گنجور

 
افسرالملوک عاملی

بخش ۱ - پیش گفتار: بنام خداوند کون و مکان

بخش ۲ - پادشاهی دیوکس نخستین شاه ماد: دیوکس، نخستین شه ماد بود

بخش ۳ - وصیت دیوکس به فرزند خود: دیوکس چو در یافت پایان خویش

بخش ۴ - بر تخت نشستن فره فرتیش: چو یک هفته بگذشت از مرگ شاه

بخش ۵ - جنگ فره فرتیش بابنی بال شاه آشور: بنی پال خود شاه آشوریان

بخش ۶ - خو نخواهی هو خشتر از پادشاه آشور: چو یک هفته سوک پدر را بداشت

بخش ۷ - آتش زدن پسر بنی پال برخود و خانواده اش: چو پوربنی پال یی چاره شد

بخش ۸ - صلح شاه ماد ولیدی پس از شش سال: یکی روز سر گرم پیکار و جنگ

بخش ۹ - بر تخت نشستن آزید هاک پادشاه ماد: پسر چون بر آمد بتخت پدر

بخش ۱۰ - خواب دیدن آژید هاک و تعبیر آن: چو شب شد به خوابید در قصر خویش

بخش ۱۱ - بدنیا آمدن کورش: چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه

بخش ۱۲ - بر تخت نشستن کوروش در پارس: پدر گفت فرزند برنای من

بخش ۱۳ - فتح ماد: از آن پس سران سپه را بخواست

بخش ۱۴ - سر کوبی سکاها: دگر روز آمد سواری بماد

بخش ۱۵ - فتح لیدی: از آن پس به لیدی بیاورد روی

بخش ۱۶ - فتح بابل: چو شد سال تازه بیامد بهار

بخش ۱۷ - آزاد ساختن اسیران یهود: پس آنگه بفرمود آنچه اسیر

بخش ۱۸ - کشته شدن کورش در ماساژت: بر آن شهر و بر لشکر حمله کرد

بخش ۱۹ - بر تخت نشستن کامبوجیه پسر کورش: پس آنگاه کمبوجیه شاه شد

بخش ۲۰ - گشته شدن بردیا بدست برادر خود کامبوجیه: بسی شادمان گشت کامبوجیا

بخش ۲۱ - فتح مصر: بفرمود لشکر بباید کشید

بخش ۲۲ - اردو کشی به جنوب مصر: وز آن پس بفرمود کامبوجیا

بخش ۲۳ - خود کشی کامبوجیه: چو کامبوجیه این خبر را شنید

بخش ۲۴ - پادشاهی داریوش کبیر: وزان پس ز سر کردگان هفت تن

بخش ۲۵ - سر کوبی شورش در مصر: چو یک چندروزی فراغت نمود

بخش ۲۶ - کندن ترعه بفرمان داریوش: چو شد جمله ی کار آراسته

بخش ۲۷ - سر کوبی سکاها: بسوی سکاها بشد لشکرش

بخش ۲۸ - فتح تراکیه: سحر گاه برخاست بانگ خروس

بخش ۲۹ - اردو کشی بمقدونیه و یونان: یکی نامه بهر سپهبد نوشت

بخش ۳۰ - عاشق شدن دختر داریوش بر مردونیه، سردار جوان ایرانی: از آن روی شهزاده مهر آفرین

بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ: منم داریوشی که آهورمزد

بخش ۳۲ - اردو کشی داریوش به هندوستان: سه سالی چو بگذشت از عیش و نوش

بخش ۳۳ - بدنیا آمدن خشایارشا: شهنشه بیامد بکاخ بهار

بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار: شهنشه بفرمود فرزند من

بخش ۳۵ - وصیت داریوش به فرزند خود و بر تخت نشستن خشایارشا: چو یک چند بگذشت از روزگار

sunny dark_mode