ای خوش آنان که قدم در ره میخانه زدند
بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند
به حقارت منگر بادهکشان را کاین قوم
پشت پا بر فلک از همت مردانه زدند
خون من باد حلال لب شیرین دهنان
که به کام دل ما خندهٔ مستانه زدند
جانم آمد به لب امروز مگر یاران دوش
قدح باده به یاد لب جانانه زدند
مردم از حسرت جمعی که از آن حلقهٔ زلف
سر زنجیر به پای دل دیوانه زدند
بنده حضرت شاهی شدم از دولت عشق
که گدایان درش افسر شاهانه زدند
عاقبت یک تن از آن قوم نیامد به کنار
که به دریای غمش از پی دردانه زدند
هیچ کس در حرمش راه ندارد کانجا
دست محرومی بر محرم و بیگانه زدند
گرنه کاشانهٔ دل خلوت خاص غم تست
پس چرا مهر تو را بر در این خانه زدند
کس نجست از دل گم گشتهٔ ما هیچ نشان
مو به مو هر چه سر زلف تو را شانه زدند
آخر از پیرهن شمع فروغی سر زد
آتشی را که نهان بر پر پروانه زدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره خوشبختی و شادکامی کسانی است که به میخانه میروند و از زندگی لذت میبرند. شاعر بر این باور است که کسانی که به عشق و بادهنوشی میپردازند، با همت و جرأت خود بر فلک میزنند و به کمال انسانی دست مییابند. او به حسرتی که از نرسیدن به معشوق و دوری از او میکشد اشاره میکند و از درد و غم دوری میگوید. در نهایت، شاعر به وسوسه عشق و جستجوی معنا در دل خود میپردازد و از سوز و گداز ناشی از این عشق میگوید.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آنهایی که به سوی میخانه رفتند و با بوسهای بر لب محبوب و با نوشیدن پیمانه، لذت را احساس کردند.
هوش مصنوعی: به بزرگی و شجاعت این افراد توجه کن که با تلاش و همت خود، به جایگاهی بلند و والا دست یافتهاند. به کارهای کوچک و بیاهمیت برخی نپرداز، زیرا این افراد با اراده و اعتماد به نفس، به قلههای عظمت دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: خون من به اندازهای برای لبهای شیرین و زیبا ارزش دارد که آنها با لبخند شاد و سرمستانهای به دل ما شادابی و خوشحالی بخشیدند.
هوش مصنوعی: امروز جانم به لب رسیده است، مگر اینکه دوستان شب گذشته با یاد لب های معشوق شراب نوشیدند.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر حسرتی که از آن حلقهٔ مویی که به پای دل دیوانه بسته شده، در حال ناراحتی هستند.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق به حضرت شاهی، به مقام بندهای دست یافتم که حتی گدایان در کنار درش تاج و افسر سلطنتی بر سر گذاشتند.
هوش مصنوعی: در نهایت، هیچیک از آن افراد به کناره نرسیدند و به خاطر غم و دردهایشان به سمت دریای مشکلات روی آوردند.
هوش مصنوعی: هیچکس اجازه ورود به حرم او را ندارد، زیرا آنها دست محرومیتی به محرم و بیگانه زدهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه دل من مکانی خصوصی برای اندوه است، پس چرا نام تو را بر در این خانه نوشتهاند؟
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانست اثری از دل گمشدهی ما پیدا کند، هرچه هم که به موهای زلف تو رسیدگی کردند و شانه زدند، موفق نشدند.
هوش مصنوعی: در نهایت، شعلهای از پیرهن شمعی به وجود آمد که آتش نهانی را روشن کرد و بر پروانهای که به آن نزدیک بود، تابید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ای خوش آنان که قدم در ره میخانه زدند
بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند
ای خوش آنانکه قدم بر در میخانه زدند
بوسه دادند لب ساقی و پیمانه زدند
دوش مرغان چمن نعرهٔ مستانه زدند
آتشی در دل شوریدهٔ دیوانه زدند
زاهدان خیمهٔ عشرت سوی میخانه زدند
خیز کز باد صبا زلف سمن شانه زدند
دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند
گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند
ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
[...]
عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدند
آتشی بود که اندر دل دیوانه زدند
در تمنای تو عشاق ز پای افتاده
مست گشتند و ز مستی کف مستانه زدند
عکس ساقی چو درین باده صافی افتاد
[...]
صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند
بوسه بر یاد لبت بر لب پیمانه زدند
زاهدان سبحه به کف عازم آن بزم شدند
رقم نقل چو بر سبحه صد دانه زدند
صوفیان را دهن از ورد سحر بربستند
[...]
صبح رندان صبوحی در میخانه زدند
در خرابات مغان ساغر مستانه زدند
می رنگین به خم عشق که بد مالامال
دوره کرده قدح و جام به پیمانه زدند
رازهایی که شنیدن نتوانست ملک
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.