گنجور

 
عسجدی

کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم

تا شد ز اشکم آن ز می خشک چون لژن

من کرده پیش جوزا، وز پس نبات نعش

اینهم چو باد بیزن و آنهم چو با بزن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode