گنجور

حاشیه‌ها

سایه روشن در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود:

درود

آنچه من از استاد ادبیات آموخته بودم این بود:

اصطلاحاتی است مر ابدال را 

که از آن نبود خبر غفال را

این نسخه بیشتر مفهوم را می رساند. 

سید محمد مرعشی در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

با سلام و احترام خدمت همه دوستان 

لطفاً برای خواندن شرح این غزل به لینک زیر مراجعه فرمایید پیوند به وبگاه بیرونی

حسام ابراهیم‌وند در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۴ در پاسخ به Ti Chan دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

واقعاً که ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی! 

حسام ابراهیم‌وند در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۰ در پاسخ به Hamedowski Mo دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

اینجا واسه گرفتن صله از  اتابک بوبکربن سعد زنگی از اتابکان سلغری فارس بوده! خیلی مهم نیست! بالاخره زندگی خرج داشته... 

فرید کیومرثیان زند در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام شاعر:

(( به مهر سعدی )) 

جهان ز یک دل روشن شود، نه از صد چراغ،
اگر صفا نبود، کجا رسد دل به باغ؟

دلِ شکسته چراغِ شبانِ تنهایی‌ست،
که نور می‌چکد از سینه‌اش چو ماهِ بلاغ.

نه رنگ و نام، نه نَسَب، نه زر، نه لباس،
دلی که مهر ندارد، بود تهی ز فراغ.

کسی که چشم محبت گشود بر عالم،
ز جانِ خویش گذشت و رسید بر اوجِ باغ.

زبان اگرچه جدا، ولی دلِ آدمی،
یکی‌ست با همه عالم، به مهر بی‌پرده‌گان

تو را که در دل ما خانه کرده‌ای ای سعدی،
نهفته‌ای و بلند، چو رازِ شعر و چراغ.

فریدران در خویشتنِ خویش، غریبه گشت،
که یافت در تو نشانی ز جان و رسمِ ایاغ.


فریدارن = فرید کیومرثیان ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ روز بزرگداشت سعدی شیراز

فرید کیومرثیان زند در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳:

( نفس بی نام ) 

نگه افکندم به آیینه‌سرانجامم
ندیدم لحظه‌ای در خود دوامم

میانِ سایه‌ها بی‌نور ماندم
غریقی در عبورِ بی‌مرامم

شدم پژواکِ اندوهی قدیمم
صدای موجِ شب‌های ختامم

نه بخشیدم به جانم هیچ مرهم،
نه گفتم مهربان باش ای مقامم

به زخمِ ناگفته خو کرده‌ام،
نشسته با سکوتی ناتمامم

در خویشتن خویش آواره گشتم
فرو رفته‌ست در خود التیامم

نفس دارم، ولی با درد و ماتم
و این افسانهٔ فریدران است.. سلامم

فرید کیومرثیان ، دوشنبه - ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

امین آب آذرسا در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

یک سوال

ممکن است این یک پیش داوری اشتباه باشد.

اما آیا ممکن است حافظ مصراع "غلام همت آنم که زیر چرخ کبود" را با الهام از مصراع "غلام قامت آن لعبت عباپوشم" سروده باشد؟

امین آب آذرسا در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۵ در پاسخ به استاد سیاست دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

حالا لازم نیست حافظ که او نیز شاعری بزرگ است را با این حرف ها به تمسخر بگیرید. کسی منکر بزرگی سعدی نیست.

امین آب آذرسا در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۴۸ در پاسخ به فرهود دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:

درود

اینکه در این بیت گُرسَنه خوانده می شود الزاما به این معنا نیست که شکل صحیح واژه همین است. شعرا گاهی برای درست شدن وزن شعرشان به تغییر تلفظ آخرین واژه بیت می پردازند. مانند سخن که بارها در برخی اشعار به شکل سُخُن آمده. در اینجا هم به خاطر اینکه واژه آخر مصراع اول میمَنه خوانده می شود، گرسنه نیز عمدا تغییر کرده. بنابراین برای اثبات ادعای خود باید دنبال مدرک محکم تری باشید.

