فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
از آن بهر زه شکایت نمی کنند احرار
دلا چو صورت حال زمانه می بینی
سزد اگر بدر آئی ز پرده پندار
طمع مدار که با تو وفا کند دوران
که با کسی بفسون مهربان نگردد مار
کجا شدند بزرگان دین که می کردند
ز نوک خامه گهر بر سر زمانه نثار
کجا شدند حکیمان کاردان کریم
که بر لباس بقاشان نه پود ماند و نه تار
چرا ز پای در آمد درخت باغ هنر
بموسمی که ز سر تازه می شود اشجار
بساز کار قیامت بقوت ایمان
بشوی روی طبیعت بآب استغفار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی و شکایت از ستمهای زمانه و ناپایداری دنیا میپردازد. شاعر از ظلمتی که بر اهل هنر و بزرگان دین سایه انداخته است، گله دارد و میگوید که باید از واقعیتهای تلخ زمان آگاه بود. او تأکید میکند که دنیا به کسی وفا نمیکند و باید با ایمان و استغفار در مقابل چالشهای زندگی ایستادگی کرد. همچنین به نقص و زوال فرهنگی اشاره میشود، و این که بزرگان و حکیمان گذشته دیگر وجود ندارند. در نهایت، شاعر دعوت به بازسازی و تقویت ایمان برای مقابله با مشکلات میکند.
هوش مصنوعی: ناله و فریاد از ظلم و ستمهای زندگی متغیر و گذرا دارم. از پایین و بالا، از ثابت و متحرک، همه جا بیعدالتی و رنج میبینم.
هوش مصنوعی: به ستارههای ناشناخته و دنیای ناپایدار نباید اعتمادی کرد.
هوش مصنوعی: اهل هنر تجربههای ناگواری از گردش روزگار داشتهاند، اما آنها به خاطر این مشکلات شکایت نمیکنند.
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که وضعیت و حال دنیا را مشاهده میکنی، سزاوار است که از پرده تصورات و خیالات خود خارج شوی.
هوش مصنوعی: به انتظار نباش که زمانت به تو وفادار باشد، چون زمانی که با کسی رابطهای خوب برقرار نکردهای، نمیتوانی منتظر مهربانی از آن مار باشی.
هوش مصنوعی: بزرگان دین کجا رفتهاند که با کلمات نیک و حکمتهایشان بر مشکلات زمانه میافزودند و آنها را روشن میکردند؟
هوش مصنوعی: کجا رفتند حکمتمندان باهوش و مهربان که بر تن لباس آنان نه هیچ رشتهای از پود باقی مانده و نه تار.
هوش مصنوعی: چرا درختان باغ هنر در زمان جوانه زدن و تازه شدن، از ریشه خود جدا و ضعیف میشوند؟
هوش مصنوعی: با قدرت ایمان، خود را برای روز قیامت آماده کن و با آب استغفار، چهرهات را از گناهان پاک ساز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
چو مرد باشد بر کار و بخت باشد یار
ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار
فلک به چشمِ بزرگی کند نگاه در آنک
بهانه هیچ نیارد ز بهرِ خردیِ کار
سوار کش نبود یار اسبِ راه سپر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.