گنجور

حاشیه‌ها

رضا ساقی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصّه‌اش دراز کنید
معاشران: یاران و رفیقان ، همدمان و دوستان
"گره اززلف یاربازکردن" کنایه ازبرطرف کردن مانع ودعوت یاربه راحت تروصمیمانه تربودن است. به موازات گشوده شدن گره زلف وگره بندقبای یار،دردلهای عاشقان نیزگشایش ایجادمی شود،تعارف ها رنگ می بازد وفضا برای صمیمیّت ونزدیکترشدن به یارمهیّا می گردد.
"شبی خوش است" ایهام دارد: 1- گیسوان سیاه یاربه سیاهی شب تشبیه شده است.2- شبی دلپذیروخوش است.
"قِصّه" نیزایهام دارد: 1- داستان،ماجرا 2- شرح حال 3- خبر،حدیث 4- کار 5- خلاصه، مختصرضمن آنکه با خوانش ِقَصَّه معنای "موی پیشانی" حاصل می شود
بدین قصّه اش درازکنید: بااین "کار-بابازکردن گره ازگیسوان یار" این شبِ خوش را(زلف یاررا)بلندترکنید. ضمن آنکه بادیگرمعناهای یادشده ی "قصّه" نیزدامنه ی معنای بیت توسعه پیداکرده وژرف ترمی شود.
معنی بیت:ای همدمان وای دوستان، گره گیسوان یاررابگشاید) مانع دسترسی به یارراازمیان بردارید تا فضای محفل صمیمانه تروبی تعارف ترگردد) امشب شبی خوش وخاطره انگیزاست یا گیسوان سیاه یاربسان شب تاریک وسیاه است بابازکردن گره، این شب خیال انگیزرا درازتر کنید این قصّه( بادرنظرگرفتن همه ی معناها) هرچه درازترباشد خیالپرورتر،خیال انگیزتر وخوشتر خواهدبود.
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
کوته نتوان کرد که این قصّه دراز است
حضورخلوت اُنس است و دوستان جمعند
و اِن یکاد بخوانید و در فراز کنید
اُنس :آرام یافتن به چیزی، الفت،همدمی ومصاحبت
واِن یکاد: آیه ی 51 سوره ی قلم که درمیان مردم به آیه ی دفع چشم زخم معروف است. همه ی ما این آیات را بارها شنیده ایم، خیلی ها قاب عکسی از این آیات را بر در و دیوار خانه زده و بعضی نیز این آیه را بر کاغذی نوشته وهمیشه همراه خود دارند تااز چشم زخم دیگران درامان باشند. حافظ به همدمان خویش توصیه می کند که این آیه راقرائت کنندتا مباد ازاینکه امشب به یار دسترسی دارند مورد حسادت دیگران قرارگرفته واحیاناً زخم چشم بخورند.
فراز کنید : هم به معنای بازکنید هست هم به معنای ببندید لیکن باتوجّه به اینکه خلوت اُنس است احتمالاً "درببندید" که تضمین کننده ی خلوت است مدّنظرخواجه بوده است.
معنی بیت: حال که همدلان ومَحرمان دراین خلوتِ روحانی گردهم آمده و حضورپیداکرده اندواِن یکادبخوانید و دررابربندیدتاباآرامش خاطر در کنار یارفیض ببریم وهیچ چیزی نتواند خلوت مارابرهم زند.
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است
رُباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
رُباب : از آلات موسیقی شبیه تار که کاسه ی آن کوچک‌تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می‌نواخته‌اند؛ رواوه.
چنگ : یکی از سازهای سیمی که به وسیله ی انگشتان دست نواخته می شود.
گوش هوش : گوش دل وجان، گوشی که باآگاهی وهوشیاری سپرده شود.
اهل راز: آنانکه دارای معرفت وآگاهی وهستند آنهاکه رازموسیقی وعشرت وخوشباشی رامی دانند.
معنی بیت: رباب وچنگ باصدای بلند می گویند به سخنان کسانی که صاحب معرفت وآگاهی هستند با اشتیاق وهوشیاری گوش دل بسپارید.
چنگ خمیده قامت می خوانندبه عشرت
بشنوکه پندپیران هیچ اَت زیان ندارد
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
غم پرده برشما ندرد : پرده دری به معنای رسواسازیست امّا دراینجا به معنای این است که غم نتواندوارد دل وجان شما گردد وشما رامبتلا کرده وبه زحمت اندازد.
اعتماد :اطمینان و تکیه کردن بر کسی ، توکّل وسپردن امورات به کسی
کارساز : کنایه از خداوند
معنی بیت: به جان عزیز دوست که اگردرکارهایتان به خداوند توکّل کنید وامورات خود رابه اوبسپارید هرگز غم واندوه نمی تواندوارد حریم دل وجان شما شده وشما رامبتلا کرده وبه زحمت اندازد.
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن بِه که کارخود به عنایت رها کنند
میان عاشق ومعشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
نیاز:درخواست و تمنّا ،اشتیاق و آرزومندی
معنی بیت: عاشق باید به تفاوتهایی که بامعشوق دارد آگاهی داشته باشد وگرنه دچارانحراف ولغزش خواهد شد ازعاشق اشتیاق واظهار نیاز خوشست وازمعشوق عشوه واِفاده وناز.
این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نخست موعظه ی پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
موعظه : اپندوندرز
پیر صحبت : کنایه ازمرشد و پیر،کسی که کارآزموده ی سخنرانی واندرزگوئیست.
مصاحب :هم صحبت وهم نشین
ناجنس : بدکردار، فرومایه
معنی بیت: هم اوکه درسخنوری واندرزگویی پیروباتجربه هست مارا به پرهیزازهم نشینی بافرومایگان توصیه کرده است.( ازبدجنسان دوری کنید که هم صحبتی باآنها عذابی دردناک است)
چاک خواهم زدن این دَلق ریایی چکنم
روح راصحبت ناجنس عذابیست الیم
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
معنی بیت: هرکسی که درطریق عشق گام برندارد ودرحوالی عشق تنفّس نکند ودلش به عشقورزی نطپد پس به رای ونظرمن برچنین کسی می توان نمازمیّت خواندچراکه اومرده ای متحرّک بیش نیست وبه ظاهرزنده هست( امّا برعکس اگرکسی درطریق عشق گام بردارد حتّا اگرکشته شده ومرده باشد اوزنده ی جاوید است وبه ظاهرمرده است)
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
وگرطلب کند انعامی از شما حافظ
حوالتش به لب یار دلنواز کنید
معنی بیت: واگرحافظ ازشما طلب پاداش وانعام بکند اورابه لب نوشین یارحواله دهید که هیچ پاداشی حافظ راراضی وخشنودنمی کند الّا بوسه ی شکریت و جانبخش ازلب یار.
طمع به قند وصال تو حد ما نبود
حوالتم به لب لعل همچوشکرکن

