گنجور

حاشیه‌ها

ایمان آتاپور در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » سرود ملی در ماهور (۱۲۹۶ خ):

تصنیف «ایران هنگام کار است» در بیات اصفهان، ساختهٔ درویش‌خان و با شعر ملک الشعرای بهار، تصنیفی میهنی است دارای دو بند که البته بند دوم آن در هیچ یک از اجراهایی منتشر شده از این تصنیف در این ۱۰۰ سال خوانده نشده است.
متاسفانه موسیقیدانان متاخر برخلاف اساتید متقدم، تنظیم‌هایی بسیار نامناسب و بی هیچ سنخیتی با روح این اثر ارائه کرده‌اند، که در آنها تصنیف با سرعتی بسیار بالا همانند یک قطعهٔ رنگی اجرا شده است، حال آنکه سه اجرای قدیمی از این تصنیف شامل اجرای مهرآفاق خانم (از صفحات کلمبیا، آذر ۱۳۰۷)، اجرای ابوالحسن‌خان اقبال آذر، و اجرای درسی استاد علی‌اصغر بهاری ریتمی بسیار سنگین دارد که البته کاملا سازگار با روح اثر و محتوای شعر آن است. سرعت بالا در تنظیم‌های موسیقیدانان متأخر، به‌نظر اولا ناشی از توجه به ذوق مخاطب عام و نوعی عامه‌پسندسازی این تصنیف بوده، و البته مهمتر از آن، به‌سبب دشواری اجرای ریتم پیچیدهٔ این قطعه در تمپوی پایین، خصوصا در گروه‌نوازی است (افراط جامعهٔ موسیقی ایرانی در ارائهٔ موسیقی بصورت گروه‌نوازی بجای تکنوازی که فرم اصلی موسیقی سنتی ایرانی است، خود آفتی است که در موضع دیگری باید از آن سخن گفت). به بیان دیگر، در همهٔ اجراهای متأخر از این تصنیف، زیبایی و ظرافت فدای پسند سلیقهٔ عام و راحت‌طلبی موسیقیدانان شده است. غیر از عدم سنخیتِ این تنظیم‌های جدید با محتوای اثر، سرعت بالای تنظیم‌های امروز سبب شده تا از تکنیکهای اصیلی چون شکستن ریتم (با تغییر زمان سرضرب‌ها) و هم‌چنین ارائهٔ جملات با فرمهای مختلف از طریق ضد ضرب یا شروع از سر ضرب غفلت شود، درحالیکه این تکنیکها را در آثار قدما به وفور میشنویم.

در پایان،نکته‌ای جالب دربارهٔ شعر این تصنیف عرض میکنم:

یکی از تفاوتهای دیگر بین اجراهای متأخرین و قدما از تصنیف مورد بحث اختلاف در بعضی سطور شعر آن است. در اجراهای قدما بعضی سطور این تصنیف محتوایی تغزلی دارد درحالیکه اجراهای متأخرین که مطابق صورت‌های چاپی موجود از شعر این تصنیف است، محتوایی حماسی دارد؛ مثلا بجای مصراع «بختت در انتظار است»،در اجرای قدما میشنویم: «وقت بوس و کنار است» یا مثلا بجای «از جور فراوان هر گوشه شوری به پاست / خونها شده پامال آزادیش خونبهاست» میشنویم «آن لعبت خندان با ما به صلح و صفاست / بین بر سر کویش چه شور و غوغا بپاست». این تفاوت درواقع ناشی از وجود دو تحریر از شعر این تصنیف سرودهٔ خود ملک الشعراست. پژوهشگر محترم جناب آقای فاروق قادری، اخیرا تصویر دستنوشته‌ای از این تصنیف متعلق به آرشیو سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتند که در آن مصراع‌های تغزلی خط زده شده و مصراعهای حماسی جایگزین آن شده است (آیا ممکن است که مصراعهای تغزلی برای فرار از سانسور سروده شده باشد؟ باید توجه داشت که محتوای این مصاریع تغزلی با سایر مصاریع هیچ تناسبی ندارد). جالب است که در دست‌نوشتهٔ مذکور، عنوان تصنیف «سرود ملی» و تاریخ سرایشش ۱۹۱۹ میلادی/ ۱۳۳۶ قمری نوشته شده است که حدودا مقارن است با ۱۲۹۷ شمسی.

(نقل از صفحه آریا طبیب‌زاده)

شهریار در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

آن چه مورد شمول و لحوق این غزل است همانا غم و ناراحتی است 

این شعر منحصر و محدود به غم خاصی نیست مشتمل بر تمام آنهاست از هر جنس و ریشه ای.

به عبارتی،همه شمول است

شهریار در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

با سلام

تلفیق نبوغ حافظ و صدای استاد شجریان،یک اثر جاودانه برای فارسی زبانان است.

شعر حافظ و صدای شجریان از دو جنس متفاوت اند و البته مکمل همدیگرند.

یکی نوشتاری ست و آن یکی گفتاری.

یک نفر نوشته است و یک نفر آن را فریاد زده است.

HRezaa در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۸ - گفتار اندر سلامت گوشه‌نشینی و صبر بر ایذاء خلق:

درود بر روان پاک استاد سخن

 

اگر سر سوزنی معرفت در نظام آموزشی ما بود، باید سخنان سعدی رو آموزش میدادند....

 

زمان ما کمی بود، ولی الان هیچ اثر از سخنان بزرگان ادبیات ایران در کتب مدارس نیست

HRezaa در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۳ در پاسخ به سایه هیچ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۸ - گفتار اندر سلامت گوشه‌نشینی و صبر بر ایذاء خلق:

درود بر شما و عرض ادب

 

از نظر این کمترین، دو مصرع این بیت کاملا بهم مرتبط بوده و باید باهم معنی شوند «اگر همانند شیر شجاعت و مردی داری، یا همچون روباهی مکر و حیله میدانی، تصور نکن که میتوانی از حرف و زبان مردم رهایی پیدا کنی»

همچنان که در بیت آخر این شعر هم میفرمایند که تنها راه چاره صبر است.

 

همایون در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۰:

سماع آمد سماع آمد غزل بهر سماع آمد

چنان می‌گرد گرداگرد که گویی خود تو مجنونی

شمس کیا در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در عزت عزلت و قناعت گوید:

بیت ۱۳ روی قناعت درسته، نه ریو قناعت.

من نسخهٔ چاپی ۱۳۶۲ استاد مدرس رضوی را بررسی کردم، «روی قناعت» ضبط شده. با معنی شعر هم می‌خونه

سپند عیار در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

واقعا در عجبم از این همه کم دانشی شعر پارسی ان هم در سرزمین پارسیان ،از نود درصد افرادی که در اینجا نظر دادند انسان های نابلد به شعر ،نابلد به معانی لغات و نابلد به شاعر هستن و کسانیکه در تمام امورشان با نژاد پرستی و خود بزرگ بینی سرکار دارند یا شاید هم خود کوچک بینیشان عقده ای شده بر دلشان تا در عرصه شعر هم با دانش نداشته خود حرف هایی بزنن که تنها از کوته فکرانی که فقط ادای شعر دوستیرا به چهره میمالن بر میاید ،قصد توهین ندارم و همه دوستان برای بنده عزیز و بزرگوار هستید ولی به عنوان یک شاعر ،منتقد،تحلیل گر اشعار وکوچکترین عضو شعر خوانی ایران باید با بغض بر دل نشسته از این همه خود بینی ها در میان افرادی که با شعر سرکار دارند عرض کنم ،کلمه ترک در زبان پارسی به معنای زیبا روی هست و هیچ دخلی با نژاد ترک نداره دست بردارید از این همه در همه جا خودپسندی ،و اگر شما نمیدانید یا کشش یادگیری ندارید مشکل از خودتان هست اما درست نیست بدون داشتن اطلاعی بیایید و در اینجا نظر خودتونو ثبت کنید ایت موارد تخصصی هست و درست نیس هرکس که دوبیت شعر خونده بیاد و راجب اشعار بزرگی مثل حافظ نظر بده در حالی که حتی معانی کلمات بکار گرفته در اشعارو نمیدونه این همه کوته بینی هم گریه داره هم خنده ،برای مثال کلمه وان در زبان فارسی به معنای نگهدارنده هست ،حالا یکی بیاد بگه منظورش وان داخل حمامه،؟یا یکی بیاد بگه منظورش عدد یک انگلیسیه؟؟دست بردارید از این همه روحیه من همه چیز دانی ،کلمه ترک در تمام اشعار پارسی گوی به معنای زیبا روی میباشد و تنها بصورت محدود در اشعار حافظ ،سعدی یا امثالهم به معنی ترک های ایرانی اومده ،بابا این یک کلمه هست عزیز من ،برا مثال اسم حمید به معنای ستایش کننده هست شما بیای بگی داره حمید خالم اینارو میگه؟که اگر منظورش ترک های هموطن ما بود یا حتی بیگانه بازهم همه انسانیم و از یک پدر باعث افتخارمونه ،ولی در اینجا غیر اینه عزیزان ،نمیدونم به چه زبونی بگم باز فردا یکی مینویسه منظور حافظ به ترک های قدیمه که با پدر بزرگم اینا رفیق بودن و ما  هموناییم😅یکی دیگه میگه چون ما ترکا قشنگ ترین بودیم حافظ میخواست دختر ترک بگیره😅بابا ول کنید این حرفارو خیلی من ترک ها و کرد هارو دوس دارم ولی دس بردارید از این همه در همه جا این کرده ها ،این ترکه ها😅⚘️🇮🇷

HRezaa در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۶ - حکایت:

وگر سیدش لب به دندان گزد دماغ خداوندگاری پزد

لب به دندان گزیدن رو هنوز هم داریم، که وقتی شخصی کار نادرستی انجام بده، فرد دیگری که نظاره کننده است لب پایین رو گاز میگیره و و با نگاهش به طرف تذکر میده که کارت اشتباهه

 

در بیت قبل توضیح میده که اگر غلام یا بنده‌ای داری چنان تربیتش کن که باکمالات و کاردان باشه...

و در این بیت میگه که غلام یا خدمتکارت اینقدر باید تیزهوش باشه که با یک نگاه و یک لب به دندان گرفتن متوجه کار اشتباهش بشه، و امر اربابش رو انجام بده

 

دماغ خداوندگاری پزد، بنظرم مفهومش برآوردن خواسته‌ی ارباب هست

امیرعلی داودپور در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:

حضرت سعیدا ، عارف و فیلسوف کمتر شناخته شده پارسی دان است که در این ابیات گرامی چرخ کوچک و چرخ بزرگ گردون را (سودارشان) که نزد عشاق است بیان میفرماید. او سیران و سلوک عاشقان (خردمندان) را والاتر از گردون میداند. بی تردید ایشان در ابیات خویش علوم واسعه عقلی ، نقلی و خرد تصوف ایرانی را بیان فرموده اند.

 

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۲۴ - ذکر محمد اسلم الطوسی قدس الله روحه:

در نیشابور بیمار شد. یکی از همسایگان او را به خواب دید که می‌گوید: الحمدالله که خلاص یافتم و از بیماری بجستم.

آن مرد برخاست تا او را خبر دهد. چون به در خانه وی رسید پرسید که حال خواجه چیست؟

گفتند: خدایت مزد دهاد که او دوش درگذشت.

چون جنازه او برداشتند خرقه ای که او را بودی براو افگندند. پاره ای نمد کهنه داشت که برآنجا نشستی. در زیر جنازه افگندند. دو پیرزن بر بام بودند. با یکدیگر می‌گفتند که : محمد اسلم بمرد و آنچه داشت با خود برد و هرگز دنیا او را نتوانست فریفت

محمد ملکی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳:

این شعر خیلی حافظانه است

به احتمال زیاد مال حافظه

فریدون قاسمی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴:

به نظر میاد مصرع دوم بیت سوم یه چیزی کم داره:

تیر تیز اندر حکایت سوی چه بود

وزنش هماهنگ نیست. انگار که کلمه‌ای از قلم افتاده باشه.

لطفا دست‌اندرکاران بررسی بفرمایند. 🙏

آرمان در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۴۷ در پاسخ به احسان ا دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۳ - چه معامله باید کرد؟:

شعر برای عشقی است اما مقصود بیت «پدر ملت ایران اگر این بی‌پدر است» احمد میرزا قاجار (پادشاه وقت) است، نه رضاشاه. در پاورقی دو بیت بعد هم اشاره شده. 

عشقی در جای دیگری درباره رضاشاه می‌گوید: 

«اگر پیدا شود در ملک یک مرد      بمانند رضاخان جوانمرد»...

امیر اثیرخاک در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۶:

با ترتیب فعلی مصراع ها غزل معنای مغشوشی دارد به تحقیق شاعر و محقق ارجمند ساعد باقری ترتیب صحیح مصراع های این شعر باید چنین باشد :

عرق رخسار آن خورشید طلعت برنمی‌دارد
گل این باغ شبنم از لطافت برنمی‌دارد

مگر دیده است چشم خوش نگاه آن سمن‌بر را؟
که چشم از پشت پا نرگس ز خجلت برنمی‌دارد

عبث معمار آب روی خود بر خاک می‌ریزد
زمین خانه‌بردوشان عمارت برنمی‌دارد

نپیچد سر ز زخم گاز شمع ما سیه‌روزان
ولیکن منت دست حمایت برنمی‌دارد

نگردد چون سر انگشت اشارت رزق دندان‌ها؟
که از لطف آن هلال ابرو اشارت برنمی‌دارد

بود شور قیامت نقد بر صاحبدلی صائب
که چشم خود از آن کان ملاحت برنمی‌دارد


 

غلامعباس حسینی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:

گر شاخ حیات ز بیخ بختت رست است،شاید درست تر باشد چون ملیارد ها انسان امکان کسب زندگی داشتند ولی محقق نشده

امیر گیاهچی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:

 گر به تن بازکنم جای دگر باکی نیست

که به دل غاشیه بر سر به رکاب تو درم

هوش مصنوعی: اگر در جایی دیگر به تنم بازکنم، نگران نیستم...

خب این یعنی چی ؟  یکی باید جملات هوش مصنوعی رو دوباره به فارسی روان  ترجمه و معنی کنه 

مرتضی مشکاتی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:

این شعر را استاد ایرج در دستگاه چهارگاه خوانده است.

HRezaa در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۳ - گفتار اندر پروردن فرزندان:

مکن تکیه بر دستگاهی که هست که ...

درود و عرض ادب

 

بنظر مصرع دوم این بیت بصورت سوالی بوده و بماند با فتحه روی ن و سکون روی د بجای نماند مینشیند

 

که باشد که نعمت بماند به دست؟

در اینصورت خوانش بسیااار راحتی دارد و مفهوم بیت نیز راحتتر بیان میشود

 

در حالیکه «که باشد که نعمت نماند به دست» از نظر این کمترین خوانش سخت داشته و حتی مفهوم را بسختی میرساند

HRezaa در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۱ در پاسخ به سید حمید حسینی کیا دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۲ - حکایت:

درود و عرض ادب

از نظر این کمترین، بسختی بنه گفتش یعنی(گفتار ناسازگارش را پای سختی کار روزانه‌اش بگذار)

۱
۵۳
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۵۴۹