گنجور

حاشیه‌ها

بابک چندم در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:

@ خانوم سهیلا و برگ بی برگی،
"یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت
بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد"
تعبیر برگ بی برگی بسیار خوب و نکوست...
بنده هم در غیاب اساتید جزییات معانی را برای شما می آورم:
"یکی جانیست در عالم...
-"که ننگش آید از صورت"
1-از پیدا و پدیدار بودن احتراز دارد-> در خفا و پنهان است
2-از صورت (دروغین) آر دارد -> باطن حقیقی یا اصل حقیقت است
-"بپوشد صورت انسان"
1- صورت انسان را بپوشد-> در (صورت) شکل و شمایل انسان در آید
2-صورت انسان را بپوشد-> انسان را بیافریند
3-صورت انسان را بپوشاند-> رخ او را نقاب شود، لذا دیده اش نتوان دیدن (نابینا شود)
-"ولی انسان من باشد"
انسان اول در این بیت -> انسان،بشر
دومین انسان->" انسان العین " مردمک چشم (نور دیده، چشم و چراغ) باشد...

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

درود
عرض ادب و احترام
از علم عرفان و سیر سلوک و رفتار آیین و فرهنگ و رسم و رسوماها و نماد ها و رمز هایش، دانش وآگاهی و علوم ناچیز و بی مقداری دارم .
خواهشم این است که برای کسی نسخه نپیچیم.تعیین و تکلیف نکنیم.خط و مشی تعریف نکنیم.حد و مرز مشخص نکنیم.نه برای زنده ها و نه برای از دنیا رفته ها.حتی برای حافظ.برای حافط هم حد و مرز وخط و مشی تعین و تکلیف نکنیم.هنری خوب است که در خدمت همه اقشار مردم باشد. برای همه اقشار مردم فرحبخش و لذت بخش باشد. برای عموم قابل درک و فهم باشد.برای عموم در همه اعصار و زمان ها پیام و پند تازگی و طراوت داشته باشد.هرکسی به فراخور درک و فهم و شعورش شیفته و دلبسته اش شود.عموم فراخور به علم و دانش،تخصص و تجربه،فرهنگ و تمدن،کسب و حرفه و کار،موقعیت و مسند و جایگاه، دین و مسلک،آیین و مذهب ، فلسفه و سن و جنسیت و ایدئولوژی و قومیت و ملیت هنرش را درک و فهم کنند و طالب و عاشقش باشند.حافظ و اشعارش این حسن و رجحان را بر تمام هنرمندان دنیا دارد و برای همین است که جهانشمول و جهانگیر است. چون فارغ از هرچیز برای همه چیز و همگان است.حافظ نقطه عطف و هدف غایی همه متضاد هاست.در واقطع نقطه همگرایی و همبستگی همه متضاد هاست.موافق ها و موازی ها که جای خود دارد.در واقع حافظ حلقه مفقوده همه متضاد ها و موافق ها و موازی هاست. حافظ و عشق به حافط است که می تواند همه را به هم گره بزند و پیوند دهد. در واقع حافظ بگونه سراییده است که همه مشتری و خواهانش باشند.فرقی نمی کند چه امی چه عامی و چه عارف و عابد.شاید حافظ و اشعارش همان وحدت وجودی باشد که عرفا از آن در بیان دم میزنند.اما حافظ عارف عمل است و آیینه تمام نمای کل که به زبان درک برای همه سخن می گوید نه یک قشر خاص و ویژه.
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته‌ای
کت خون ما حلالتر از شیر مادر است
نازنین پسر را
در زمان حال هم استفاده می کنیم.الان هم وقتی که می خواهیم از جوانی و زیبایی و رفتار و منش یک پسر جوان صحبت کنیم میگوییم که فلانی چه پسر نازنینی است.اینکه ما از زیبایی و جوانی و منش و رفتار یک جوان خوشمان بیاد و به دلمان بنشیند و جذبش بشویم چیز غریب و ناپسندی نیست.چه بسا که هر روزه ما این قیاس را انجام میدهیم.
خانه پرور
یعنی اینکه در خانه و مکتب و کسب خودمان پرورش یافته است. دست رنج خودمان است. برای پرورشش خون دل خورده ایم. غریبه نیست.می تواند نوه،فرزند زاده،خواهر زاده،برادر زاده،قوم وخویش و و یا یک آشنای قابل اطمینان و محترم باشد. شمشاد خانه پرور غریبه نیست.محرم است.طبیعتا تعلق خاطر و احساس مسئولیتی هم در این مدت پیدا شده است.قطعا ذوق زیبایی و کمالات را می کنیم و بهش افتخار هم می کنیم و با القاب و صفات درخور و شایشته به انظار عموم معرفیش می کنیم که اگر غیر از این باشد در حقش ستم روا کرده ایم..بقول امروزی ها حالش را می بریم.چه برسد که این پسر شاهزاده زیباروی با کمال و ادب و فهمی چون شاه شجاع باشد.بی انصافیست که اگر حافظ به استناد این غزل به همجنسگرایی متهم کنیم.
سوال آخر اینکه در ذهنتان تجسم کنید که اگر حافط از یک دختر خانه پروری اینهمه تعریف و تمجید میکرد، حکایت چه بود و چه قضاوت و گمانه زنی ها و افسانه سرایی هایی در طول زمان بر زبان و قلم جاری و ساری می شد؟؟؟؟؟؟؟

