بر آن شهر و بر لشکر حمله کرد
ز شهر و سپاهش بر آورد گرد
یکی نابکاری بجست از کمین
مر آن شاه را تیز زد بر جبین
چه سروی زپای اندر آمد بخاک
ز خاک آمد و باز بر شد بخاک
دریغ آنچنان شاه بادین و داد
که چون آن شه هرگز نیاید بیاد
همه نام او را به نیکی برند
بگیتی نه یک تن از او دلخورند
برأی بداد و بنیرو و بخت
رسید از امیری بشاهی و تخت
سه دولت ورا پست شد باشکوه
ز شرق و ز غرب و ز دریا و کوه
چه ما دوچه لیدی بفرمان او
چه بابل که بودی به پیمان او
نکردی بدی بایکی زیر دست
نه عهد و نه پیمان خود را شکست
بهر جا خرابی بد آباد کرد
دل زیر دستان همه شاد کرد
از و شاد بودی اسیر و یتیم
شه باخدا مهربان و رحیم
چو ایرانیان آن شه دادگر
فتاده بدیدند در خاک سر
ز دلها همه نعره برداشتند
ز خاک و زخون شاه برداشتند
به سر خاک از سوک شه ریختند
زچشم اشک خونین همی بیخنند
دریغا شهنشاه والا تبار
که خاک سیه را گرفتی کنار
دریغا ازین خوبی و داد تو
بخاک آنکه بر کند بنیاد تو
هرا پاک گفتا بایرانیان
به بندید بر کین این شه میان
نباید که یک تن ازین رزمگاه
به بیند دگر غیر روز سیاه
بکشتند و بستند ایرانیان
که یک تن نمانند اندر جهان
از آن پس شه نام برادر زار
بتابوتی از زر سر انجام کار
نهادند باناله و با خروش
سوی پارس رفتند شهشان بدوش
مبندید دل در سرای سپنج
که پایان آن نسبت جز درد و رنج
چنان پادشاهی به آن اقتدار
بر آورد از مغز دشمن دمار
ز شرق و زغرب و جنوب و شمال
بدست آمدش تاج و هم ملک و مال
سر انجام رفت او بتابوت تنگ
نکرد او زمانی بعالم درنگ
مگر نام نیکت بود یادگار
همه ملک عالم چه آید بکار
نهادند تابوت آن شاه را
سیه پوش کردند هم گاه را
ببردند تابوت شاه دلیر
به آرامگه بر نهادند زیر
شه نامور شد در آرامگاه
بخوابید کورش در آن خوابگاه
چه خوابی که دیگر نه بیدار شد
نه ماد و نه لیدی طلبکار شد
تفو بر تو ای گردش روزگار
نه ملک ونه مالت نیاید بکار
بشد دور کورش بگیتی تمام
نماندی از وجز یکی نیک نام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، حملهای به شهری اتفاق میافتد و باستانیتری به جنگ میرود. شاهی بزرگ و نیکو، با شجاعت به میدان میآید و دشمنان را شکست میدهد. او به نوعی نماد خوبی و دادگری است که برای مردمش آرامش و سعادت به ارمغان میآورد.
اما در نهایت، این شاه به شهادت میرسد و مردم با دلشکستگی و گریه برای او عزاداری میکنند. او در خاک آرام میگیرد و یادش در قلب مردم باقی میماند. این شعر به بیان ارزشهای نیکوکاری، شجاعت و یادآوری میراث بزرگانی چون کورش میپردازد که حتی پس از مرگشان نام نیک و یادگارشان باقی میماند.
در نهایت، تأکید بر این است که با وجود فقدانش، نام نیک او جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و به یادماندگی او کمک میکند. زندگی وصال و مرگ او نشاندهندهی گذر زمان و بیوفایی دنیا است.
هوش مصنوعی: او به آن شهر و به سربازانش حمله کرد و از شهر با سپاهش گرد و غبار برآورد.
هوش مصنوعی: یک فرد بد نیت از مخفیگاه خود به یک پادشاه حمله کرد و به سرعت بر پیشانیاش ضربه زد.
هوش مصنوعی: سرو با قامت بلند خود از خاک بلند شده و به زمین بازگشته است. این نشان میدهد که هر چیزی که از خاک برمیخیزد، در نهایت دوباره به آنجا برمیگردد.
هوش مصنوعی: متاسفانه، چنین پادشاهی با آن فضائل و عدالت دیگر به دنیا نمیآید.
هوش مصنوعی: همه در دنیا از او به خوبی یاد میکنند و هیچکس از او ناراضی نیست.
هوش مصنوعی: با ارائه مشاوره و توانمندی به مقامی بالا و قدرت رسید، از مقام امیری به جایگاه پادشاهی و تخت سلطنت نائل آمد.
هوش مصنوعی: سه حکومت بزرگ او با عظمت از شرق و غرب و دریا و کوه نابود شد.
هوش مصنوعی: اینجا بیان میشود که آیا ما همانگونه که دستور میدهد، برمیخیزیم و عمل میکنیم یا اینکه در گذشته و به خاطر پیمانی که بسته شده بود، به شکل دیگری رفتار خواهیم کرد؟
هوش مصنوعی: تو به کسی که زیر دست توست بدی نکردی و نه قول و قرار خود را نقض کردی.
هوش مصنوعی: هر جا که خرابی و ویرانی وجود دارد، با کوشش و تلاش دوباره آنجا را آباد میسازند و دل کسانی که در زیر فشار مشکل هستند را شاد میکنند.
هوش مصنوعی: در این دنیا اگر خوشحال بودی، باید توجه کنی که در کنار تو افرادی هستند که در حال رنج و سختی زندگی میکنند، مانند یتیمان و گرفتارشدگان. به یاد داشته باش که خداوند مهربان و بخشنده است و همیشه به فکر بندگانش است.
هوش مصنوعی: وقتی ایرانیان آن پادشاه دادگر را در خاک افتاده دیدند، احساس ناامیدی و غمگینی به آنان دست داد.
هوش مصنوعی: همه از دلها فریاد و ناراحتی برخواست، و از خاک و خون شاه یاد کردند.
هوش مصنوعی: بر سر خاک شه، به خاطر غم و اندوه، اشکهای خونین بر زمین ریخته میشود و این به معنای عمیقترین درد و ناراحتی است.
هوش مصنوعی: ای کاش آن پادشاه بزرگ و بزرگواری که خاک سیاه را از زمین برداشت.
هوش مصنوعی: ای کاش از این زیبایی و عدالت تو، کسی باشد که بتواند پایههای وجود تو را برکند و به خاک فرو برد.
هوش مصنوعی: هرا پاک گفت: ای ایرانیان، این شاه را به خاطر کینههایتان میان بکشید.
هوش مصنوعی: هیچکس نباید در این میدان جنگ، چیزی جز روزی تیره و تار را مشاهده کند.
هوش مصنوعی: ایرانیان را کشتند و به بند کشیدند تا هیچ کس در دنیا باقی نماند.
هوش مصنوعی: پس از آن، پادشاه نام برادرش را بر تابوتی از طلا نوشت تا نشاندهندهٔ پایان کار او باشد.
هوش مصنوعی: با صدای ناله و فریاد، به سمت سرزمین پارس حرکت کردند و شاهانشان را بر دوش خود داشتند.
هوش مصنوعی: در دل خود جایی برای تعلق به دنیای فانی و زودگذر ایجاد نکنید، زیرا پایان این دنیا چیزی جز درد و رنج نخواهد بود.
هوش مصنوعی: یک حاکم با چنین قدرت و عظمت، به قدری بر دشمنان خود چیره شد که از آنها به شدت شکست خوردند.
هوش مصنوعی: از شرق و غرب و شمال و جنوب، تاج و مقام و ثروت به دست او رسید.
هوش مصنوعی: سرانجام او به تابوت رفت و دیگر وقت خود را در دنیا تلف نکرد.
هوش مصنوعی: آیا نام نیک تو نیست که یادگار همه جهان است و در کجا به کار میآید؟
هوش مصنوعی: تابوت آن پادشاه را گذاشتند و همزمان برای او عزا و سوگواری برپا کردند.
هوش مصنوعی: تابوت شاه دلیر را بردند و در آرامگاهش قرار دادند.
هوش مصنوعی: شه نامدار در آرامگاهی خوابیده است که کورش در آنجا آرام گرفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا به حالتی اشاره شده که کسی در خوابی عمیق فرو رفته و به هیچ دلیلی به بیداری نمیرسد. حتی افرادی که از او طلبکار بودند یا انتظار بیدار شدنش را داشتند، دیگر امیدی به این امر ندارند. به نوعی، این خواب به قدری عمیق و غمانگیز است که هیچ چیز نمیتواند او را از این حالت بیرون بیاورد.
هوش مصنوعی: نفرین بر تو ای دوران زندگی! نه ثروت و نه قدرتی که داری به دردت نمیخورد.
هوش مصنوعی: دوران حکومت کورش به پایان رسید و دیگر از او جز نام نیک و یادش باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.