به وفا نظارهای کن
ور چارهات هست چارهای کن
چون دید که آن بخار خیزان
هستند ز اوج خود گریزان
دانست کزان خیال بازی
کارش نرسد به چاره سازی
نالید در آن که چاره ساز است
از جمله وجود بینیاز است
گفت ای در تو پناهگاهم
در جز تو کسی چرا پناهم
ای زهره و مشتری غلامت
سر نامهٔ نام جمله نامت
ای علم تو بیش از آنکه دانند
و احسان تو بیش از آنکه خوانند
ای بندگشای جمله مقصود
دارای وجود و داور جود
ای کار برآور بلندان
نیکو کنِ کار مستمندان
ای ما همه بندگان در بند
کس را نه به جز تو کس خداوند
ای هفت فلک فکندهٔ تو
ای هر که به جز تو بندهٔ تو
ای شش جهت از بلند و پستی
مملوک ترا به زیردستی
ای گر بصری به تو رسیده
بی دیده شده چو در تو دیده
ای هر که سگ تو، گوهرش پاک
وای هر که نه با تو، بر سرش خاک
ای خاک من از تو آب گشته
بنگر به من خراب گشته
مگذار که عاجزی غریبم
از رحمت خویش بینصیبم
آن کن ز عنایت خدایی
کاید شب من به روشنایی
روزم به وفا خجسته گردد
بختم ز بهانه رسته گردد
چون یک به یک این سخن فرو گفت
در گفتن این سخن فرو خفت
در خواب چنان نمود بختش
کز خاک بر اوج شد درختش
مرغی بپریدی از سر شاخ
رفتی برِ او به طبعِ گستاخ
گوهر ز دهن فرو فشاندی
بر تارک تاج او نشاندی
بیننده ز خواب چون درآمد
صبح از افق فلک برآمد
چون صبح ز روی تازهرویی
میکرد نشاط مهرجویی
زان خواب مزاج بر گرفته
زان مرغ چو مرغ پر گرفته
در عشق که وصل تنگ یاب است
شادی به خیال، یا به خواب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر زیبا به توصیف زیباییهای آسمان و ستارگان میپردازد. شاعر تصویری زنده و رنگین از شب، ماه، و ستارگان را به تصویر میکشد. شب مانند روز روشن است و نور ماه به زمین میتابد. شاعر به توصیف حرکت سیارات، زیبایی ستارهها و تأثیر آنها بر زندگی انسانها میپردازد و در انتها دعا و درخواست خیر از ستارهای به نام زهره دارد. او از زهره و مشتری به عنوان نمادهای خوشبختی و سعادت یاد میکند و در پی دریافت لطف و رحمت آنها است. در پایان، شاعر خود را در خواب و خیال جستجو کرده و به شوق وصال عشق و وصال میرسد.
هوش مصنوعی: شبی روشن و زیباست همانند روز، و چهرهاش تازه و شاداب است مثل گلهای سبز در باغ.
هوش مصنوعی: چرخ زندگی در زرق و برق زرین و زیبا نمایان شده است، همچون گنجینهای پر از ارزش و درخشش.
هوش مصنوعی: در افق، سیارهای با زیباییهای فراوان و شکوه خاصی، توجهها را به خود جلب میکند و به نوعی در حال رقص و نمایش است.
هوش مصنوعی: بر دیو شهاب، شمشیری زده شد و از دور، به هیچ چیز اشاره نکرد.
هوش مصنوعی: از تاریکی شب نسیمی خوش میوزد و زمین با نور ماه درخشان میشود.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف زیباییهای جهان و آسمان میپردازد. گوهر و عطر این آسمان، مانند جواهراتی هستند که فضا را آراسته و خوشبو کردهاند. آسمان با شکوه و زینتهایش، تمام فضای اطراف را تحت تأثیر قرار داده و آن را زیبا و دلربا ساخته است.
هوش مصنوعی: ستارهها زیبایی دیگری را به خود گرفتهاند و زیبایی را از سر گرفتهاند.
هوش مصنوعی: در آسمان شب، ستارههای مختلفی مانند آهنگی زیبا به نظر میرسند که همه به همراه هم در یک صحنه و منظره واحد نمایش داده شدهاند.
هوش مصنوعی: آسمان در چرخش خود، همچون سواری با زره، قلعهای برای دزدان در قطب ساخته است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که با تلاش و کوشش، کسی توانسته است کشتیاش را به سوی کناره رود برساند. این نشاندهنده یادآوری از قدرت همت و اراده در دستیابی به هدفها و موفقیتهاست.
هوش مصنوعی: پروین با حریر زرد و آبی، پرچم طلایی را بر روی سنجاقی به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: ماه مانند پرندهای زیبا، با جواهراتی از طلا که از ساقههای نی درست شده، زینت داده شده است.
هوش مصنوعی: گفتی که از کمان سلطنت یک نگین بر روی ماه افتاده است.
هوش مصنوعی: شکل عطارد شبیه تیر کمانی است که به سمت آسمان پرتاب شده است.
هوش مصنوعی: زهره که به خاطر زیباییاش خوشخلق است، چون جمال و زیبایی پیشانیاش نیز همینطور است.
هوش مصنوعی: خورشید مانند تیغی است که سوزاننده جهان است؛ در شب پوشیده و در روز نمایان است.
هوش مصنوعی: مریخ، به خاطر دشمنی و کینهاش، با شتاب و عجله به سمت هدف میآید تا نگاه دشمن را به خود جلب کند.
هوش مصنوعی: برجیس به خاطر محبت او، انگشتر مخصوصی داشت که نشاندهندهی خوشبختی و موفقیت دنیا در دستان او بود.
کیوان (با آن رفعتش) شمشیر تیزکُن اوست که از بند شمشیرش آویزان است. (مِسَن: سنگی که شمشیر و چاقو و ... را با آن تیز کنند. عِلاقه: بند شمشیر و کمان و ... کیوان یا زحل را پاسبانِ فلک نیز گویند.)
هوش مصنوعی: شاهی که چنین جلال و شکوهی دارد، نباید در جهان بدون زیبایی و جمال و محبتش وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: به درخواست تو، ما در خدمت این سرور بزرگ و نامدار هستیم، ای نظامی!
هوش مصنوعی: از وضعیت ستارهها و چرخههای آسمانی که به هم ریخته و ناپایدار شدهاند، خبر میدهد.
هوش مصنوعی: تصویری از حالت خوشحالی و شادابی که مانند هلال ماه بر لباس آسمان نقش بسته و زیبایی خاصی به آن بخشیده است.
هوش مصنوعی: گاو آسمانی مثل گاو دریا، جواهرات با ارزش را به گردن دارد که به مانند دُر از ستارههای برتر آسمان میدرخشند.
هوش مصنوعی: دو چهره در جایگاه بالایی نشستهاند و به هم متصلاند. این تصویر نشاندهندهی تضاد و تناقض در وجود آنها است.
هوش مصنوعی: چشمهای درشت و با زیبایی همچون دختران جوان در کنار هم نشستهاند و به آرامی با یکدیگر صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: خرچنگ با ناخن قوی و تیز خود به چنگل سبز و پر از گیاهان نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: قطرهای از جوهر را در برابر دیگران عرضه کن تا نور آن درخشانی بیافریند و زیبایی را در جای دیگری درخشانتر کند.
هوش مصنوعی: چهره تو مانند نوری درخشنده است که روشنی آن، صد چراغ را روشن کرده و در جلو قرار دارد.
هوش مصنوعی: قلبالاسد، که به معنای شیر دل است، از اسدی است که مانند آتش زبانه میکشد و میسوزد.
سنبله یا خوشه دومین صورت فلکی در آسمان از نظر بزرگی است که نام دیگر آن عذرا یا دوشیزه است. نیز عذرا به معنی زیبا دختر.
هوش مصنوعی: خداوند بخشنده و مهربان، مانند انسانهای نیکوکار، به یتیمان کمک میکند و سهمی از نعمتهایش را به آنها میرساند.
هوش مصنوعی: زمانی که شخص دانا و با فهم اگر زبانش را بگشاید، میزان و معیار سخن او نیز به طور واضح و روشنی بیان میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا به قدرت و شکوه یک شیر، که نماد شجاعت و جرات است، اشاره شده و نشان میدهد که حتی حیوانات دیگری چون سگان، از ترس یا رقابت، به آن حمله میکنند. این بیانگر این است که هر موجودی ممکن است تلاشی برای برتری یا دفاع از خود داشته باشد، حتی اگر در برابر قدرتی بزرگتر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و زینت اشاره شده است. "اکلیل" که به معنای تاج یا زینت است، به قلب درخشش و زیبایی داده، در حالی که "عقرب" به کمان به عنوان یک نماد قدرت و دقت، نوعی مالیات یا خراج را نسبت داده است. به طور کلی، این عبارت به نوعی تضاد و در عین حال هارمونی بین زیبایی و قدرت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: او با وارد و صادر کردن نعمتها و نعمتهای شهری، به طوری حساب شده و با دقت عمل کرده است.
هوش مصنوعی: انسانی که جدی و با عزم و اراده است، مانند بز بریدهای است که فقط در مورد داستانهایی که دربارهٔ گلابی گفته شده، میشنود و تاثیری از آن نمیپذیرد. این به نوعی نشاندهندهٔ تلاش برای فرار از حواشی و تمرکز بر اهداف واقعی زندگی است.
هوش مصنوعی: شخصی که میکشد، بعلت خطر، دندانهایش را به کار گرفته و با مهارت کنترل اوضاع را در دست دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا پرسشی مطرح شده که چرا در صبح، دو دست به نمایش درآمده است، در حالی که دعای بلعمی به نوعی اشاره به خواستهای دارد. به عبارت دیگر، بیانگر حیرت و جستجوی دلیل از طرف گوینده است.
هوش مصنوعی: دل از سرهای آفتابی خاموش پر است، لبها از دهان آبی پر شدهاند.
هوش مصنوعی: این دو بیت به ما میگویند که حقیقتی در آن وجود دارد که برای درک بهتر آن، باید به ترتیب به آن نگاه کرد. یعنی ممکن است چیزی که در ابتدا به نظر میرسد، در واقع در پس خود عمق و معنای بیشتری داشته باشد. در واقع اشاره به این دارد که هر چیز، اعم از اطلاعات یا تجربیات، باید با دقت و توجه بررسی شود تا به درک عمیقتری از آن دست یابیم.
هوش مصنوعی: خانم رشا از شتر نشستهای با شکمی بزرگ و پر از راز در خانهای قدیمی و باشکوه، نشسته است.
هوش مصنوعی: در بالای سر منزل، ستارهها در نشانههای آسمانی سوار هستند.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به یک ساختار یا وسیلهای دارد که بر روی سه پایه هوایی قرار دارد و در حال حاضر دارای قسمتی است که به شکل بطن و یا شکم حیوانی چهار پا میباشد. میتوان آن را به نوعی به ساختارهایی که نیاز به حمایت دارند و در عین حال از یک پایه محکم برخوردارند، تعبیر کرد.
هوش مصنوعی: یک شخص قدرتمند، عیوق را از دست دیگران که هم قد و قامت او هستند، گرفته است.
هوش مصنوعی: در آسمان، ستارهای وجود دارد که نماد کار و عملکرد است و ابزار کار را در دایرهی فلک پراکنده کرده است.
هوش مصنوعی: نسرین پرندهای است که بالهایش را باز کرده و در ارتفاع ایستاده است.
هوش مصنوعی: شعری که به زیبایی و مهارت یمنی نوشته شده، مانند شعری بیمحتواست که به راحتی در آستین جا میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا به شعری اشاره شده که به تصویرسازی شب و تاریکی میپردازد. شاعر با بیان یک چراغ به عنوان روشنایی در دل تاریکی، احساس تنهایی و اضطراب را مجسم میکند. همچنین به چشمهای زاغ اشاره دارد که نماد دقت و توجه به جزئیات است. در واقع، این تصویر نشاندهنده کنتراست بین روشنایی و تاریکی، امید و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: سیاف به قلاده شیر، رنگ شمشیر را انداخته است. این اشاره به قدرت و شجاعت شیر دارد که در برابر سلاحها و جنگها نیز مقاوم است. یعنی تقابل بین قدرت و سلطه در ماجرایی است که سیاف به آن پرداخته است.
هوش مصنوعی: چون فردای روشن و درخشان، ستارهای در آسمان جنوب خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: بر روی اراضی مرتفع، تختی قرار دارد و این موضوع جای تعجب نیست که در زیر آن مکان، چیز دیگری وجود دارد.
هوش مصنوعی: سماکها در این بیت به معنای ستارگان هستند که به صورت پیوسته در حال حرکتاند. در اینجا اشاره شده که در برخی مواقع این حرکت به آرامی و به خوبی پیش میرود و در برخی دیگر به نوعی از مرتفعترین نقطه خود پایین میآید یا از مقامی عزل میشود. در واقع، به نوعی تغییرات و تحولات در زندگی یا موقعیتها را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: سها (ستاره) به دقت و تیزبینی دیگران در مورد همنشینانش مینگرد و آنها را زیر نظر دارد.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، نوری که از دم گرگ میتابد، مانند یوسف است که از عمق چاه بدرخشد.
هوش مصنوعی: درباره آن ستارهنوردان مدار بنات نعش صحبت میشود.
هوش مصنوعی: در حالی که قاری (خواننده قرآن) بر روی جسدی است، آیا میتوان انتظار داشت که او از آن جسد دور باشد؟
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر دیدن زیبایی محبوبش به آسمان نگاه میکرد و در آنجا حرکات مغالطهآمیز و تردستیها را مشاهده میکرد.
هوش مصنوعی: او بر چهرهٔ زیبایی نگاهی انداخت و گفت: ای زیبارو، سرنوشت را به دستان تو سپردهام.
هوش مصنوعی: ای ستارهٔ درخشان و روشنیبخش شب، ای نشانهٔ خوشبختی که از تو قدرت و پیروزی حاصل میشود.
هوش مصنوعی: ای روشنایی بخش شادی جویان و صاحب نظر از سرودخوانان.
هوش مصنوعی: ای تو که در دستانت کلید برآورده شدن هر خواسته وجود دارد، در هر جرعهای که از تو میخوریم، گوهری از بهترین خوشیها نهفته است.
هوش مصنوعی: ای خورشید زیبای زندگی، بانوی سرزمین موفقیتها و دستاوردها.
هوش مصنوعی: ای لطافت تو شبیه عطر خوشبو، خلق و خوی تو مانند عطر تازه و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: لطفاً از محبتی که به من داری، در دلگرمی و امید به آینده را باز کن.
هوش مصنوعی: از یاری که علاج درد دل من است، بویی برسان که زمان آن رسیده است.
هوش مصنوعی: زمانی که سیاره مشتری از افق ظاهر شد، ما را به دنیایی دیگر وارد کرد.
هوش مصنوعی: ای مشتری! ای ستاره نیکبختی، تو در تمام وعدهها راستگو و قابل اعتماد هستی.
هوش مصنوعی: تو در نظر من زیبا و جانفزا هستی، و در وجود تو مثل سکهای که جهانی را در خود دارد، همهچیز را میتوان یافت.
هوش مصنوعی: ای منشی! نامهای از لطف و مهربانی به تو میرسد که شروع آن پیروزی و موفقیت تو را در بر دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر تو جهان پایدار است و به بهبود کارهای دنیا وابسته است.
هوش مصنوعی: ای بخت من، تمام امید و قوت دل من از توست.
هوش مصنوعی: به من توجهی کن و به وفا نگاهی بینداز، اگر برایت راه حلی وجود دارد، آن را در پیش بگیر.
هوش مصنوعی: زمانی که دید که آن بخارها در حال بالا رفتن هستند، به خاطر بلندی خود فرار میکنند.
هوش مصنوعی: او متوجه شد که با خیالپردازی و سرگرمی نمیتواند به راهحل و چارهسازی برسد.
هوش مصنوعی: در آن زمان که کسی در عذاب و درد است، تنها کسی که میتواند به او کمک کند و او را نجات دهد، همان وجود بینیاز و قدرت مطلق است.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که گوهر وجود فردی برای شاعر بهعنوان پناهگاهی امن و مطمئن است. شاعر به نوعی احساس وابستگی و نیاز به وجود او دارد و بیان میکند که در عالم وجود هیچ کسی را بهعنوان پناهگاه مناسب نمیشناسد. در واقع، شاعر میخواهد بگوید که در چشمان معشوق خود آرامش و امنیت را پیدا کرده و به همین دلیل او را بر دیگران ترجیح میدهد.
هوش مصنوعی: ای زهره و مشتری، من به تو خدمت میکنم و تمام نامهای خوب را به عنوان نام تو مینویسم.
هوش مصنوعی: ای علم تو به حدی است که از آنچه مردم میدانند فراترست و نیکیهایت به مراتب بیشتر از آن است که دیگران تو را برمیشمارند.
هوش مصنوعی: ای کسی که همه دشواریها را برطرف میکنی و تمام خواستهها با وجود تو به تحقق میپیوندد و بخشندهای که حکم و قضاوت میکنی.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، کارهای خیر را برای نیازمندان به خوبی انجام بده.
هوش مصنوعی: ما همه بندگان هستیم و هیچ کس غیر از تو را نمیپرستیم، ای خداوند.
هوش مصنوعی: ای آسمانهای هفتگانه! تو زیر سایهٔ وجود او هستی و هر کسی جز او، بندهٔ اوست.
هوش مصنوعی: ای تمامی جهات از بالا و پایین، تمامی این مراحل و اوضاع تحت اختیار توست.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو نگاه کند و تو را ببیند، انگار که همه چیز در تو نهفته است و او از طریق تو به بصیرتی عمیق دست مییابد.
هوش مصنوعی: ای کسی که وفادار و پاکی همانند یک جواهر داری، و هر کس که با تو نیست و به تو وفادار نیست، به او بیمقداری و بیاحترامی خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای خاک وطن من، تو با بارش باران و زندگی در تو رشد کردهای، الان من را ببین که چقدر دردمند و خراب شدهام.
هوش مصنوعی: مگذار که من دردمند و غریب از بخشش و رحمت تو بیبهره بمانم.
هوش مصنوعی: بر من لطف کن تا شب تار من به روشنی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: روز من با وفا و خوبی سپری میشود و سرنوشتم از هر عذر و بهانهای آزاد میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که او یکی یکی این حرفها را زد، به آرامی در گفتن همین حرفها به خواب رفت.
هوش مصنوعی: در خواب، چنان به نظر آمد که شانس او باعث شد تا درختش از خاک به اوج و بلندی برسد.
هوش مصنوعی: پرندهای از بالای درخت پرید و به سمت او رفت، با طبعی شجاع و بیپروا.
هوش مصنوعی: تو یک گوهر با ارزش از دهن خود بیرون ریختی و آن را بر تاج او قرار دادی.
هوش مصنوعی: زمانی که بیننده از خواب بیدار میشود، صبح از افق آسمان سر برمیآورد.
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح به خاطر چهرهی زیبا و شاداباش سر میزند، احساس شادی و شوق به جستجوی خورشید (مهر) در دل ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: از آن خواب که بر مزاج تاثیر گذاشته، مانند پرندهای که بالهایش گرفته شده است.
هوش مصنوعی: در عشق، برخورداری از وصال و نزدیکی سخت و دشوار است؛ بنابراین شادی یا در تخیلات و خیالات آدمی است، یا در خواب و آرزوها.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.