ســراج در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - دل گمشده:

با درود و مهر و سپاس از زحماتی که برای این مجموعه گران بها در گنجور میکنید واین آثار بی نظیر را جمع آوری کرده اید،دستمریزاد...
اما بعضی مواقع به اشعاری برای مثال این سروده که هم در اینجا و در مجموعه شاطرعباس با کمی تغییر دیده می شود و دوستان گنجوری هم تذکر زیاد داده اند،بالاخره ما که دسترسی به نسخه های چاپی این دو سخنسرا پارسی گو نداریم چه باید بکنیم،لفطاً محبت کنید و رسیدگی بفرمایید،در جاهای دیگری هم بنام سراج برای اشتباهاتی چاپی و وزنی و غیره تذکری داده ام که متاسفانه هنوز رسیدگی و یا تصحیح نشده،پوزش میخواهم از همه دوستان گنجوری،زنده مانید به مهر،سراج

ســراج در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:

با درود و مهر و سپاس از زحماتی که برای این مجموعه گران بها در گنجور میکنید واین آثار بی نظیر را جمع آوری کرده اید،دستمریزاد...
اما بعضی مواقع به اشعاری برای مثال این سروده که هم در اینجا و در مجموعه شاطرعباس با کمی تغییر دیده می شود و دوستان گنجوری هم تذکر زیاد داده اند،بالاخره ما که دسترسی به نسخه های چاپی این دو سخنسرا پارسی گو نداریم چه باید بکنیم،لفطاً محبت کنید و رسیدگی بفرمایید،در جاهای دیگری هم بنام سراج برای اشتباهاتی چاپی و وزنی و غیره تذکری داده ام که متاسفانه هنوز رسیدگی و یا تصحیح نشده،پوزش میخواهم از همه دوستان گنجوری،زنده مانید به مهر،سراج

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:

درود
بیت
وصل تو اَجل را ز سرم دور همی‌داشت
از دولتِ هجر تو کنون دور نماندست
رسیدن به تو باعث شده که من زنده باشم به عبارتی زنده ام برای رسیدن به تو.از اینکه نتواستم به تو برسم پیر شده ام و مرگم نزدیک است.به عبارتی به دلیل رنج و محنت و مشقت و سختی که برای رسیدن به تو کشیدم و نرسیدم از نای و پای افتاده ام و رنجور رو به موت شده ام و مرگم نزدیک است و این نتیجه عشق به تو است

