شمارهٔ ۱ - از مدایح: بامید قبولت بکر فکرم
شمارهٔ ۲ - از تغزلات: عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
شمارهٔ ۳ - از قطعات: کوس تو اندر خوردنی، هر روزگار اندر منه
شمارهٔ ۴ - آفتاب: رحمتی کن پرده از رخ برمیفکن زینهار
شمارهٔ ۵ - خد و لب و دندان معشوق: بخد و آن لب و دندانش بنگر
شمارهٔ ۶ - در سخای ممدوح گوید: با سرشگ سخای او کس را
شمارهٔ ۷ - تعریف شمع: بر من آمد و آورد و بر فروخته شمع
شمارهٔ ۸ - در صفت جود ممدوح: به بخشش کف او ساعتی وفا نکند
شمارهٔ ۹ - وله: پیش او کی شوند باز سپید
شمارهٔ ۱۰ - تغزل: برخیز و برافروز هلا قبله زردشت
شمارهٔ ۱۱ - قطعه: آمد آن رگ زن مسیح پرست
شمارهٔ ۱۲ - رباعی: تا مشک سیاه من سمن پوشیدست
شمارهٔ ۱۳ - رباعی: ای گشته خجل آبحیات از دهنت
شمارهٔ ۱۴ - غمزه یار: ز بس خونها که می ریزی به غمزه
شمارهٔ ۱۵ - وله: جغد که با باز و با کلنگان پرد
شمارهٔ ۱۶ - از قصیده ای: شادی و بقا بادت و زین بیش نگویم
شمارهٔ ۱۷ - از تغزلات: همچون رطب اندام و چو روغنش سرین
شمارهٔ ۱۸ - وله: حلقوم جوالقی چو ساق موزه است
شمارهٔ ۱۹ - از قطعات: جوان شد حکیم ما، جوانمرد و دل فراخ
شمارهٔ ۲۰ - وله: گفتم میان گشائی، گفتا که هیچ نایم
شمارهٔ ۲۱ - قصیده فتح سومنات و مدح یمین الدوله محمود غزنوی: جان مرا غمت هدف حادثات کرد
شمارهٔ ۲۲ - قطعه در پند و اندرز: چرا نه مردم عاقل چنان بود که بعمر
شمارهٔ ۲۳ - تغزل: چه سود کند، که آتش عشقش
شمارهٔ ۲۴ - از قصیده ای: زهی بزرگ عطائی که در مضیق نیاز
شمارهٔ ۲۵ - آیینه روی دوست: بر گل رقمی ز مشک ناگاه زدند
شمارهٔ ۲۶ - در دور تو: در دور تو عقل کل کنشتی گردد
شمارهٔ ۲۷ - وعده دوست: دل دوش هزار چاره سازی میکرد
شمارهٔ ۲۸ - کاروان عمر: صبح است و صبا مشکفشان میگذرد
شمارهٔ ۲۹ - رباعی: در تو دل خسته نظری تیز نکرد
شمارهٔ ۳۰ - رباعی: هرگاه که آن پهن سرون می گذرد
شمارهٔ ۳۱ - در باره معشوق گفته: نه هم قیمت لعل باشد بلور
شمارهٔ ۳۲ - در توصیف ممدوح: دانی که چون رسد بجهان نور آفتاب
شمارهٔ ۳۳ - از قطعه ای: الا تا زمی از کوه پدید است و ره از سد
شمارهٔ ۳۴ - وله: هر که بر درگه ملوک بود
شمارهٔ ۳۵ - قصیده در شکایت از روزگار و یاد احباب: فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
شمارهٔ ۳۶ - در توصیف بهار و مدح سید ابونصر: بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
شمارهٔ ۳۷ - در حصانت قلعه و باره: کهی بلند و بر او قلعه ای نهاده بلند
شمارهٔ ۳۸ - وصف کوه: کهی چون طور سینا بود ازو آویخته ثعبان
شمارهٔ ۳۹ - از چکامه ای: اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ
شمارهٔ ۴۰ - در وصف قلعه: قوی قلعه او که خاکش بپاکی
شمارهٔ ۴۱ - فقر شاعر: دوستانم همه ماننده وسنی شده اند
شمارهٔ ۴۲ - مدح سلطان محمود: شاه ابوالقاسم بن ناصر دین
شمارهٔ ۴۳ - در سختی راه گوید: زمین ز راغنک و راه درازش
شمارهٔ ۴۴ - وله: بیکی تیر همی فاش کند راز حصار
شمارهٔ ۴۵ - از قطعه هجائیه: گر خنچه کند (عذرا) بر بامچه لم
شمارهٔ ۴۶ - رباعی: چون شاه بگیرد بکف اندر شمشیر
شمارهٔ ۴۷ - چکامه ای شیوا در صنعت تکریر: باران قطره قطره همی بارم ابروار
شمارهٔ ۴۸ - در ثنای ممدوح: نبود با او هرگز مرا، مراد دو چیز
شمارهٔ ۴۹ - چشم نیاز: اگر چه دیده افعی بخاصیت بجهد
شمارهٔ ۵۰ - رباعی: سبحان اله درین جوانی و هوس
شمارهٔ ۵۱ - شکوائیه: بدان رسید که بر ما بزنده بودن ما
شمارهٔ ۵۲ - از قطعه ای: همان که بودی ازین پیش شاد گونه من
شمارهٔ ۵۳ - از قطعه ای: ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ
شمارهٔ ۵۴ - وله: تا یکی خم بشکند ریزه شود سیصد سبو
شمارهٔ ۵۵ - وله: چو مشک بویا لیکنش نافه بوده ز غژب
شمارهٔ ۵۶ - قطعه: یاسمن آمد بمجلس، با بنفشه دست سود
شمارهٔ ۵۷ - قطعه: چه دیلمان زره پوش و شاه ترکانش
شمارهٔ ۵۸ - قطعه: خواجه بزرگست و مال دارد و نعمت
شمارهٔ ۵۹ - در تشبیه خربزه گفته و به هلال و بدر در دو حالت وصف کرده است: آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
شمارهٔ ۶۰ - شکار خویش: ما در غم خویش غمگسار خویشیم
شمارهٔ ۶۱ - در مناعت خویش گوید: اگر نسبتم نیست یا هست حرم
شمارهٔ ۶۲ - از قطعه ای: کسیکه او کند از کان که به میتین سیم
شمارهٔ ۶۳ - در توصیف انجیر: انجیر کش از شاخ بستدی تو
شمارهٔ ۶۴ - رباعی: آن جسم پیاله بین بجان آبستن
شمارهٔ ۶۵ - رباعی: در جسم پیاله جان روانست روان
شمارهٔ ۶۶ - غزل: مها از روی خوبی شب برافکن
شمارهٔ ۶۷ - در وصف آتش و مدح سلطان محمود: بفروز و بسوز پیش خویش امشب
شمارهٔ ۶۸ - وداع: کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم
شمارهٔ ۶۹ - در مصائب پیری: من پیرم و فالج شده ام اینک بنگر
شمارهٔ ۷۰ - در اوصاف زشت: ژاژ داری تو و هستند بسی ژاژ خوران
شمارهٔ ۷۱ - فقر شاعر: همی دوم بجهان اندر، از پی روزی
شمارهٔ ۷۲ - در تغزل: بستی قصب اندر سر، ای دوست بمشتی زر
شمارهٔ ۷۳ - این بیت بسیار شیوا نیز از غزلی است: گر بدی آنکس که زی توام بفکندی
شمارهٔ ۷۴ - وله: من زارتر گریم همانا که او
شمارهٔ ۷۵ - در مدیحه گوید: درم در کف تو بنزع اندرست
شمارهٔ ۷۶ - از چکامه ای: خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
شمارهٔ ۷۷ - قصیده فتح خوارزم: خجسته دولت عالی همین کرد ایملک پیمان
شمارهٔ ۷۸ - تغزل: ساقی بآبگینه بغداد در فکند
شمارهٔ ۷۹ - وله: همان کز سگی زاهدی دیدمی
شمارهٔ ۸۰ - تمنای شاعر: گر زانکه مرا فلک دهد مال فره
شمارهٔ ۸۱ - در طلب استغفار گوید: از شرب مدام و لاف مشرب توبه
شمارهٔ ۸۲ - وله: بردار درشتی ز دل خصم بنرمی
شمارهٔ ۸۳ - وله: تا پای نهند بر سر حران
شمارهٔ ۸۴ - وله: ز آن در مثل گذشت که شطرنجیان زنند
شمارهٔ ۸۵ - وله: ستبره بدند عاشقان بساق و میان
شمارهٔ ۸۶ - وله: گر شوم بودتی بغلامی بنزد خویش
شمارهٔ ۸۷ - در هجو قریع الدهر از شعرای معاصر خود گوید: هجا کردست پنهان شاعران را
شمارهٔ ۸۸ - از قطعه ای: کلکش چو مرغکی است دو دیده پر آب مشک
شمارهٔ ۸۹ - از قصیده ای: تا روم ز هند لاجرم شاها
شمارهٔ ۹۰ - رباعی: هم ساده گلی، هم شکری هم نمکی
شمارهٔ ۹۱ - قطعه: یکی اژدهای دمنده چو بادی
شمارهٔ ۹۲ - وله: جلب کشی و همه خان و مانت پر جلب است
شمارهٔ ۹۳ - قطعه: گفتم همی چه گوئی ای هیز گلخنی
شمارهٔ ۹۴ - مثنویات: چو آمد گه زادن زن فراز
شمارهٔ ۹۵ - قطعه هزلیه: چو کودک سر فرود آرد بحجره بر سر حمدان