خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم
پخته و خام تو را گر نپذیرم خامم
عاشق هدیه نیم عاشق آن دست توام
سنقر دانه نیم ایبک بند دامم
از تغار تو اگر خون رسدم همچو سگان
گر من آن را قدح خاص ندانم عامم
غنچه و خار تو را دایه شوم همچو زمین
تا سمعنا و اطعنا کنی ای جان نامم
ملخ حکم تو تا مزرعهام را بچرید
گر نگردم تلف تو علف ایامم
ساقی صبر بیا رطل گرانم درده
تا چو ریگش به یکی بار فروآشامم
گوییم شپشپی و چون پشه بیآرامی
چون دلارام نیابم به چه چیز آرامم
همچو دزدان ز عسس من همه شب در بیمم
همچو خورشیدپرستان به سحر بر بامم
مهر غیر تو بود در دل من مهر ضلال
شکر غیر تو بود در سر من سرسامم
به زبان گر نکنم یاد شکرخانه تو
کام و ناکام بود لذت آن در کامم
خبر رشک تو می آرد اشک تر من
نه به تقلید بل از دیده دهد پیغامم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کامم از دوست نشد حاصل و دشمن کامم
کام و ناکامدوا صبر بود، ناکامم
ببر این خرقهٔ من بر در میخانه بسوز
تا سپندی شود این جامه برای جامم
حجرالاسود خال تو مگر بوسه دهم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.