محسن در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

به نظر می رسد مصرع دوم در بیت سوم همان «باید دانه کرد» صحیح باشد چون در مصرع اول شاعر از دانه دانه کردن تسبیح (شمارش) می گوید
بعبارتی شاعر می گوید من از راه عقل و فقه به ان حالی که خواستم نرسیدم راه دیگر عرفان و خرابات و مستی

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

درود
با سلیقه و ذوق و درک و شعور و فهم و سواد اینجانب شاه غزل و بهتر بگویم شاه شعر و یا همون آس حافط همین غزل است و اما بیت
غلام همّتِ آنم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگِ تعلّق پذیرد آزادست
در مورد این بیت آقا رضا توضیحات مقصل و جامع و کاملی دادند که از ایشان و سایر حاشیه نویسان تشکر و قدردانی می کنم .
حقیر اضافه کنم که
فلسقه حافظ مشخص است.اینکه مردم آزاری نکنیم.قطعا در اینجا هم از هر وابستگی که خدمات انسان دوستانه شما را محدود و منع نکند آزاد هستید.
وابستگی های زیر چرخ کبود هم دو دسته هستند ارزشی و غیر ارزشی.قطعا نتیجه تعلق های ارزشی ورای چرخ کبود است.و هم چنین بنظرم حافط رنگ تعلق را رندانه و در دو معنی رنگ تعلق به معنی وابستگی دنیایی و مادی ،دوم رنگ تعلق را به معنی رنگ ریا و تظاهر بکار برده است.

علی‌رضا پنجه‌ای در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

درود. اسطرلاب صحیح است.

Daryoush در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:

استاد شجریان بیت اول این غزل را اینگونه خوانده اند
ما ورد سحر در ره میخانه نهادیم
ورد بجای درس
اوقات دعا در ره جانانه نهادیم
اوقات بجای محصول

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

ما چاکر و کوچیک همه اهل دل هاش هم هستیم از هر نوعی که باشه !
در بیت آخر به نظر بنده شاعر فهمیده که مکان لو رفته و توصیه می کنه بار و بندیل رو جمع کنید تا بر و بچ کمیته نرسیدن فلنگو ببندیم!!

محمد حسین در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱:

سلام
چقدر پر محتوا و جالبه

کوروش در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷:

وقتی اول جمله دومش میگه مگر پس منظورش این نیست که فقط یکبار این‌اتفاق میفته.داره نصیحت میکنه که باز هم با خرد زندگی کن

طوبی جعفری در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

چقدر خوبه سایتتون...موفق باشینننننن.خوش حالم از پیدا کردنتون

ع.رهی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

جناب آقی رضا ساقی مد نظرم بود که باشتباه صادقی نوشته شد پوزش میطلبم

ع.رهی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

چوآفتاق می ازمشرق پیاله یرآید
زباغ عارض ساقی هزار لاله برآید

ع.رهی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

جناب رضا صادقی
باعرض سلام وتحیت
امروز بنده توفیق یافتم که تمامی تفاسیرونظرات عزیزان حاضردر این غزل رامطالعه کنم. بعضی ازآنهاتاحدی راضی کننده وبرخی متاسفانه آلوده به تعصبات شخصی بودند.که باطن بنده نمی توانست پذیرای آنها باشد.
هنگامیکه به تفسیر حضرتعالی رسیدم ،معانی ابیات وتبیین عرفانی باطن غزل را دیدم دلم لبریزاز شعف وخرسندی زایدالوصفی شد، جراکه شیرینی وحلاوت موجود دربیان شماباطن شیرین غزل را آشکار کرده ودلچسبی غزل حضرت لسان الغیب رادو چندان نمود.
بنده درحین سپاسگزاری ازشما بدیوان حضرتشان تفال نمودم این مطع غزل را بیان فرمودند.
چوآفتاب می ازمشرق پیاله برآید
زباغ عارض هزارلاله برآید
واین خود نشانهء عنایت ورضایت حافظ ازاهتمام شماست.
پیالهء دلتان لبریزازشراب عشق حضرت خق
وباغ عارضتان پراز لاله های خوشرنگ وصال
حق یارتان
ع. رهی از ارومیه

