دکتر صحافیان در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:
چه حال خوشی دارد شیراز و کیفیت بینظیرش خدایا آن را برایمان نگه دار(ایهام: آرزوی باقی ماندن حال خوش)
۲- آب رکن آباد، که زلالی آن عمر خضر میدهد، پیوسته آباد باد و چشم بد از آن دور.
۳-نسیمی که میان جعفرآباد و مصلی به جان آدمی میوزد بوی عبیر میدهد.
۴- آری به شیراز بیا و از مردم صاحب کمال آن دریافتهای قدسی جویا شو!(خانلری: بجوی)
۵- هر که در شیراز نام قند مصری ببرد، زیبارویان شیرینکار او را سرافکنده کنند(خانلری: اینجا)
۶- راستی باد صبا! از آن زیباروی آوازهخان چه خبر داری، احوالش چطور است؟!
۷-آن پسر زیبای شیرین اگر خونم را هم بریزد چون شیر مادر حلالش باد!
۸- خدایا از این خواب شیرین بیدارم نکن! که با خیال او خلوتی دلچسب دارم.
۹- ای حافظ! آنگاه که از دوری چنین شیرینی میترسیدی چرا شکر ایام وصال را بجا نیاوردی؟!
آرامش و پرواز روح
امیرحسین صدری در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۰۹ در پاسخ به فرزانه دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام:
یعنی وقتی خداوند بزرگ تو رو در قرآن به واسطه سوره یس و سوره طه ستایش کرده ، دیگه ستایش من به چه درد میخوره ؟
همین که خداوند تو رو ستایش کرده ، یعنی بارت رو بستی و به بالاترین درجه رسیدی.
و اینکه ستایش من در برابر ستایش خداوند خیلی ناچیزه و عملاً کار بیهوده محسوب میشه
کوروش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۳ - حکایت آن پادشاه و وصیت کردن او سه پسر خویش را کی درین سفر در ممالک من فلان جا چنین ترتیب نهید و فلان جا چنین نواب نصب کنید اما الله الله به فلان قلعه مروید و گرد آن مگردید:
جز نفخت کان ز وهاب آمدست
روح را باش آن دگرها بیهدست
نفخت چیست ؟
کوروش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره:
آهن و سنگ از برونش مظلمی
اندرون نوری و شمع عالمی
یعنی چه ؟
کوروش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره:
ضد اندر ضد پنهان مندرج
آتش اندر آب سوزان مندرج
یعنی چه ؟
کوروش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره:
خواب دیدم خواجهٔ معطی المنی
واحد کالالف ان امر عنی
یعنی چه ؟
کوروش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره:
ور روا دارند چیزی زان ست
بیست چندان خو زیانشان اوفتد
منظور از خو چیست ؟
کوروش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره:
گشته باشد همچو سگ قی را اکول
مسترد نحله بر قول رسول
یعنی چه ؟
احمد خرمآبادیزاد در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:
به استناد لغتنامه دهخدا، واژه «ماندن» بیش از 20 معنی متفاوت دارد. بنابراین «درآمدن» که با افزودن پیشوند «در» به دست میآید، میتواند معنیهای متفاوتی داشه باشد (افزون بر معنی شناخته شده). چنین کاری تنها و تنها از کسی چون خاقانی برمیآید و بس.
با این حساب، معنی بیت شماره 7 خواهد بود: اگر بیشۀ روزگار آتش بگیرد، مرغی چون من بی بهره از سیخ [کباب] نخواهد ماند.
سیدمحمد جهانشاهی در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:
ز خجلت ، چون عسل حل شد طبرزد
داریوش در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۱:
درود و سپاس از پایه گذاران گنجور که با آن شروع به خواندن شاهنامه کردم و بسیار یاد گرفته ام .
عرب عامری.بتول در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
آقای چاووشی
اشعار حافظ که جایگاه ویژه ای دارند، درست.
اما شما با صدای خودتون، این غزل رو روی لوح دل و ذهنمون، ثبت کردید.
صداتون مانا.
رسول لطف الهی در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
البته حافظ ارادت ویژه ای به اوستا و مغان دارد.وکوچه ای هم در شیراز بنام مغان هست.
عرب عامری.بتول در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
احرام چه بندیم؟ چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم؟ چو از مروه صفا رفت
چقدر قشنگه این بیت.
چقدر زیبا غم و درد جدایی رو حافظ بیان کرده.
اصلا انگار این بیت کوهی از غم و درد هست...
شعیب حازم در ۲ ماه قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۰:
شعله : استعاره از خط /نامه
نهال از قلمت گلشن کاغذ
یعنی نوشتهات چنان زنده و پرشکوه است که صفحهی بیجان کاغذ را به باغی زنده تبدیل کرده.
دود از خط مشکین تو در خرمن کاغذ
خط مشکین - سیاهی با خوش بوی یا سیاهی پراز محتوا.
وقتی تو نامه ات را خواندم، سیاهی خطت چون دودی لطیف از خرمن کاغذ برمی خاست — یعنی گرمای قلمت، کاغذ را میسوزاند و از آن دودِ معنا برمیخیزد.
سیدمحمد جهانشاهی در ۲ ماه قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
اسناد نصرالله صالح پور هم این غزل را در مراسم درگذشت استاد عبدالله دوامی خوانده اند
سیدمحمد جهانشاهی در ۲ ماه قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
به هوای تو عزیزان همه خارند، اما
احمد خرمآبادیزاد در ۲ ماه قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰:
«جفاکاری» در مصرع نخست بیت 1 باید با «جگرخواری» جایگزین شود؛ به استناد:
1-نسخه عبدالرسولی؛
2-وجود «جگرخواری» در چهار نسخه خطی–شماره ثبت 91038، شماره ثبت61914، شماره ثبت 64528 و شماره دفتر 13312 (برخلاف زیرنویس صفحه 605 نسخه سجادی که نشان میدهد آنرا در دو نسخه دیده است)؛
3-ضعیف بودن احتمال دو بار به کارگیری یک صفت در یک بیت از سوی یک سخنور قَدَر.
گیوه چی givhamid@gmail.com در ۲ ماه قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۷:
عجب تعبیر زیبایی در اینجا استفاده شده❤️ بقول جناب دکتر سروش، شعر مولانا جوششی میباشد و نه کوششی:
خون چو میجوشد، منش از شعر رنگی میدهم
شَـــهــباز در ۲ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۵۷ در پاسخ به نیکومنش دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸: