بنی پال خود شاه آشوریان
بجنگش همی بست آنکه میان
بجنگ شه ماد همت گماشت
هزاران دلیری که آماده داشت
نبرد دلیران چو آغاز گشت
بنی پال با بخت دمساز گشت
شه ماد مغلوب و منکوب شد
سپاه شکسته در آشوب شد
فره فرتیش در میان کشته شد
سپاه شه ماد سرگشته شد
هزیمت گرفتند ز آشوریان
بسوی وطن زار گشته روان
بسوک شه خویش گریان همه
بکشور بیفتاد بس همهمه
هو خشتر فرزانه فرزند او
همان پاکزاد خردمند او
ز مرگ پدر چون خبردار شد
از این درد آشفت وبس زارشد
چه شب ها که از محنت و آه ودرد
بپچید بر خویش وبس نوحه کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.