عباس قادری در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۵:

این مولانا چه موجودی بوده؟

nabavar در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:

جناب شمس الحق
واقعاً مولوی ، آن واصل بالحق ، با این شعر نهایت ایمان و وصول را به نمایش گزارده ، لذت ببرید ، تا از این مراحل گذر نکنید به لقا الله نمی رسید،

رضا ساقی در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصّه‌اش دراز کنید
معاشران: یاران و رفیقان ، همدمان و دوستان
"گره اززلف یاربازکردن" کنایه ازبرطرف کردن مانع ودعوت یاربه راحت تروصمیمانه تربودن است. به موازات گشوده شدن گره زلف وگره بندقبای یار،دردلهای عاشقان نیزگشایش ایجادمی شود،تعارف ها رنگ می بازد وفضا برای صمیمیّت ونزدیکترشدن به یارمهیّا می گردد.
"شبی خوش است" ایهام دارد: 1- گیسوان سیاه یاربه سیاهی شب تشبیه شده است.2- شبی دلپذیروخوش است.
"قِصّه" نیزایهام دارد: 1- داستان،ماجرا 2- شرح حال 3- خبر،حدیث 4- کار 5- خلاصه، مختصرضمن آنکه با خوانش ِقَصَّه معنای "موی پیشانی" حاصل می شود
بدین قصّه اش درازکنید: بااین "کار-بابازکردن گره ازگیسوان یار" این شبِ خوش را(زلف یاررا)بلندترکنید. ضمن آنکه بادیگرمعناهای یادشده ی "قصّه" نیزدامنه ی معنای بیت توسعه پیداکرده وژرف ترمی شود.
معنی بیت:ای همدمان وای دوستان، گره گیسوان یاررابگشاید) مانع دسترسی به یارراازمیان بردارید تا فضای محفل صمیمانه تروبی تعارف ترگردد) امشب شبی خوش وخاطره انگیزاست یا گیسوان سیاه یاربسان شب تاریک وسیاه است بابازکردن گره، این شب خیال انگیزرا درازتر کنید این قصّه( بادرنظرگرفتن همه ی معناها) هرچه درازترباشد خیالپرورتر،خیال انگیزتر وخوشتر خواهدبود.
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
کوته نتوان کرد که این قصّه دراز است
حضورخلوت اُنس است و دوستان جمعند
و اِن یکاد بخوانید و در فراز کنید
اُنس :آرام یافتن به چیزی، الفت،همدمی ومصاحبت
واِن یکاد: آیه ی 51 سوره ی قلم که درمیان مردم به آیه ی دفع چشم زخم معروف است. همه ی ما این آیات را بارها شنیده ایم، خیلی ها قاب عکسی از این آیات را بر در و دیوار خانه زده و بعضی نیز این آیه را بر کاغذی نوشته وهمیشه همراه خود دارند تااز چشم زخم دیگران درامان باشند. حافظ به همدمان خویش توصیه می کند که این آیه راقرائت کنندتا مباد ازاینکه امشب به یار دسترسی دارند مورد حسادت دیگران قرارگرفته واحیاناً زخم چشم بخورند.
فراز کنید : هم به معنای بازکنید هست هم به معنای ببندید لیکن باتوجّه به اینکه خلوت اُنس است احتمالاً "درببندید" که تضمین کننده ی خلوت است مدّنظرخواجه بوده است.
معنی بیت: حال که همدلان ومَحرمان دراین خلوتِ روحانی گردهم آمده و حضورپیداکرده اندواِن یکادبخوانید و دررابربندیدتاباآرامش خاطر در کنار یارفیض ببریم وهیچ چیزی نتواند خلوت مارابرهم زند.
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است
رُباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
رُباب : از آلات موسیقی شبیه تار که کاسه ی آن کوچک‌تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می‌نواخته‌اند؛ رواوه.
چنگ : یکی از سازهای سیمی که به وسیله ی انگشتان دست نواخته می شود.
گوش هوش : گوش دل وجان، گوشی که باآگاهی وهوشیاری سپرده شود.
اهل راز: آنانکه دارای معرفت وآگاهی وهستند آنهاکه رازموسیقی وعشرت وخوشباشی رامی دانند.
معنی بیت: رباب وچنگ باصدای بلند می گویند به سخنان کسانی که صاحب معرفت وآگاهی هستند با اشتیاق وهوشیاری گوش دل بسپارید.
چنگ خمیده قامت می خوانندبه عشرت
بشنوکه پندپیران هیچ اَت زیان ندارد
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
غم پرده برشما ندرد : پرده دری به معنای رسواسازیست امّا دراینجا به معنای این است که غم نتواندوارد دل وجان شما گردد وشما رامبتلا کرده وبه زحمت اندازد.
اعتماد :اطمینان و تکیه کردن بر کسی ، توکّل وسپردن امورات به کسی
کارساز : کنایه از خداوند
معنی بیت: به جان عزیز دوست که اگردرکارهایتان به خداوند توکّل کنید وامورات خود رابه اوبسپارید هرگز غم واندوه نمی تواندوارد حریم دل وجان شما شده وشما رامبتلا کرده وبه زحمت اندازد.
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن بِه که کارخود به عنایت رها کنند
میان عاشق ومعشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
نیاز:درخواست و تمنّا ،اشتیاق و آرزومندی
معنی بیت: عاشق باید به تفاوتهایی که بامعشوق دارد آگاهی داشته باشد وگرنه دچارانحراف ولغزش خواهد شد ازعاشق اشتیاق واظهار نیاز خوشست وازمعشوق عشوه واِفاده وناز.
این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
نخست موعظه ی پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
موعظه : اپندوندرز
پیر صحبت : کنایه ازمرشد و پیر،کسی که کارآزموده ی سخنرانی واندرزگوئیست.
مصاحب :هم صحبت وهم نشین
ناجنس : بدکردار، فرومایه
معنی بیت: هم اوکه درسخنوری واندرزگویی پیروباتجربه هست مارا به پرهیزازهم نشینی بافرومایگان توصیه کرده است.( ازبدجنسان دوری کنید که هم صحبتی باآنها عذابی دردناک است)
چاک خواهم زدن این دَلق ریایی چکنم
روح راصحبت ناجنس عذابیست الیم
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
معنی بیت: هرکسی که درطریق عشق گام برندارد ودرحوالی عشق تنفّس نکند ودلش به عشقورزی نطپد پس به رای ونظرمن برچنین کسی می توان نمازمیّت خواندچراکه اومرده ای متحرّک بیش نیست وبه ظاهرزنده هست( امّا برعکس اگرکسی درطریق عشق گام بردارد حتّا اگرکشته شده ومرده باشد اوزنده ی جاوید است وبه ظاهرمرده است)
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
وگرطلب کند انعامی از شما حافظ
حوالتش به لب یار دلنواز کنید
معنی بیت: واگرحافظ ازشما طلب پاداش وانعام بکند اورابه لب نوشین یارحواله دهید که هیچ پاداشی حافظ راراضی وخشنودنمی کند الّا بوسه ی شکریت و جانبخش ازلب یار.
طمع به قند وصال تو حد ما نبود
حوالتم به لب لعل همچوشکرکن

حسین در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:

از تکنیک غافلگیری استفاده شده ک خیلی عالیه در بیت دوم

۱
۲۶۱۵
۲۶۱۶
۲۶۱۷
۲۶۱۸
۲۶۱۹
۵۵۲۹