حسین در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:

از تکنیک غافلگیری استفاده شده ک خیلی عالیه در بیت دوم

Suri در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

وز نما مردم ز حیوان سر زدم
بار دیگر از ملک پران شوم

مهدی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

سلام و سپاس بر روفیای بزرگوار
چنانچه میسر است در خصوص ابیات زیر تفسیری بفرمایید:
گر نباشی نخل‌وار ایثار کن
کهنه بر کهنه نه و انبار کن
کهنه و گندیده و پوسیده را
تحفه می‌بر بهر هر نادیده را
آنک نو دید او خریدار تو نیست
صید حقست او گرفتار تو نیست
با سپاس و امتنان

ما را همه شب نمی برد خواب در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

خخخخخ
موافقم جنسش محشره و خیلی فاز میده !
اون بالا بالاها یه نگاهی هم به زیر پاتون بندازید

فرید حامد در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۵:

با درود فراوان. در سطر اول اشتباه تایپی وجود دارد : و ای کارگزاری که جان بندگان ...
کار به اشتباه ار نوشته شده

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

با سپاس از دوستان ناصر و همه شب ... که ارتفاع را به بنده رسوندن !
لامصب ! خب جنسش محشره خیلی فاز میده ! هی اوج میگیری نمی فهمی کجایی !
طوطی وارو خوب اومدی ولی خوب فخری نفروختیم شاید آینمون زیادی شفاف بوده !
به هر حال بقول شاعر
سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم

برگ بی برگی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:

