گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای دل، علم به ملک قناعت بلند کن

چشم طمع ز خوان خسان بی گزند کن

خاک است هستی تو و خواهی که زر شود

از کیمیای نیستیش بهره مند کن

در خلوت رضا ز سوی الله روزگیر

و ابلیس را به سلسله شرع بند کن

روزی اگر به سوخته محنتی رسی

بر آتش درونه او جان سپند کن

آن کش ریاضتی نبود خود ز قند نه

و آن کش محاسنی نبود، ریشخند کن

از کوی عقل بر در سلطان عشق رو

وین تاج بفگن از سر و نعل سمند کن

تا چند زاغ مزبله، لختی همای باش

خود را به نانمودن خویش ارجمند کن

جان کش نخست در قدم شبروان عشق

برج حصار چرخ ز همت کمند کن

دشمن گرت ز پستی همت لگد زند

تو خاک راه او شو و همت بلند کن

سنگ ار یکی زنند، دعاشان دوباره گوی

کبر ار یکی کنند، تواضع دوچند کن

این آستانه ملک کسی، ز آن دیگر است

خسرو برو تو، هیچ کسی را پسند کن

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

جانا بیار باده و بختم بلند کن

زان حلقه‌های زلف دلم را کمند کن

مجلس خوش است و ما و حریفان همه خوشیم

آتش بیار و چاره مشتی سپند کن

زان جام بی‌دریغ در اندیشه‌ها بریز

[...]

شیخ بهایی

ای دل علم به ملک قناعت بلند کن

چشم خرد زننگ جهان بی گزند کن

تا چند زاغ مزبله، لختی همان باش

خود را به نانمودن خود ارجمند کن

دشمن اگر زپستی همت لگد زند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
نظیری نیشابوری

درمان ضعف دل به لب نوشخند کن

حرفی بگوی و مشک و گلابی به قند کن

لب پاک از ترشح آب حرام کرد

طرف ردا به گردن صوفی کمند کن

بوی عبوس عارف شهرم دماغ سوخت

[...]

صائب تبریزی

چون آفتاب و ماه نظر را بلند کن

راهی که مشکل است ز همت سمند کن

این راه دور بیش ز یک نعره وار نیست

ای کمتر از سپند، صدایی بلند کن

خون می خورد ز شوق لقای تو جوی شیر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشتاق اصفهانی

یکره ز وصل خویش مرا بهره‌مند کن

اغیار را بر آتش غیرت سپند کن

ای میوه امید فرود آی خود ز شاخ

یا آنکه دست کوته ما را بلند کن

ز اغیار درد خویش‌ستان و بمن سپار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه