پارسا پورسلطانی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
گفتمش = سوال میکردم
حکیم = خدا یا پزشک
گنبد = استعاره مسرحه از آسمان
مینا = شیشه ، پرنده
میکرد = میساخت
جام جم استعاره مسرحه از دل است
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۴ در پاسخ به عمر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:
زِ دورِ باده به جان راحتی رسان حافظ / که رنجِ خاطرم از دورِ جورِ گردون است
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۰ در پاسخ به دانیال دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:
به یادِ لعلِ لب و چشمِ مستِ مِی گونت / زِ جامِ غم مِیِ لعلی که می خورم خون است
این رو فقط کسانی می توانند درک کنند که همچون معشوقی رو از دست داده باشند!
پارسا پورسلطانی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
پیر مغان = شخصی که چشم بصیرت دارد و بدون دیدن شخص تمام خواسته هایش را میداند
کی را دیده بود = پیر مغان
دیدمش خرم خندان = اگر خداوند بر دل آن ها تجلی کند یا غبض است(مدام گریه میکند) یا بسط است و همیشه خوشحال است
قدح باده به دست = داشت احوال کل دنیارا نگاه میکرد
شراب = چون مثل اینه شفاف هست عالم را در این میبیند
دکتر صحافیان در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:
ای باد صبا! از خاک راهی که معشوقم عبور کرده، بوی خوشی بیاور، تا اندوهم از میان رود و خبر خوشی از دیدارش باشد.
۲- از دهان تنگش نکتهای جانبخش بگو! از دنیای رازها نامه خوشخبری وصال بیاور!(ایهام به کوچکی دهان، آنچنان که از مقوله اسرار است، در زیبایی شناسی شعر گذشته دهان را بسیار کوچک میپسندیدند و آن را به نقطه یا هیچ، نابوده، راز و ... تشبیه میکردهاند شرح شوق، ۲۷۷۰)
۳-برای خوشبو کردن مشام جان، از لطافت نسیمت، اندکی از بویهای جانفزای نفس معشوق، بیاور(صاحب انفاس باریکتر از صاحب احوال، صاحب وقت مبتدی و صاحب نفس منتهی است و صاحب احوال میانه، انفاس نهایت علو است، اوقات اصحاب دل را بود و احوال خداوندان روح را و انفاس اهل سر را.ترجمه رساله قشیریه، ۱۲۷)
۴- سوگند به وفاداریات! خاک راه معشوقم را زلال و به دور از غبار اغیار، بیاور!
۵- گردی را هم که از گذرگاهش آوردی به کوری چشم رقیب، برای چشم خونفشانم بیاور!
۶-آنان که جان پیشکش یار شیرین میکنند، خام و سادهدل نیستند، خبری موثق از معشوق طناز بیاور!(در این ۶ بیت و بیت ۸ استعاره خطاب با باد صبا وجود دارد)
۷- ای بلبل عاشق اکنون که در خوشگذرانی هستی، برای اسیران قفس نوید گلها را بیاور!( ایهام بلبل به آنکه به حال خوش رسیده)
۸- از فراق و صبر( ایهام به گیاهی تلخ به همین نام) طولانی، کام جانم تلخ شده است، شکرها و عشوههای لب شیرینش را بیاور!(واج آرایی حرف ش- واج آرایی مصوت آ در کل غزل دلالت بر پرکشیدن روح به سمت بالا، خواسته و معشوق)
۹- ای ساقی! دیروقتی است که چهره معشوق که تمام مقصود من است( ایهام به حضرت حق) را ندیدهام، قدح شرابی که چون آینه است را بیاور!( ایهام: دیدن چهره معشوق یا رموز عرفان)
۱۰- لباسم چه ارزشی دارد، با شراب رنگینش کن( به جای ریا یا لاف و ادعا) آنگاه در حال سرمستی و بیخودی از میان بازار بازش گردان!
آرامش و پرواز روح
پارسا پورسلطانی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
بعد جسمانی = مغان
مشکل =یافتن جام جم ، برای اینکه جام جم را پیدا کنید به پیش پیر مغان میرود
صباح عندلیب در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۱ - فی مرثیة امیرالمؤمنین المستعصم بالله و ذکر واقعة بغداد:
بیت شماره ۵۷:
رعی الله انسانا تیقظ بعدهم
لان مصاب الزید مزجرة العمرو
بنظر میرسد (واو) آخر بیت اضافه است وباید حذف گردد تاکلمه(العمر) با کسر خوانده شود مانند کلمه آخر بقیه ابیات.
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
سلام جناب ناب آور
احتمال آن است منظورش تغییر و تحول ، از اصحاب یسار به اصحاب یمین باشد
نازنین مریم حسینی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۶ در پاسخ به شاهين دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
عرض سلام "گوهری" برخلاف آنچه به نظر میرسد مفعول است و فاعل آن کلمه "دل "در بیت اول میباشد،که معنای کلی به این شکل در میاید ؛دل جستجوگر من گوهری را میطلبید، که...
علی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۳ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:
متشکرم🌹
نازنین مریم حسینی در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۹ در پاسخ به مریم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
عرض سلام آقای شاملو دیوانش را به روایت از خودش با یک سری اختصاصات نقل کرده.و همانطور که خودشان به تصریح در ابتدای دیوان آوردهاند ،اسم دیوان "حافظ به روایت احمد شاملو "میباشد.
علی در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۳ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:
شاید حافظ از زاهد بودن خود در رنج بوده چون اشاره دارد بر اینکه به خون دل بشستم دست و در دلش آشوب بوده و به ناچار از این کار خود را باز داشته و به دعوت نگار خود دست رد زده
علی نوید در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۹ در پاسخ به سارا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹:
خیر دوست عزیز، آقای چاووشی هیچگونه تصرفی در این خوانش زیبا که اثر جناب خلعتبری هست، نداشته اند
علی نوید در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹:
از مدیران گرامی گنجور خواهشمندم برای پاکسازی بیشتر این محیط بسیار بسیار ارزشمند حاشیه های نادرست، مانند سارا، ms, و مه بانو رو حذف بفرمایید. واقعا حیفه که اینگونه آلوده بشه به حاشیه غلط این اثر بی نظیر
مِهتی در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۵ در پاسخ به فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷:
فاطمه جان سبک دل؛ واقعا خوش خیالی. درک میکنم، دنیا رو ساده گرفتن اسون تره تا پذیرش یه سری چیزا...
عمران عمران در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خونیی که به بهشت رفت:
بیت اول
خونیای را کشت شاهی از عقاب
دید آن شب صوفیای او را بخواب
امیر لطف زمان در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۴ - در تغزل:
این شعر موشح است.
اگر حروف نخست هر مصراع را در کنار هم بگذاریم، واژه (محمد) به دست می آید.
مهدی در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:
از طرف معینالدین پروانه و ملک افتخارالدین و نورالدین رصدی وصاحب دیوان شمس الدین، سؤال منظومی از مجد همگر شد و رأی او را در خصوص فضایل شعری خود او و سعدی و امامی استفسار کردند وی در جواب گفته است :
ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم.
بر شکر گفتههای سعدی مگسیم!
در شیوه شاعری، به اجماع امم
هرگز من و سعدی به امامی نرسیم!
امامی، مجد همگر را به رباعی ذیل ستوده و جواب گفته است :
در صدر بلاغت ار چه ما دسترسیم
درعالم نظم، ارچه مسیحا نفسیم
دانم که به خاک در دستور جهان
سبحان زمانه مجد همگر نرسیم.
لیکن سعدی رنجش خود را از این مقال در این رباعی اظهار می کند :
هر کس که به پایگاه سامی نرسد
از بخت بد و سیاهکامی نرسد
همگر -که به عمر خود نکرده است نماز-
آری چه عجب! گر به امامی نرسد!
( مجمع الفصحاء )
مهدی در ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:
مجد همگر در این قطعه «امامی هروی» را از سعدی بالاتر دانسته است و ظاهراً سعدی نیز به مجد همگر جواب داده است.
در تاریخ گزیده آمده است: از شیخ سعدی پرسیدند که شعر امامی بهترست یا مجد همگر؟ در جواب فرمودند:
همگر که به عمر خود نکردست نماز
شک نیست که هرگز به امامی نرسد!
منبع: سیر غزل در شعر فارسی - شمیسا
پارسا پورسلطانی در ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳: