گنجور

حاشیه‌ها

عبدالغفار . در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:

در بیت "باری که حملش ناید ز گردون / جز ما ضعیفان حامل ندارد" 

تلمیح زیبایی به آیه شریفه "امانت" وجود دارد همان که در بیت الغزل عشق ،حافظ فرموده است:

آسمان بار أمانت نتوانست کشید 

قرعه فال به نام من دیوانه زدند.

شاید برای کلمه امانت هیچ مترادف کاملی  در هیچ زبانی یافت نشود 

انا عرضنا الامانة علی السماوات و الأرض و الجبال فابین ان یحملنها و و اشفقن منها و حملها الانسان

جالب است که شاعر فرموده" انسان ضعیف" که تضاد دارد با حمل وزن ثقیل.

 

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی:

بس خوشهٔ حصرم از نمایش که‌انگور بود به آزمایش

چه بسیار که در ظاهر خوشه غوره می‌بینی اما وقتی آن را امتحان می‌کنی، متوجه می‌شوی که انگور است.

رضا از کرمان در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵ - سبب رجوع کردن آن مهمان به خانهٔ مصطفی علیه‌السلام در آن ساعت که مصطفی نهالین ملوث او را به دست خود می‌شست و خجل شدن او و جامه چاک کردن و نوحهٔ او بر خود و بر سعادت خود:

هم‌چو لبهای فرس در وقت نعل تا ...

 

  درود بر مولانا واشرافی که ایشان بر تمامی مسایل داشته وعجیب آنهارا برای تفهیم معارف عالیه  در تمامی آثارش بجا بکار گرفته مثل همین کشیدن گوش اسب یا بستن لب اسب یا بقول ایشان لویشه

بنده به عنوان یک سوارکار وکسی که با اسب سر وکار داشتم ودارم  باید بگم بعضی از اسبها که بد اخلاق وچموشند  یا اینکه آموزش ندیده‌اند در هنگام نعل بندی یا موارد  مراقبت درمانی بسیار نا آرامند  در این موارد ، دام پزشک جهت مهار کردن حیوان از مهتر یا مالک اسب میخواهد که گوش اسب را محکم بگیرد لازم به ذکر است که اسبها نسبت به گرفتن گوش عاجزند وآرام میشوند و بستن لب اسب یا در اصطلاح دام پزشکی  لواشه   بدین گونه است که با ابزاری انبر گونه  یا با طنابی کوچک که به چوبی وصل است لب بالایی اسب را محکم تحت فشار قرار میدهند که بدلیل ترشح آندورفین ، حیوان موقتا سست گشته وآرام میگیرد و به دامپزشک فرصت میدهد تا کارش را انجام دهد  ( آندورفین تحمل درد را بیشتر میکند )

حالا داره به این اشاره میکنه که شیطان لبان تورا میبنده وگوش تورا میگیره وکار خودش را انجام میده 

شاد باشی عزیز

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون:

می‌داد دلش ز دلنوازی کان به که در این بلا بسازی

از روی مهربانی، او را دلداری می‌داد.

دل دادن: دلداری دادن، دلجویی کردن، تقویت دل کردن

رضا از کرمان در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۶ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۰ - بیان این خبر کی کلموا الناس علی قدر عقولهم لا علی قدر عقولکم حتی لا یکذبوا الله و رسوله:

سلام 

 آقا کوروش عزیز اگر به ابیات قبلی مراجعه بفرمایید حضرت موسی در حال نصیحت کردن فرعون است ومیفرماید وقتی با کودک برخورد میکنی باید با او به زبان کودکانه حرف زد چون قدرت درک مفاهیم دقیق علمی یا فلسفی وغیره را ندارد و موسی در اینجا مقام فرعون را به مرتبه کودکی تنزیل داده  وبه فرعون میگوید: حالا که تمام  هم وغم  تو چیزی بیش از خور وخواب وشهوت نیست  پس لازمه آن جوانی است بیا این هم جوانی بگیر واصطلاحا حال کن  همانگونه که به کودکان پاداش میدهند  این هم جایزه‌ات همانطور که جو برای الاغ حکم جایزه فرمانبرداری وبارکشی است .

شعیر= جو(ماالشعیر = آب جو)

کتاب (با ضمه کاف وتشدید ت)  = مکتبخانه

 

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون:

پیرامنش از وحوش جوقی حلقه شده بر مثال طوقی

جوق بر وزن شوق: گروه، دسته

طوق: گردن‌بند از فلز یک‌تکه (مثل زنجیر نیست که تکه‌تکه و حلقه‌حلقه باشد)

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:

یک جو ندهی دلم در این کار خوناب دلم دهی به خروار

جو واحد وزن است. یک قسمت از هفتادودو قسمت مثقال. کنایه از مقدار کم و ناچیز. یک جو و دو جو و جوی کنایه از بسی بی‌ارزش، بی‌ارج و بها، بسیار کم (به معنی جو که غله معروف است، نیست).

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:

از تشنگی جمالت ای جان جو جو شده‌ام چو خالت ای جان

جو جو شدن به معنی تکه تکه شدن، ذره ذره شدن، حالت آشفتگی و پریشانی

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:

تو سگدل و پاسبانْت سگ‌روی من خاک ره سگان آن کوی

سگدل: سخت‌دل، سنگدل

سگ‌روی: مردم‌آزار، غریب‌آزار

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - جواب شعر شرف:

«در و دوز» در بیت سوم یعنی «دوز و کلک»

«در و دوز» از مفهوم‌هایی است به نام «جفت مرتب»* که پیش از این در واژه‌نامه‌ها (از جمله لغتنامه دهخدا) به عنوان «توابع» از آنها یاد شده است. در این جفت مرتب، نخستین عضو «پیرو» و عضو دوم «پایه» است. یک جفت مرتب همواره دارای معنایی گسترده‌تر از واژه پایه می‌باشد.

 

*مرتب از این نظر که تنها با رعایت ترتیب، این جفت دارای بار معنایی خواهد بود.

محمد مرادی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۵ - غزل:

سلام 

معنی "قجری" در عبارت زلفای قجری چیست؟

sharam forooghi در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

استاد همایون شجریان این شعر رو اصلا درست نخوندن. 

هوشنگ بهمنی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵:

 مصرع دوم از بیت دوم را لطفا اصلاح بفرمایید 

پیاش مسلمانی در عرصهُ پیشانی

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را:

دستی سلب خلل ندیده برد از پی آن سلب دریده

آن پیر وقتی می‌خواست در جست‌وجوی مجنون راهی شود، با خود یک دست لباس سالم و پاکیزه برای مجنون که لباس پاره بر تن داشت، برد تا برای دیدار لیلی بپوشد.

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را:

از طاقچهٔ دو نرگس جفت بر سفت سمن عقیق می‌سفت

نرگس: گل نرگس که چشم به آن تشبیه شده/ سُفت: طاق که کنایه از گونه است/ سمن: گل سمن که صورت در سفیدی و لطافت به آن تشبیه شده/ عقیق: سنگ قیمتی سرخ‌رنگ که اشک به آن تشبیه شده.

کیخسرو در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

بیت۱ ماه حسن اضافه تشبیهی: حسن به ماه تشبیه شده (ذوالنور) زیبایی به ماه تشبیه شده که نور آن از بازتاب درخشندگی چهره معشوق است (حسین‌علی یوسفی)

بیت۳ طرف: چشم. (یا در پارسی: کمربند زر متناسب با گردی چشم یار - حمیدیان) طرف بستن استعاره از بهره بردن.

هیچ کس در دوران دلفریبی و مستی نرگس چشم تو از سلامتی دیده بر هم نگذاشت (یا از پرهیزکاری طرفی برنبست) چه بهتر که در برابر چشمان مست شما کسی ادعای پرهیزکاری و پرده‌نشینی نکند (جلالی)

با آن گردش چشم تو هیچکس نمی‌تواند از پارسایی خود سودی ببرد، بهتر است که پاکدامنی خود را به رخ چشمان شما نکشند (یا در مقابل مستان و عاشقان شما از پارسایی دم نزنند) (ذوالنور) 

بیت۴ خانلری و سایه و فرزاد: زانکه زد بر دیده آب روی رخشان شما / قدسی: آب از روی...

بخت خواب‌آلوده ما از سرچشمه طراوت و شادابی روی درخشان شما آبی به چهره خود زده است(جلالی)

چهره درخشان شما آبی به صورت بخت من پاشید (ذوالنور)

آب: اشک شوق آرزوی دیدار (حسین‌علی یوسفی) 

بیت۶: شما: کارگزاران یحیی شاه یزد (استعلامی) مردم یزد (حمیدیان) که از شما بهره‌ای به من (حافظ) نرسیده (هنوز، چرا که غزل پیش از سفر به یزد سروده شده)

یا اشاره دوری به دوران پیش از اسلام و مباح بودن باده در آن دوران‌ها که به شاعر چیزی از آن نرسیده (هروی)

یا شاید به معنای کلی‌تر: آرزوی مراد و شادی برای هر بزم و دورانی که حافظ از آن غایب است (نظر شخصی)

بیت۱۰ لعل شکرافشان: لب شیرین گفتار

بیت۱۲ بساط:فرش بساط قرب استعاره از مجلس تقرب یا محضر (جلالی) دم و دستگاهی که سبب نزدیکی است (ذوالنور) همت: عزم، کوشش، دعا، پیوند دل‌ها (حمیدیان)

بیت مقطع خانلری و سایه و فرزاد: تا ببوسم همچو گردون...

گردون متناسب‌تر می‌نماید از بابت مبالغه بیشتر و همچنین عدم تکرار اختر و نیز ایهام جزء گرد در گردون با خاک (حمیدیان) 

 

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او:

گفتا که منم سلیم عامر سرکوب زمانهٔ مقامر

زمانه مُقامِر: روزگار قمارباز

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - دیدن مادر مجنون را:

آنگه شود این گره گشاده کز چار فرس شوی پیاده

چار فرس: چهار اسب کنایه از چهار عنصر یا آخشیج (خاک و آب و باد و آتش)

افسانه چراغی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - آگاهی مجنون از وفات مادر:

هر دیده ز روی سست خیزی می‌کرد بر او گلاب‌ریزی

سست‌خیز به معنی تنبل و کند و کاهل است. به نظر می‌رسد اینجا به این معنی باشد که از روی ناچاری و درماندگی؛ شاید چون کار دیگری از دستشان بر نمی‌آمده.

نظامی در بیت دیگری می‌گوید:

در عالم اگرچه سست‌خیزیم

در کوچگه رحیل تیزیم

فاطمه زندی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

هزاران درود بر روان پاک حضرت سعدی 

عالی جناب سعدی آیینه‌ داری‌ است‌ که‌ نه‌ فقط‌ صورت‌ عصر خود را در آثارش‌ باز می‌تاباند، بلکه‌ با شناختی‌ ژرف‌ و دقیق‌ چنان‌ سیمایی‌ از آدمی‌ عرضه‌ می‌دارد که‌ همگان‌ از توانگر و درویش‌ و عارف‌ و عامی‌ می‌توانند تصویر خویش‌ را در آیینه‌ کلام‌ او ببینند و با بهره‌ گرفتن‌ از زیورِ آموزه‌ها و اندرزهای‌ او، خوی‌ و خصلت‌ و گفتار و رفتار خود را به‌ زیبایی‌ و کمال‌ بیارایند. 

امیدوارم که توفیق انس با آثار این بزرگ مرد نصیب همگان گردد...

۱
۳۰۶
۳۰۷
۳۰۸
۳۰۹
۳۱۰
۵۵۵۳