سهیلا خانم گرامی
بع دلیل اینکه اساتید پاسخ ندادند این بنده در اندازه درک خودم راجع به بیت مورد نظر شما نظر خود را بگویم :
یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت
بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد
جانی که در عالم است همان اصل واقعی انسان است که از جنس زندگی یا همان خدا میباشد ولی انسان از همان اوان کودکی با چیزهای این جهانی آشنا و هم هویت میشود که تا حدودی به آنها نیاز دارد به جهت شناسایی اصل خویشتن با آن من ساخته ذهنش و قرار نیست به این چیزها تا این حد وابسته شود که من اصلی خود را از یاد برده و در ورطه بلا ، غم ، درد ، و هجران بیفتد و این جان اصلی یا خدا و یا زندگی از این من ساخته شده توسط ذهن که در اینجا مولانا آن را صورت می نامد ننگ داشته و بیزار است و این من جعلی ساخته شده توسط ذهن ظاهری انسان گونه دارد وصورت انسان بخود گرفته است چرا که شخص گمان می برد آین من ساخته ذهن همان من واقعی و اصلی اوست ولی در واقع این ساخته و پرداخته ذهن ، انسان من ذهنی میباشد . البته سعی بسیار می طلبد تا این پرده پندار به کناری رود و انسان به من واقعی خود وصل شود که عارفان بزرگی همچون مولانا کاملاً به خود و یا خدا زنده شدند و دیگران نیز در اندازه سعی و توان خود قادر به انجام این مهم هستند . موفق و پایدار باشید

بی نام در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿179﴾ و در حقیقت بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‏ ایم [چرا که] دلهایی دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی ‏بینند و گوشهایی دارند که با آنها نمی ‏شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‏ ترند [آری] آنها همان غافل‏ماندگانند (179) (الأعراف)

محمد در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » شاهد افلاکی:

در بیت:
«ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی»
منظور از شاهد چیست؟

ما را همه شب نمی برد خواب در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

لذتی که طامات بافتن و انحراف برای بعضی ها داره کاملا ملموس هستش و درک می کنند که میگن , حداقل دم از عرفان و فلسفه ای نمی زنند که طوطی وار تکرارش کنند ! و فخر بفروشند

علی امین در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:

ا
آقای حمید قنبری همان ((غوطه ها)) درست تر است. در لهجه خراسانی غوطه خوردن یعنی شنا کردن که الان هم در شهزهای خراسان رایج است و قوتها صحیح نیست جه اینکه علاوه بر معنی وزن شعر را هم مختل می کند.

بی نام در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

درود بی کران
هست آن جهان چون آسیا هست این جهان چون خرمنی : نسخه ناشر آدینه سبز دیباچه: استاد بدیع الزمان فروزان فر
گندم ٬ آسیایی که با آب کار میکنه ٬ مه یعنی چی؟
بی نهایت تشکر

مرتضی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

به نظر حقیر در بیت
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
مقصود از (آنکه) نوع انسان هست و مقصود از (زنده شد) خلق شدن و هستی پیدا کردن هست
و بنظرم منظور حضرت حافظ از (دوام ما) دوام نوع انسان هست
بطور کلی فکر میکنم منظور حضرت حافظ این بوده : نوع انسان خلق شد به خاطر عشقی که خداوند بهش داشت بود و مخلوقی که معلول عشق باشه نیستی براش وجود نداره و این مرگ برای انسان فقط ظاهری هست و دوام انسان رو خدا در دفتر عالم ثبت کرده

ایمان در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

رباعی هایی که به باورهای مذهبی قشری و سطحی نگر اعتراض شده است. طنز در این بخش نیرومند تر است. البته هدف خیام آسیب رساندن به اندیشه های دینی نیست. قصد او بیدار کردن جامعه و طرح بن بستهای فکری و توجه به دنیا و اغتنام فرصت است. « بعضی از این رباعیات جنبه ی جدلی دارد یعنی طرح پارادوکسهایی است که برای متکلمان خصوصا شاعران طرح شده است. در حقیقت گوینده ی این رباعیات بیش از آن که قصد انشا داشته باشد به وجه اخبار سخن می گوید و از بی بستها خبر می دهد.» خیام می خواهد دیگران را از نگرشهای ضعیف بپرهیزاند.
به ویژه وقتی باورهای مذهبی مردم دستاویز قدرت و تسلط زیرکان بر ساده لوحان قرار بگیرد خشم و اعتراض او را بیشتر بر می انگیزد. وقتی می بیند گروه فراوانی به دور از چشم مردم سرگرم دنیای خویش اند و در مستی شان غوطه ورند و مردم بازیچه ی هوس و دنیاخواهی ایشان، فریاد بر می آورد که:
گر عاشق و مست، دوزخی خواهد بود
پس روی بهشت کس نخواهد دیدن
و یا
قران که مهین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم
کاندر همه جا مدام خوانند آن را
شاعر در این رباعی جامعه را در برابر پرسشی مهم قرار می دهد. « چرا خط جام را همیشه و همه جا می خوانند و خط قران را گاهی؟
هر خرد سلیم و اندیشه ی الهی خواندن قران را تایید می کند نه باده نوشی مداوم را. خیام این باور متعارف را می شکند و ضربه از همین جا وارد می شود که :
1 – به شناخت حقیقی نرسیده ایم
2 – عامل به قرآن نیستیم چون قران شراب را تحریم کرده است
3 – جامعه لذت آنی را بر وعده های باقی ترجیح می دهد.
4 – چرا تاثیر آیت پیمانه از تاثیر آیت قران بیش تر است.
3 – خوش باشی و اغتنام فرصت
خیام به خوش بودن و اغتنام فرصت بسیار توصیه می کند.غالب رباعیاتی که در زمینه های دیگر مثل مذهبیات و بی اعتباری دنیا مطرح شدند رویی در خوش باشی و دم غنیمت شدن دارند. البته این امر لزوما عیاشی و باده خواری نیست و تاکید بر این است که نباید این عمر کوتاه را تلف کرد. به تعبیر آقای علیرضا ذکاوتی خیام به مسلک خوش باشی شهرت دارد اما خوش باشی و می نوشی تکیه کلامی است برای کاستن از تلخی هراسی که آب را در دهان می خشکاند:
این چرخ ستیزه روی ناگه روزی
ما را ندهد امان که آبی بخوریم
یا
ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می خور چو ندانی از کجا آمده ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

امیر اصغری در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳۱:

بیت ششم، مصرع دوم؛ «ز بحر بیش...» است، نه «از...».

داود در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

a glorious performance by master SHAJARIAN

احمد جاوید در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:

ما در نسخه های قدیمی کلیات شمس این غزل را چنین خواندیم :
بروید ای حریفان بکشید یار مارا
به من آورید یکدم صنم گریز پارا
به ترانه های شیرین به بهانه های رنگین
بکشید سوی خانه مه خوب و خوش لقا را

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
درخت دوستی و نهال دشمنی به درستی بکار برده شده است.ترکیبی زیبا و بدیع و حکیمانه و مدبرانه از حافظ.
در واقع حافط در ابتدا به ساکن یه شما می گوید که برای دوستی طرح و برنامه داشته باش و برای دراز مدت هدف گذاری کن.در همون اول کار حکم می کند که ببارنشستن درخت دوستی را در ذهنت مجسم کن.درختی که قد میکشد.ریشه می دواند،بزرگ می شود.قوی می شود.از ک.ران حوادث عبور می کند.سایه میگستراند،میوه و ثمر میدهد،عطر و بویش ، برگ و بشارش آسایش رهگذر خسته است.در واقع به شما در ابتدا می گوید که ارزش دوستی چفدر است و برای چقدر کچا و تاکی هزینه کنی.در واقع مثبت اندیش باش و بارورش کن.نهال دشمنی را در نطفه خفه کن.اجازه رشد بهش نده.طرح و برنامه برایش نداشته باش.اجازه نده رشد کند و به درخت تبدیل شود.در واقع منفی نگر نباش . بارورش نکن

فؤاد در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵:

به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب یلدا
در این بیت به شب‌های مناسبتی مختلف اشاره شده، شب قدر، شب برات (به روایتی پانزده شعبان)، و شب یلدا.
تنها شبی که برای ما ناآشناست، «شب آبستن» است که به قرینهٔ باقی شب‌های موجود در بیت، این هم احتمالاً یک مناسبت بوده است. از آن جا که شب یلدا به معنای شب ولادت مهر است، بعید نیست که شب آبستن هم ارتباطی با به دنیا آمدن مهر داشته باشد.

۱
۲۶۱۶
۲۶۱۷
۲۶۱۸
۲۶۱۹
۲۶۲۰
۵۵۲۹