گنجور

 
سوزنی سمرقندی

آمد از بستان دولت اهل حکمت را نسیم

کز قدوم خواجه نوشه دولت آباد قدیم

شه نظام الدین میران منعم ارباب فضل

در مقام صاحب عادل عمر نعم المقیم

چون سپهر از مهر و ماه و انجم آرایش گرفت

جای آن صدر کبیر از جاه این صدر کریم

شد بجنات النعیم آنصدر و ماند از وی سرای

تا شد از فر نظام الدین چو جنات نعیم

حکمت آرایان روشن رأی را عقل صحیح

جز بدین درگاه ننماید صراط مستقیم

هر کرا عقل صحیح است از امیران سخن

در نظام الدین میران مدح او ناید سقیم

خاصه در دولت سرائی کاندر او مدحت سرای

تنگ سیم اندوزد و بیرون شود با تنگ سیم

خاطر مدحت سرایان بحر دان سینه صدف

مدحت صدر نظام الدین در او در یتیم

شغل دیوان حق ز باطل فرق کلک تو کند

کلک ملک آرای چون فرق بشکافی دو نیم

قاف تا قاف از کفایت ذره خورشید را

در شمار آری و بنگاری بقاف و لام و میم

ار صیانت وز خیانت عاملان ملک را

جوف کلک تست پنهان خانه امید و بیم

بپیش کف راد تست از غایت جود و سخا

در شبه دینار اکسون کسا اطلس گلیم

در امان ایزدی از غرق و حرق روزگار

همچو در آتش خلیل و همچو در دریا کلیم

همچو خورشید از فلک روی زمین زرین کند

گر بیفتد سایه دست تو بر دست لئیم

بر وزیر و میر و مستوفی مدیحی نظم داد

سوزنی از خاطر دراک فیاض فهیم

چون وزیر و میر و مستوفی تو باشی کی بود

مدحت آرای وزیر و میر و مستوفی ذمیم