در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها بلند اقبال مصرع یا بیتی از رودکی را عیناً نقل قول کرده است:
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی
بلند اقبال (بیت ۱): بوی یار مهربان آیدهمی - بر مشامم بوی جان آید همی
رودکی (بیت ۱): بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:ز بو به چین شکنی قدر ناف آهو را - کنی ز شانه پریشان چو عنبرین مو را
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۹:بتا، نخواهم گفتن تمام مدح ترا - به شرم دارد خورشید اگر کنم سپری
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:روشن چراغ کس نکند پیش آفتاب - ای آفتاب پیش رخ ماه من متاب
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸:تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟ - تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:می دهی درد سرم چند ای طبیب - دردما را چاره باید ازحبیب
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۱:خود ترا جوید همه خوبی و زیب - هم چنان چون تو جبه جوید نشیب
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:دلم به زلف خم اندر خم تو در بنداست - چو پای بند به بند تو است خرسنداست
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸ - زمانه:زمانه پندی آزادوار داد مرا - زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:ای دو زلفت پر خم وچین چون کمند - درکمندت صد هزاران دل به بند
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۷:کرد روبه یوزواری یک زَغَند - خویشتن را زان میان بیرون فگند
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۸:مرد دینی رفت و آوردش کَنَند - چون همی مهمان درِ من خواست کند
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۹:گنبدی نهمار بر برده، بلند - نه ستونش از برون، نه زیر بند
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۰:روز جستن تازیانی چون نوند - روز دن چون شست ساله سودمند
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۱:روز جستن تازیانی چون نوند - بیش باشد تا تو باشی سودمند
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:دیشب خیال چشم تومستم چنان نمود - کز من قرار وطاقت وهوش و خرد ربود
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۲:شاخی برآمد از بر شاخ درخت تود - تاخی ز مشک و شاخ ز عنبر درخت عود
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵:نصیب جان ودلم شد بلای هجرت باز - به وصل خود در دولت به رویمن کن باز
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹:زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز - زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴:سیاووش است گردیده زره پوش - ویا زلف است بردوش سیاووش
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۷:بود زودا، که آیی نیک خاموش - چو مرغابی زنی در آب پاغوش
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳:شب فراق تو بیرون نمی روم زخیال - خیال روی توام کرده است همچو هلال
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰:کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند - ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳:ساقی امشب می دهی گر می به من - ساغر از کف نه به من می ده به من
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸:کشتیی بر آب و کشتیبانش باد - رفتن اندر وادیی یکسان نهاد
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۵:آن که را دانم که: اویم دشمنست - وز روان پاک بدخواه منست
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۲:کرد باید مر مرا و او را رون - شیر تا تیمار دارد خویشتن
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۳:پس شتابان آمد اینک پیرزن - روی یکسو، کاغه کرده خویشتن
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶:گفتمش چون بینمت ای نازنین - گفت رودر آینه خود در ببین
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۹:گر درم داری، گزند آرد بدین - بفگن او را گرم و درویشی گزین
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸:هر صفائی که دارد آن مه رو - هست من را چون هستیم هست او
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰:ای بت ماه روی مشکین مو - دل به چوگان زلف توچون گو
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲۳:چون نهاد او پهند را نیکو - قید شد در پهند او آهو
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۸:چون تونبودآدمی در دلبری - حور وغلمانی ندانم یا پری
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۶:مار را، هر چند بهتر پروری - چون یکی خشم آورد کیفر بری
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲:بوی یار مهربان آیدهمی - بر مشامم بوی جان آید همی
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۸:عجب از چشم سیه راهزنی - آفت جان ودل مرد و زنی
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۵:مهر جویی ز من و بی مهری - هده خواهی ز من و بیهدهای
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰:زمانه ای است که شادی به خلق گشته حرام - حرام گشته ز غم زندگی به خاص و به عام
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - قطعه:نبود درهمه رویزمین چو کشورفارس - به ملک فارس نبودند گر مشیر وقوام
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۱:دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام - بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳:اگر امیر جهاندار داد من ندهد - چهار ساله نوید مرا که هست خرام
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱:سال پارم بود یاری ماهروی ومهربان - دشمن دین آفت دل شور تن آشوب جان
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲:خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان - لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - قطعه:سینه باشد صد در لفظ عرب - صدر دیوانخانه ماهست پشت
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۳:با کُروز و خرمی، آهو به دشت - می خرامد چون کسی کو مست گشت
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - قطعه:ای امیری که چون تو در بخشش - نیست در زیر گنبد دوار
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - قطعه:آنچنان تنگ گشته دل به برم - که اگر یابد آگهی دلدار
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - بر رخش «زلف» عاشق است چو من:بر رخش زلف عاشق است چو من - لاجرم همچو منش نیست قرار
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۸:دور ماند از سرای خویش و تبار - نسری ساخت بر سر کهسار
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - قطعه:سه رسدکرده پریشانی عالم را چرخ - دو به من داده یکی را به خم طره یار
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸:گر شود بحر کف همت تو موج زنان - ور شود ابر سر رایت تو توفان بار
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - قطعه:رفیق خوب به است از برادر وفرزند - اگر به دست تو آید چوجان عزیزش دار
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷:اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت - هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - قطعه:هر صفاتی که هست ایزد را - همه اندر علی بود پنهان
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - قطعه:نیست ازجان ودل عزیزتری - خواستم پیشکش کنم دل وجان
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲:یاد کن: زیرت اندرون تن شوی - تو برو خوار خوابنیده، ستان
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۸ - قطعه:ای رخت چون گل از لطافت ولون - آرزوی دلم توئی به دوکون
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲۲:بودنی بود، می بیار اکنون - رطل پرکن ، مگوی بیش سخون
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۰ - قطعه:خری با خری گفت منت ز کس - نباید کشیدن پی کاه وجو
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۳:بداندیش دشمن برو ویل جو - که تا چون ستاند ازو چیز او
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲ - تاریخ فوت:نصیر الملک هم دیدی که ناگاه - جهان و زندگی را کرد بدرود
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۵:نیارم بر کسی این راز بگشود - مرا از خال هندوی تو بفنود
-
بلند اقبال » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲ - وداع شاه شهید با اهل حرم:بر ذوالجناح شد چو شه بیسپه سوار - گفتی که آفتاب عیان شد ز کوهسار
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹:ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار - بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار