آنچه که اجمالاً اشاره شد نشان میدهد که نفوذ فکر، آهنگ دلفریب، نظر موشکاف، وسعت قریحه، زیبایی بیان، صحت منطق، سرشاری تشبیهات ساده بیحشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فکر خیام که به آهنگهای گوناگون گویاست و با روح هر کس حرف میزند در میان فلاسفه و شعرای خیلی کمیاب مقام ارجمند و جداگانهای برای او احراز میکند.
رباعی کوچکترین وزن شعری است که انعکاس فکر شاعر را با معنی تمام برساند(۱) [۱- در کتاب کریستنسن راجع به خیام (ص ۹۰) نوشته که رباعی وزن شعری کاملاً ایرانی است و به عقیدهٔ هارتمان رباعی ترانه نامیده میشد و اغلب به آواز میخواندهاند.بر ساز ترانهای پیش آور می.(۱۱۶)بعدها اعراب این وزن را از فارسی تقلید کردند، این عقیده را لابد هارتمان از خواندن گفتهٔ شمس قبس رازی راجع به رباعی پیدا کرده. ] هر شاعری خودش را موظف دانسته که در جزو اشعارش کموبیش رباعی بگوید. ولی خیام رباعی را به منتها درجهٔ اعتبار و اهمیت رسانیده و این وزن مختصر را انتخاب کرده، در صورتی که افکار خودش را در نهایت زبردستی در آن گنجانیدهاست.
ترانههای خیام به قدری ساده، طبیعی و به زبان دلچسب ادبی و معمولی گفتهشده که هرکسی را شیفته آهنگ و تشبیهات قشنگ آن مینماید، و از بهترین نمونههای شعر فارسی به شمار میآید. قدرت ادای مطلب را به اندازهای رسانیده که گیرندگی و تأثیر آن حتمی است و انسان به حیرت میافتد که یک عقیدهٔ فلسفی مهمی چگونه ممکن است در قالب یک رباعی بگنجد و چگونه میتوان چند رباعی گفت که از هر کدام یک فکر و فلسفه مستقل مشاهده بشود و در عین حال با هم همآهنگ باشد. این کشش و دلربایی فکر خیام است که ترانههای او را در دنیا مشهور کرده، وزن ساده و مختصر شعری خیام خواننده را خسته نمیکند و به او فرصت فکر میدهد.
خیام در شعر پیروی از هیچکس نمیکند. زبان سادهٔ او به همهٔ اسرار صنعت خودش کاملاً آگاه است و با کمال ایجاز، به بهترین طرزی شرح میدهد. در میان متفکرین و شعرای ایرانی که بعد از خیام آمدهاند، برخی از آنها به خیال افتادهاند که سبک او را تعقیب بکنند و از مسلک او پیروی بنمایند. ولی هیچکدام از آنها نتوانستهاند به سادگی و گیرندگی و به بزرگی فکر خیام برسند. زیرا بیان ظریف و بیمانند او با آهنگ سلیس مجازی کنایهدار او مخصوص به خودش است. خیام قادر است که الفاظ را موافق فکر و مقصود خودش انتخاب بکند. شعرش با یک آهنگ لطیف و طبیعی جاری و بیتکلف است، تشبیهات و استعاراتش یک ظرافت ساده و طبیعی دارد.
طرز بیان، مسلک و فلسفهٔ خیام تأثیر مهمی در ادبیات فارسی کرده و میدان وسیعی برای جولان فکر دیگران تهیه نموده. حتی حافظ و سعدی در نشئات ذره، ناپایداری دنیا، غنیمت شمردن دم و میپرستی اشعاری سرودهاند که تقلید مستقیم از افکار خیام است. ولی هیچکدام نتوانستهاند درین قسمت به مرتبهٔ خیام برسند. مثلاً سعدی میگوید:
به خاک بر مرو ای آدمی به نخوت و ناز، که زیر پای تو همچون تو آدمیزاد است. (۶۳)عجیب نیست از خاک اگر گل شکفت،که چندین گلاندام در خاک خفت! (۵۸)سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست.در میان این و آن فرصت شمار امروز را.(۱۲۰)
و دراین اشعار حافظ:چنین که بر دل من داغ زلف سرکش تو ست، بنفشهزار شود تربتم چو درگذرم. (۶۳)هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار،کس را وقوف نیست که انجام کار چیست! (۱۱۲)روزی که چرخ از گِل ما کوزهها کند،زنهار کاسهٔ سرِ ما پُرشراب کن. (۶۶)که هر پاره خشتی که بر منظری است،سر کیقبادی و اسکندری است! (۱۰۹)قدح به شرط ادب گیر زانکه ترکیبش،ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد.(۷۰)
حاقظ و مولوی و بعضی شعرای متفکر دیگر اگر چه این شورش و رشادت فکر خیام را حس کردهاند و گاهی شلتاق آوردهاند، ولی به قدری مطالب خودشان را زیر جملات و تشبیهات و کنایات اغراقآمیز پوشانیدهاند که ممکن است آن را به صد گونه تعبیر و تفسیر کرد. مخصوصاً حافظ که خیلی از افکار خیام الهام یافته و تشبیهات او را گرفتهاست، میتوان گفت او یکی از بهترین و متفکرترین پیروان خیام است. اگرچه حافظ خیلی بیشتر از خیام رؤیا، قوهٔ تصور و الهام شاعرانه داشته که مربوط به شهوت تند او میباشد. ولی افکار او به پای فلسفهٔ مادی و منطقی خیام نمیرسد و شراب را به صورت اسرارآمیز صوفیان درآورده. در همین قسمت حافظ از خیام جدا میشود. مثلاً شراب حافظ اگرچه در بعضی جاها به طور واضح همان آب انگور است، ولی به قدری زیر اصطلاحات صوفیانه پوشیدهشده که اجازهٔ تعبیر را میدهد و یک نوع تصوف میشود از آن استنباظ کرد. ولی خیام احتیاج به پردهپوشی و رمز و اشاره ندارد، افکارش را صاف و پوستکنده میگوید. همین لحن ساده، بیپروا و صراحت لهجه او را از سایر شعرای آزادفکر متمایز میکند.
مثلاً این اشعار حافظ به خوبی جنبهٔ صوفی و رؤیای شدید او را میرساند:اینهمه عکس می ونقش و نگارین که نمود،یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد.ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم،ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما.
حافظ نیز به زهاد حمله میکند ولی چه قدر با حملهٔ خیام فرق دارد:راز درون پرده ز رندان مست پرس،کاین حال نیست زاهد عالیمقام را. (۸۵)خیلی با نزاکتتر و ترسوتر از خیام به بهشت اشاره میکند:باغ فردوس لطیف است، و لیکن زنهار،تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت. (۸۸)چه قدر با احتیاط و محافظهکاری به جنگ صانع میرود:پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت،آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد! (۱۱)
شعرای دیگر نیز از خیام تبعیت کردهاند و حتی در اشعار صوفی کنایات خیام دیده میشود؛ مثلاً این شعر عطار:گر چو رستم شوکت و زورت بود،جای چون بهرام در گورت بود.(۵۴)غزالی نیز مضمون خیام را استعمال میکند:چرخ فانوس خیالی عالمی حیران در او،مردمان چون صورت فانوس سرگردان در او. (۱۰۵)
بر طبق روایت «اخبارالعلماء» خیام را تکفیر میکنند به مکه میرود و شاید سر راه خود خرابهٔ تیسفون را دیده و این رباعی را گفته:آن فصر که بر چرخ همی زد پهلو ...(۵۹)
آیا خاقانی تمام قصیدهٔ معروف خود «ایوان مداین» را از همین رباعی خیام الهام نشده(۱) [از نوحهٔ جغد الحق ماییم به درد سر...خاک در او بودی دیوار نگارستان... ]؟
از همهٔ تأثیرات و نفوذ خیام در ادبیات فارسی چیزی که مهمتر است رشادت فکری و آزادی است که ابداع کرده و گویا به قدرت قلم خودش آگاه بوده. چون در «نوروزنامه» (ص ۴۸) در فصل «اندر یاد کردن قلم» حکایتی میآورد که قلم را از تیغ برهنه مؤثرتر میداند و این طور نتیجه میگیرد: «... و تأثیر قلم صلاح و فساد مملکت را کاری بزرگ است و خداوندان قلم را که معتمد باشند عزیز باید داشت.»
تأثیر خیام در ادبیات انگلیس و امریکا، تأثیر او در دنیای متمدن امروز همهٔ اینها نشان میدهد که گفتههای خیام با دیگران تا چه اندازه فرق دارد.
خیام اگر چه سر و کار با ریاضیات و نجوم داشته ولی این پیشهٔ خشک مانع از تظاهر احساسات رقیق و لذت بردن از طبیعت و ذوق سرشار شعری او نشده! و اغلب هنگام فراغت را به تفریح و ادبیات میگذرانیده. اگرچه ما بین منجمین مانند خواجه نصیر طوسی و غیره شاعر دیدهشده و اشعاری به آنها منسوب است ولی گفتههای آنها با خیام زمین تا آسمان فرق دارد. آنان تنها در الهیات و تصوف یا عشق و اخلاق و یا مسایل اجتماعی رباعی گفتهاند. یعنی همان گفتههای دیگران را تکرار کردهاند و ذوق شاعری در اشعار و قافیهپردازی [در اصل کتاب «قیافیهپردازی» است که نادرست است.]آنها تقریباً وجود ندارد.
شب مهتاب، ویرانه، مرغ حق، قبرستان، هوای نمناک بهاری در خیام خیلی مؤثر بوده. ولی به نظر میآید که شکوه و طراوت بهار، رنگها و بوی گل، چمنزار، جویبار، نسیم ملایم و طبیعت افسونگر، با آهنگ چنگ ساقیان ماهرو و بوسههای پرحرارت آنها که فصل بهار و نوروز را تکمیل میکرده، در روح خیام تأثیر فوقالعاده داشته. خیام با لطافت و ظرافت مخصوصی که در نزد شعرای دیگر کمیاب است طبیعت را حس میکرده و با یک دنیا استادی وصف آن را میکند:
روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه سرد... (۱۱۸)بنگر زصبا دامن گل چاک شده... (۶۰)ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست... (۶۱)چون ابر به نوروز رخ لاله بشست... (۶۲)مهتاب به نور دامن شب بشکافت... (۱۱۱)
خیام در وصف طبیعت تا همان اندازه که احتیاج دارد با چند کلمه محیط و وضع را مجسم و محسوس میکند. آن هم در زمانی که شعر فارسی در زیر تأثیر تسلط عرب یک نوع لغتبازی و اظهار فضل و تملق گویی خشک و بیمعنی شدهبوده و شاعران کمیابی که ذوق طبیعی داشتهاند برای یک برگ و یا یک قطرهٔ ژاله به قدری اغراق میگفتهاند که انسان را از طبیعت بیزار میکردهاند. این سادگی زبان خیام بر بزرگی مقام او میافزاید، نه تنها خیام به الفاظ ساده اکتفا کرده، بلکه در ترانههای خود استادیهای دیگری نیز به کار برده که نظیر آن در نزد هیچیک از شعرای ایران دیدهنمیشود. او با کنایه و تمسخر لغات قلنبهٔ آخوندی را گرفته به خودشان پس داده. مثلاً در این رباعی:
گویند: «بهشت و حور عین خواهدبود،آنجا می ناب و انگبین خواهدبود.»اول نقل فول کرده و اصطلاحات آخوندی را در وصف جنت به زبان خودشان شرح داده، بعد جواب میدهد:گر ما می و معشوقه گزیدیم چه باک؟چون عاقبت کار همین خواهدبود!
درین رباعی القاب ادبا و فضلا را به اصطلاح خودشان میگوید:آنان که «محیط فضل و آداب شدند،در جمع کمال شمع اصحاب شدند.» به زبان خودش القاب و ادعای آنها را خراب میکند:ره زین شب تاریک نبردند به روز،گفتند فسانهای و در خواب شدند!
در جای دیگر لفظ «پرده»ی صوفیان را میآورد و بعد به تمسخر میگوید که پشت پردهٔ اسرار عدم است:هست از پس «پرده» گفتوگوی من و تو،چون «پرده» برافتد، نه تو مانی و نه من!گاهی با لغات بازی میکند، ولی صنعت او چه قدر با صنایع لوس و ساختگی بدیع فرق دارد. مثلاً لغاتی که دو معنی را میرساند:بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
تقلید آواز فاخته که در ضمن به معنی «کجا رفتند؟» هم باشد یک شاهکار زیرکی، تسلط به زبان و ذوق را میرساند:دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای،بنشسته همیگفت که: «کوکو کوکو!»
در آخر بعضی از رباعیات قافیه تکرار شده، شاید به نظر بعضی فقر لغت و قافیه را برساند مثل:دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است... (۱۰۲)بنگر ز جهان چه طرف بر بستم؟ هیچ. (۱۰۷)ولی تمام تراژدی موضوع در همین تکرار «هیچ» جمع شده.
چندین اثر فلسفی و علمی به زبان فارسی و عربی از خیام مانده. ولی آثار علمی او هرگز در میزان شهرتش دخالتی نداشته. خوشبختانه اخیراً یک رسالهٔ ادبی گرانبهایی از خیام به دست آمده موسوم به: «نوروزنامه» که به سعی و اهتمام دوست عزیزم آقای مجتبی مینوی در تهران به چاپ رسید. این کتاب به فارسی ساده و بیمانندی نوشتهشده که نشان میدهد اثر قلم توانای همان گویندهٔ ترانهها میباشد. نثر ادبی آن یکی از بهترین و سلیسترین نمونههای نثر فارسی است و ساختمان جملات آن خیلی نزدیک به پهلوی میباشد و هیچکدام از کتابهایی که کموبیش در آن دوره نوشتهشده از قبیل «سیاستنامه» و «چهارمقاله» و غیره از حیث نثر و ارزش ادبی به پای «نوروزنامه» نمیرسند.
نگارنده موضوع کتاب خود را یکی از رسوم ملی ایران قدیم قرار داده که رابطهٔ مستقیم با نجوم دارد، و در آن خرافات نجومی و اعتقادات عامیانه و خواص اشیا را بر طبق نجوم و طب Empirique شرح میدهد. اگرچه این کتاب دستوری و به فراخور مقتضیات روز نوشتهشده، ولی در خفایای الفاظ آن همان موشکافی فکر، همان منطق محکم ریاضیدان، قوهٔ تصور فوقالعاده و کلام شیوای خیام وجود دارد و در گوشه و کنار به همان فلسفهٔ علمی و مادی خیام که از دستش دررفته برمیخوریم. در این کتاب نه حرفی از عذاب آخرت است و نه از لذایذ جنت، نه یک شعر صوفی دیدهمیشود و نه از اخلاق و مذهب سخنی به میان میآید. موضوع یک جشن باشکوه ایران، همان ایرانی که فاخته بالای گنبد ویرانش کوکو میگوید و بهرام و کاووس و نیشاپور و توسش با خاک یکسان شده، از جشن آن دوره تعریف میکند و آداب و عادات آن را میستاید.
آیا میتوانیم در نسبت این کتاب به خیام شک بیاوریم البته از قراینی ممکن است. ولی بر فرض هم که از روی تصادف و یا تعمد این کتاب به خیام منسوب شده باشد، میتوانیم بگوییم که نویسندهٔ آن رابطهٔ فکری با خیام داشته و در ردیف همان فیلسوف نیشابوری و به مقام ادبی و ذوقی او میرسیده. به هر حال، تا زمانی که یک سند مهم تاریخی به دست نیامده که همین کتاب «نوروزنامه» را که در دست است به نویسندهٔ مقدم بر خیام نسبت بدهد هیچگونه حدس و فرضی نمیتواند نسبت آن را از خیام سلب بکند. بر عکس، خیلی طبیعی است که روح سرکش و بیزار خیام، آمیخته با زیبایی و ظرافتها که از اعتقادات خشن زمان خودش سرخورده، در خرافات عامیانه یک سرچشمهٔ تفریح و تنوع برای خودش پیدا بکند. سرتاسر کتاب میل ایرانی ساسانی، ذوق هنری عالی، ظرافتپرستی و حس تجمل مانوی را به یاد میآورد. نگرنده پرستش زیبایی را پیشهٔ خودش نموده، همین زیبایی که در لغات و در آهنگ جملات او به خوبی پیداست. خیام شاعر، عالم و فیلسوف خودش را یک بار دیگر در این کتاب معرفی میکند.
خیام نمایندهٔ ذوق خفهشده، روح شکنجهدیده و ترجمان نالهها و شورش یک ایران بزرگ، باشکوه و آباد قدیم است که در زیر فشار فکر زمخت سامی و استیلای عرب کمکم مسموم و ویران میشده.
از مطالب فوق به دست میآید که گویندهٔ این ترانهها فیلسوف، منجم و شاعر بیمانندی بودهاست. حال اگر بخواهیم نسبت این رباعیات را از خیام معروف سلب بکنیم، آیا به کی آنها را نسبت خواهیمداد؟ لابد باید خیام دیگری باشد که همزاد همان خیام معروف است و شاید از خیام منجم هم مقامش بزرگتر باشد. ولی در هیچ جا به طور مشخص اسم او برده نشده و کسی او را نمیشناخته، در صورتی که بایستی در یک زمان و یک جا و به یک طرز با خیام منجم زندگی کردهباشد. پس این به غیر از خود خیام که ژنی بیمانند او به انواع گوناگون تجلی میکرده و یا شبح او کس دیگری نبوده. اصلاً آیا کس دیگری را به جز خیام سراغ داریم که بتواند این طور ترانهسرایی بکند؟
چند قطعه شعر عربی از خیام ماندهاست، ولی از آنجایی که هیچیک از شعرا نتوانستهاند آنها را به شعر فارسی به زبان خیام در بیاورند از درج آن چشم پوشیدیم.
بنا به خواهش دوست هنرمندم آقای درویش نقاش، این مقدمه را اجمالاً به ترانههای خیام نوشتم تا راهنمای تابلوهای ایشان بشود. در این کتاب، ترانههای خیام مطابق سبک و افکار فلسفی مرتب شده و رباعیاتی که به نظر مشکوک میآمده جلو آنها یک ستاره گذاشتهشده، این رباعیات بر فرض هم از خود خیام نباشد از پیروان خیلی زبردست او خواهد بود که مستقیماً از فکر فیلسوف و شاعر بزرگ الهام شدهاست.
صادق هدایت
تهران، ۴ مهر – ۱۳۱۳
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مقام و تأثیر خیام به عنوان یک شاعر و فیلسوف بزرگ میپردازد. خیام با استفاده از رباعی، سادهترین و بامعناترین شکل شعری، افکار عمیق فلسفی خود را به زیبایی بیان کرده است. شعرهای او به گونهای نوشته شده که علاوه بر سادگی، احساسات واقعی و لذت از طبیعت را به خواننده القا میکنند. خیام نه تنها از دیگر شاعران پیروی نمیکند، بلکه با زبان سلیس و بیپروا، به بیان حقیقت میپردازد و توانسته آثاری خلق کند که تأثیرات عمیقی بر ادبیات فارسی و حتی ادبیات غربی داشتند.
شعرهای خیام به خاطر تفکر فلسفی صریح و بدون پردهپوشی او مورد توجه خاصی قرار گرفتهاند و بسیاری از شاعران پس از او، مانند حافظ و سعدی، تحت تأثیر افکار او قرار گرفتهاند، هرچند به سطح او نرسیدهاند. همچنین، خیام در آثارش اعتقادات خرافی را به چالش میکشد و به زیبایی و لذت زندگی تأکید میکند.
نثر ادبی او نیز، نمونهای از بلاغت و سادگی است و نشاندهنده توانایی عظیم قلم اوست. در نهایت، خیام به عنوان نمایندهای از ذوق و زیباییشناسی ایرانی، بر فرهنگ و ادبیات بهطور کلی تأثیرگذار بوده است.
هوش مصنوعی: آنچه گفته شد نشان میدهد که تواناییهای فکری، لحن زیبا، نگاه دقیق، گستردگی خلاقیت، زیبایی بیان، صحت reasoning، و فراوانی تشبیهات ساده بدون زوائد، به ویژه فلسفه و روش اندیشه خیام که به سبکهای مختلف سخن میگوید و با روح هر فرد ارتباط برقرار میکند، باعث میشود تا او در میان فلاسفه و شاعران در جایگاهی منحصر به فرد و باارزش قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: رباعی، کمترین نوع شعر است که میتواند غیر از تنگناهای قالبی، فکر شاعر را به طور کامل بیان کند. هر شاعر به نوعی احساس مسئولیت میکند که در آثار خود، هرچند اندک، از رباعی استفاده کند. اما خیام توانسته این فرم را به اوج اعتبار و اهمیت برساند و به شکلی هنرمندانه، اندیشههای عمیق خود را در این ساختار مختصر جای دهد.
هوش مصنوعی: ترانههای خیام به حدی ساده و طبیعی هستند که با زبان شیرین ادبی و روزمره بیان شدهاند و هر کسی را جذب زیباییهای آهنگ و تشبیهاتشان میکند. این اشعار از بهترین نمونههای شعر فارسی محسوب میشوند. قدرت بیان خیام به قدری بالاست که تأثیر آن غیرقابل انکار است و انسان را شگفتزده میکند که چگونه یک عقیده فلسفی مهم میتواند در قالب یک رباعی جا بگیرد. همچنین، او میتواند چندین رباعی بنویسد که هر یک دارای یک فکر و فلسفه مستقل باشد و در عین حال با یکدیگر هماهنگ باشند. جذابیت و کشش افکار خیام سبب شهرت جهانی اشعارش شده است. وزن ساده و مختصر اشعار خیام خواننده را خسته نمیکند و به او فرصتی برای تفکر میدهد.
هوش مصنوعی: خیام در شعر خود وابسته به کسی نیست. زبان او بسیار ساده و در عین حال عمیق است و به خوبی میتواند ایدههایش را به شکلی مختصر و واضح بیان کند. برخی از شاعران و متفکران ایرانی پس از خیام تلاش کردهاند تا سبک او را دنبال کنند، اما هیچکدام نتوانستهاند به سادگی و قدرت اندیشه خیام دست یابند. بیان خاص و بهدور از پیچیدگی او، با موسیقی ملایم و استفاده از مجازهای هنری، منحصر به فرد است. خیام به خوبی میتواند کلمات را بر اساس فکر و هدفش انتخاب کند. شعرهای او با نرمی و طبیعی بودن جریان دارند و تشبیهات و استعاراتش دارای ظرافتی ساده و صمیمی هستند.
هوش مصنوعی: طرز بیان و فلسفه خیام تاثیر زیادی بر ادبیات فارسی گذاشته و فضایی برای بروز افکار دیگر شاعران ایجاد کرده است. حتی حافظ و سعدی نیز در اشعار خود به موضوعاتی مانند دنیای ناپایدار، ارزش لحظهها و میپرستی پرداختهاند که تحت تاثیر افکار خیام بوده است. اما هیچکدام از این شاعران نتوانستهاند به اندازه خیام در این مسائل تاثیرگذار باشند. برای نمونه، سعدی در اشعارش به این موضوعات اشاره کرده است.
هوش مصنوعی: به خود مغرور نباش ای انسان، زیرا زیر پای تو هم انسانهایی وجود دارند. از خاک جای شگفتی نیست اگر گلی بروید، چراکه در خاک گلهای بسیاری خوابیدهاند. سعدی امروز رفته و فردا هم موجود نیست؛ بنابراین در میان این آمد و شد، امروز را غنیمت بشمار.
هوش مصنوعی: در اشعار حافظ، او به احساسات عمیق و پیچیدهای اشاره میکند. در یکی از ابیات، او از درد دل و تأثیر زلف محبوبش بر وجود خود سخن میگوید و به آرزوهایش برای آرامش در خاکش اشاره میکند. در بیت دیگری، به ارزش لحظات خوش زندگی پرداخته و میگوید که هیچکس از سرنوشت نهایی کارها باخبر نیست. او همچنین درباره روزی سخن میگوید که دنیا تغییراتی اساسی خواهد داشت و اشارهای به لذتهایی از دنیای موقت میکند. در بخشی دیگر، حافظ به ارزش و اهمیت هر قطعه از زندگی و تاریخ اشاره کرده و اینکه هریک از آنان میتواند سرگذشتهای بزرگ و مهمی را در بر داشته باشد. در نهایت، او به اهمیت آداب و رفتار در زمانی که باده مینوشند، اشاره میکند و به ترکیب جاذبههای مختلف از تاریخ میپردازد.
هوش مصنوعی: حافظ و مولوی و برخی شاعران متفکر دیگر، هرچند که شور و شجاعت فکری خیام را احساس کردهاند و گاهی تحت تأثیر او قرار گرفتهاند، اما به قدری افکارشان را در لابهلای جملات، تشبیهات و کنایات پیچیده و اغراقآمیز پنهان کردهاند که امکان دارد هر یک از آنها را به شیوههای مختلف تعبیر و تفسیر کرد. به ویژه حافظ که بسیاری از افکار خیام را الهام گرفته و تشبیهات او را به کار برده، به نوعی یکی از بهترین و متفکرترین پیروان خیام به حساب میآید. اگرچه حافظ در مقایسه با خیام تعهد بیشتری به تخیل و احساسات شاعرانه دارد و این مربوط به طبع سرشار اوست، اما افکارش به سطح فلسفه مادی و منطقی خیام نمیرسد و شراب را بهگونهای اسرارآمیز همچون صوفیان توصیف میکند. در اینجا است که حافظ به شدت از خیام جدا میشود. برای نمونه، هرچند شراب در اشعار حافظ در برخی موارد بهوضوح همان آب انگور است، اما آنقدر در لابهلای اصطلاحات صوفیانه پوشیده شده که امکان تفسیر معنوی از آن وجود دارد. به همین دلیل، یک نوع تصوف از آن قابل برداشت است. اما خیام نیازی به پنهانکاری و رمزگویی ندارد و افکارش را بهطور واضح و صریح بیان میکند. همین سادگی، شجاعت و صراحت کلامش او را از دیگر شاعران آزاداندیش متمایز میسازد.
هوش مصنوعی: این اشعار حافظ به زیبایی علاقه و شور عرفانی او را به تصویر میکشند: تمامی تصاویری که میبینیم، تنها انعکاسی از روشنایی چهره ساقی است که در جام افتاده است. ما در جام، تصویر چهره محبوب را دیدهایم، ای کسی که از لذت نوشیدن همیشگی بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: حافظ به زهاد انتقادات تندی میکند، اما این انتقادات با شیوه خیام تفاوت زیادی دارد. او به طور غیرمستقیم و به صورت مؤدبانهتری به بهشت اشاره میکند و توصیه میکند که از زیباییهای دنیوی بهرهبرداری شود. همچنین، با احتیاط به نقد آفریدگار میپردازد و به نوعی به وجود ایراد در آفرینش اشاره کرده و بر پاکی نگاه و دیدگاه خود تأکید میکند.
هوش مصنوعی: شعرای دیگر نیز تحت تأثیر خیام قرار گرفتهاند و حتی در اشعار صوفیانه نیز اشارههایی به خیام دیده میشود. به عنوان مثال، شعری از عطار وجود دارد که میگوید اگر مانند رستم قدرت و شکوه داشته باشی، پس باید همچون بهرام در قبرت قرار بگیری. همچنین غزالی نیز مضمون خیام را در آثارش به کار میبرد و میگوید چرخِ خیالی مانند فانوس جهانی را حیران ساخته و مردم مانند صورت فانوس در آن سرگردان هستند.
هوش مصنوعی: بر اساس داستانی که در "اخبارالعلماء" آمده، خیام به دلیل نظراتش مورد تکفیر قرار میگیرد و به مکه سفر میکند. ممکن است در مسیر خود از خرابههای تیسفون عبور کرده و این رباعی را سروده باشد: "آن فصر که بر چرخ همی زد پهلو..."
هوش مصنوعی: آیا خاقانی تمام شعر معروفش به نام «ایوان مداین» را از همین رباعی خیام الهام نگرفته است؟
هوش مصنوعی: خیام در ادبیات فارسی تأثیرات و نفوذهای زیادی دارد، اما آنچه که بیشتر از همه اهمیت دارد، جسارت فکری و آزادیطلبی اوست. او به تأثیر قلم خود آگاه بود و در اثرش به نام «نوروزنامه» داستانی را نقل میکند که در آن قلم را از تیغ برهنه مؤثرتر میداند. او نتیجهگیری میکند که تأثیر قلم در تعیین صلاح و فساد کشور بسیار بزرگ است و باید به کسانی که از قلم استفاده میکنند و به آنها اعتماد دارند، ارج نهاد.
هوش مصنوعی: تأثیر خیام در ادبیات کشورهای انگلیسیزبان و همچنین در جامعه مدرن امروزی نشاندهندهی این است که اندیشههای او از دیگر اندیشمندان و نویسندگان جدا و منحصر به فرد هستند.
هوش مصنوعی: خیام با اینکه به ریاضیات و نجوم مشغول بوده، اما این حرفه خشک باعث نشده که احساسات لطیف او نمایش داده نشوند یا از طبیعت و لذایذ آن بهرهمند نشود. او معمولاً وقتهای آزاد خود را به تفریح و ادبیات میگذرانده است. هرچند در میان منجمان دیگر مانند خواجه نصیر طوسی، اشعاری نیز دیده میشود، ولی کلام آنها با آثار خیام بسیار متفاوت است. آنها بیشتر در حوزههای الهیات، تصوف، عشق، اخلاق و مسائل اجتماعی شعر گفتهاند و در واقع به تکرار گفتههای دیگران پرداختهاند. در اشعار و ساخت قافیههای آنها نشانهای از ذوق شاعری به چشم نمیخورد.
هوش مصنوعی: شب مهتاب، ویرانه و قبرستان، هوای نمناک بهاری بر روح خیام تأثیر زیادی گذاشته است. اما به نظر میرسد که زیبایی و شگفتی بهار، با رنگها و عطر گلها، چمنزارها، جویبارها و نسیم ملایم، همراه با آهنگ چنگ ساقیان زیبا و بوسههای پرشور آنها، تأثیر عمیقتری بر او داشته است. خیام با لطافت و ظرافت خاصی که در میان شاعران دیگر کمتر دیده میشود، طبیعت را درک کرده و به زیبایی آن را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: امروز روز زیبایی است و هوای آن نه گرم است و نه سرد. نگاه کن به نسیم که دامن گل را چاک کرده است. ابر به زمین آمده و به روی سبزهها گریه کرده است. وقتی ابر در روز عید نوروز، لالهها را شستشو داد. ماه نیز به نور خود، شب را شکافت.
هوش مصنوعی: خیام با چند کلمه توانسته است وصفی زنده و قابل لمس از طبیعت ارائه دهد. در دورهای که شعر فارسی تحت تأثیر تسلط عرب به نوعی بازی با لغات و گزافگویی بیمعنا تبدیل شده بود، شاعران کمی که به زیبایی طبیعت توجه داشتند، اغراقهایی میکردند که باعث میشد انسان از طبیعت فاصله بگیرد. سادگی زبان خیام نه تنها بر اهمیت او میافزاید، بلکه او در شعرهایش از مهارتهای دیگری نیز استفاده کرده که در آثار دیگر شاعران ایرانی شاهدش نیستیم. خیام با کنایه و طعنه، كلمات پیچیده و دشوار آخوندها را به خودشان برگردانده است.
هوش مصنوعی: میگویند که بهشت و حوریها عین واقعیت خواهند بود و آنجا نوشیدنی خوشمزه و عسل وجود خواهد داشت. ابتدا توصیفهایی از بهشت با استفاده از اصطلاحات مذهبی بیان میشود و سپس به این سوال پاسخ داده میشود که اگر ما شراب و محبوب را انتخاب کنیم، چه اشکالی دارد؟ زیرا در نهایت، سرنوشت ما به همین شکل خواهد بود!
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به توصیف افراد با فضیلت و دانشمند میپردازد و به نوعی به آنها انتقاد میکند. او میگوید که برخی از این افراد به خوبی در زمینه علم و آداب رشد کردهاند و در جمع دوستان خود مانند شمعی میدرخشند، اما در عین حال به نوعی به آنها میتازد و میگوید که در واقعیّت، آنها از مسیر درست دور شده و فقط در خواب و خیالات زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: در قسمتی دیگر او به اصطلاح «پرده» در عرفان اشاره میکند و به صورت کنایهآمیز میگوید که پشت پردهٔ اسرار عدم وجود دارد: گفتوگوی میان من و تو در پس «پرده» است، و وقتی این «پرده» کنار برود، دیگر نه تو خواهی بود و نه من. او گاهی با کلمات بازی میکند، اما شیوهٔ او از صنایع بیمزه و تصنعی کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال، او از کلماتی استفاده میکند که دو معنی دارند: مانند این جمله که به رویداد زندگی بهرام اشاره دارد و به نحوی مفهومی عمیق و دوگانه را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: تقلید صدای فاخته که به نوعی به معنی «کجا رفتند؟» نیز اشاره دارد، نشاندهنده هوش، تسلط به زبان و ذوق هنری است: دیدیم که یک فاخته بر بالای کنگره نشسته و مدام میگوید: «کوکو کوکو!»
هوش مصنوعی: در پایان برخی از رباعیات، قافیهها تکرار شدهاند که ممکن است به نظر برخی نشانهای از فقر واژگانی و قافیهای باشد، مانند: «دنیا را دیدی و هر چه دیدی هیچ است...» و بعد میپرسد: «به جهان نگاه کن، چه چیزی را به دست آوردم؟ هیچ.» اما تمام درام و موضوع اصلی در این تکرار واژه «هیچ» نهفته است.
هوش مصنوعی: چندین اثر فلسفی و علمی از خیام به زبانهای فارسی و عربی باقی مانده است، اما نتایج علمی او تأثیری بر شهرتش نداشته است. خوشبختانه اخیراً یک رساله ادبی با ارزش از خیام به نام «نوروزنامه» منتشر شده که با تلاشهای آقای مجتبی مینوی در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب با نثری ساده و بینظیر نوشته شده و نشان میدهد که این اثر نیز محصول استعداد همان شاعر بزرگ است. نثر ادبی آن یکی از بهترین و روانترین نمونههای نثر فارسی محسوب میشود و ساختار جملاتش به زبان پهلوی نزدیک است. هیچیک از کتابهایی که در آن زمان نوشته شدهاند، مانند «سیاستنامه» و «چهارمقاله» و غیره، از نظر نثر و ارزش ادبی به پای «نوروزنامه» نمیرسند.
هوش مصنوعی: نگارنده در این کتاب به یکی از سنتهای ملی قدیمی ایران که ارتباطی با نجوم دارد، پرداخته است. وی در این اثر خرافات نجومی، اعتقادات عامیانه و خواص اشیا را بر اساس نجوم و طب تجربی توضیح میدهد. اگرچه کتاب به شکل دستوری و متناسب با زمانه خود نوشته شده است، اما در لابهلای کلمات آن میتوان نشانههایی از تفکر عمیق، منطق محکم ریاضیدان، تصور فوقالعاده و بیانی شیوا مانند خیام را مشاهده کرد. همچنین فلسفه علمی و مادی خیام که به نوعی از دست رفته است، در گوشه و کنار کتاب به چشم میخورد. در این کتاب نه از عذاب آخرت خبری است و نه از لذایذ بهشت، نه شعر صوفیانهای وجود دارد و نه صحبتی از اخلاق و مذهب به میان آمده است. موضوع این اثر، جشن باشکوهی از تاریخ ایران است، همانطور که فاخته بر بالای گنبد ویران آن کوکو میزند و نامهای بهرام، کاووس، نیشاپور و توس را به یاد میآورد، با دقت آداب و رسوم آن جشن را تعریف و ستایش میکند.
هوش مصنوعی: میتوان شک داشت که این کتاب به خیام تعلق دارد، اما احتمالهایی وجود دارد. حتی اگر این کتاب به خیام به تصادف یا به عمد نسبت داده شده باشد، میتوان گفت که نویسنده آن با خیام ارتباط فکری داشته و به سطح ادبی و هنری او نزدیک بوده است. تا زمانی که مدرک تاریخی معتبری پیدا نشود که این کتاب را به نویسندهای پیش از خیام نسبت دهد، هیچ حدس و گمانی نمیتواند این نسبت را از خیام بگیرد. از سوی دیگر، کاملاً طبیعی است که روح آزاده و ناخرسند خیام، که از خرافات زمان خود دلزده بوده، در این خرافات عامیانه جستجوی سرمنشأیی برای سرگرمی و تنوع کند. این کتاب به وضوح میل به زیبایی، ذوق هنری عالی و حس تجمل را که با فرهنگ ایرانی ساسانی مرتبط است به تصویر میکشد. نویسنده در این اثر پرستش زیبایی را به عنوان مسیر خود انتخاب کرده و این زیبایی در واژهها و لحن جملات او کاملاً مشهود است. خیام خود را به عنوان شاعر، عالم و فیلسوف در این کتاب معرفی میکند.
هوش مصنوعی: خیام نماد ذوق سرکوبشده و روحی آزرده است که درد و نالههای یک ایران بزرگ، باشکوه و پر رونق گذشته را به تصویر میکشد، کشوری که به تدریج زیر فشار تفکر سختکوش سامی و سلطه عربها، به سمت زوال و نابودی حرکت کرده است.
هوش مصنوعی: از مطالب فوق این نتیجه به دست میآید که شاعر این ترانهها شخصیتی بینظیر بوده است که هم فیلسوف و هم منجم بوده است. حال اگر بخواهیم نسبت این اشعار را از خیام مشهور بگیریم، به چه کسی نسبت خواهیم داد؟ شاید باید خیام دیگری وجود داشته باشد که شبیه خیام معروف باشد و حتی از نظر مقام بالاتر از او باشد. اما در هیچ کجا نام او بهطور مشخص ذکر نشده و کسی او را نمیشناسد. این در حالی است که او باید در یک زمان و مکان مشابه با خیام مشهور زندگی میکرده باشد. بنابراین، بعید به نظر میرسد که فرد دیگری غیر از خود خیام وجود داشته باشد که توانایی چنین شعرهایی را داشته باشد. آیا غیر از خیام شخص دیگری میشناسیم که بتواند اینگونه ترانه بسراید؟
هوش مصنوعی: چند شعر عربی از خیام باقی مانده، اما به دلیل اینکه هیچ یک از شاعران نتوانستهاند آنها را به زبان فارسی و به سبک خیام تبدیل کنند، از درج آنها صرفنظر کردیم.
هوش مصنوعی: به درخواست دوست هنرمندم، آقای درویش، مقدمهای کوتاه بر روی شعرهای خیام نوشتهام تا به عنوان راهنما برای تابلوهای او استفاده شود. در این کتاب، شعرهای خیام بر اساس سبک و افکار فلسفیاش دستهبندی شدهاند و برای رباعیاتی که ممکن است مشکوک به نظر برسند، یک ستاره گذاشته شده است. حتی اگر این رباعیها به خود خیام تعلق نداشته باشند، احتمالاً از طرف شاگردان برجستهاش هستند که به طور مستقیم از افکار فیلسوف و شاعر بزرگ الهام گرفتهاند.
هوش مصنوعی: صادق هدایت نویسنده و داستاننویس برجسته ایرانی بود که در اوایل قرن بیستم زندگی میکرد. او به خاطر آثارش که غالباً با مضامین اجتماعی، فلسفی و روانشناختی همراه است، شناخته میشود. هدایت به بررسی انسانها و پیچیدگیهای ذهن آنها میپرداخت و در نوشتههایش به توجه به مسائل مربوط به هویت و فلسفه وجودی میپرداخت. آثار او تأثیر زیادی بر ادبیات مدرن ایران داشته و همچنان مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: تهران، ۴ مهر – ۱۳۱۳
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.