در ثانی، واژه گرسنه در گذشته در اصل گُرُسنَگ بوده است. این که در حال حاضر در جمع بستن گرسنه، ه را به گ تبدیل می کنیم و آن را به گرسنگان تبدیل می کنیم به خاطر همین موضوع است. همچنین تشنه و ستاره نیز در گذشته به ترتیب تشنگ و ستارگ بوده اند.

علی محبوبی در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

با سلام .

در مصرع اول بیت 9 

 ( از ما ببر خبر بر دوست ای صبا)

وزن شعر صحیح به نظر نمیرسد و کمتر است.

لطفا اساتید معزز مربوط، نسبت به بازبینی مصرع اول بیت، در نسخه اصلی،  اصلاح لازم را انجام دهند. 

حمیدرضا باصفا در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - هرچه باداباد:

بیت سوم؛ «مرداد» هست؛ نه «مراد»!

بیت چهارم؛ «وَزَم» هست؛ نه «و  زم»

بیت هجدهم؛ «خرداد» هست؛ نه «خورداد»!

منبع: دیوان قصاید، مثنویات، تمثیلات و مقطعات پروین اعتصامی؛ بر اساس طبع ابوالفتح اعتصامی 

لطفاً بیشتر دقت کنید.

علی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۵ در پاسخ به سید محمد سجادی دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

درسته، حذف همزه استفاده میشه

محمد شریف صادقی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷:

بیت یکی مانده به آخر عجب شاه بیتی ست!

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۳ در پاسخ به مرتضی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۱:

سلام

آن گاه در این صورت باید تمام افعال را هم تغییر دهیم 

مثلا سل در مصرع اول بشود سلی

یا مصرع

فَکَم تُمَرِّرُ عَیشی و أنتَ حاملُ شهدٍ

بشود 

فَکَم تُمَرِّرینَ عَیشی و أنتِ حاملةُ شهدٍ

و در این صورت همه چیز به هم می‌ریزد

رستم فرخزاد در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در هجاء حکیم نوزده:

با سلام و سپاس فراوان لطفا هر کس معنای بیت اول را می داند بفرماید بیست و هفتگان یعنی چی؟ دو سی اندر نود؟

ممنونم

حمزه براتی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:

هوش مصنوعی درک عمیقی از معانی نداره

 

شبی می‌گفت چشم کس ندیده‌ست

ز مروارید گوشم در جهان به

 

هوش مصنوعی: روزی شب، شخصی می‌گفت که هیچ چشمی در جهان زیبایی و درخشش مروارید را ندیده است.

این چه معنی کردنیه !!

شب میگفت از مروارید گوشواره من (منظور ماه هست) کسی چیزی بهتر ندیده 

عطاءالله فرهی منش در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:

مفهوم بیت نخست واضح است: 

"ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله می‌رود" 

یعنی ای ساقی ماجرای سرو و گل و لاله (بساط بزم و طرب)  پایدار نیست و میگذرد. 

"وین بحث با ثَلاثهٔ غَسّاله می‌رود" 

و چون عمر این همنشینی به پایان رسد،  در کفنی سه تکه به گور سپرده می شود. 

در بیت دوم می فرماید: 

"مِی ده که نوعروسِ چمن حَدِّ حُسن یافت" 

(ساقی همچنان مورد خطاب است) چمن نو رسته همچون نو عروسی که به خانه بخت قدم گذاشته است، در نهایت زیبایی و جذابیت است، پس به سلامتی این رویداد می بده تا شادکامی به اوج رسد. 

 

"کار این زمان ز صنعتِ دَلّاله می‌رود" 

و پس از آن کاری که به هنر واسطهٔ وصل قرار بود به سرانجام رسد، مقدر خواهد گردید.  

 

آیدین حاتمی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » سؤال پاک‌دینی از نوری دربارهٔ راه وصال:

هفت شهر عشق را عطار گشت.   ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

برگ بی برگی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۴ در پاسخ به .فصیحی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:

درود و سپاس از پیامِ شوق انگیز شما که موجبِ تصحیح و تکمیلِ شرح می گردد.

.فصیحی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:

شرح غزل یعنی تفسیر استعارات و تمثیلها و کنایات و بیان رندیهای شاعر کاری که جناب برگ بی برگی انجام می‌دهند.از شما سپاسگزارم

تبدیل شعر به نثر را نمیتوان شرح نامید.

۱
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۵۴۵۸