گنجور

 
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

از آن بهر زه شکایت نمی کنند احرار

دلا چو صورت حال زمانه می بینی

سزد اگر بدر آئی ز پرده پندار

طمع مدار که با تو وفا کند دوران

که با کسی بفسون مهربان نگردد مار

کجا شدند بزرگان دین که می کردند

ز نوک خامه گهر بر سر زمانه نثار

کجا شدند حکیمان کاردان کریم

که بر لباس بقاشان نه پود ماند و نه تار

چرا ز پای در آمد درخت باغ هنر

بموسمی که ز سر تازه می شود اشجار

بساز کار قیامت بقوت ایمان

بشوی روی طبیعت بآب استغفار

 
 
 
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ابوالفضل بیهقی

چو مرد باشد بر کار و بخت باشد یار

ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار

فلک به چشمِ بزرگی کند نگاه در آنک‌

بهانه هیچ نیارد ز بهرِ خردیِ کار

سوار کش نبود یار اسبِ راه سپر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفضل بیهقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه