مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر سوم
»
بخش ۵۰ - توفیق میان این دو حدیث کی الرضا بالکفر کفر و حدیث دیگر من لم یرض بقضایی فلیطلب ربا سوای
دی سؤالی کرد سایل مر مرا
زانک عاشق بود او بر ماجرا
گفت نکتهٔ الرضا بالکفر کفر
این پیمبر گفت و گفت اوست مهر
باز فرمود او که اندر هر قضا
مر مسلمان را رضا باید رضا
نه قضای حق بود کفر و نفاق
گر بدین راضی شوم باشد شقاق
ور نیم راضی بود آن هم زیان
پس چه چاره باشدم اندر میان
گفتمش این کفر مقضی نه قضاست
هست آثار قضا این کفر راست
پس قضا را خواجه از مقضی بدان
تا شکالت دفع گردد در زمان
راضیم در کفر زان رو که قضاست
نه ازین رو که نزاع و خبث ماست
کفر از روی قضا خود کفر نیست
حق را کافر مخوان اینجا مهایست
کفر جهلست و قضای کفر علم
هر دو کی یک باشد آخر حلم و خلم
زشتی خط زشتی نقاش نیست
بلک از وی زشت را بنمودنیست
قوت نقاش باشد آنک او
هم تواند زشت کردن هم نکو
گر کشانم بحث این را من بساز
تا سؤال و تا جواب آید دراز
ذوق نکتهٔ عشق از من میرود
نقش خدمت نقش دیگر میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بحثی درباره ایمان و کفر میپردازد و سعی میکند تا مفهوم رضا در برابر قضای الهی را روشن کند. او میگوید که محبت و عشق به حقیقت باید انسان را راضی به پذیرش قضا و قدر الهی کند، حتی اگر آن قضا منجر به کفر و نفاق به نظر برسد.
شاعر تأکید میکند که بدانیم کفر ناشی از جهل است و نباید آن را با قضای الهی اشتباه بگیریم. او به نوعی به دوگانگی کفر و قضا اشاره میکند و آن را به نوعی تفکیک میکند تا نشان دهد که کفر درواقع از روی ناآگاهی انسان است، نه از روی علم و آگاهی.
در نهایت، او به نقش نقاشی و زیبایی اشاره میکند که میتواند زشت و زیبا را به تصویر بکشد و بحثهای او نشاندهنده عمق افکارش و تلاش او برای فهم بهتر عشق و ایمان است.
هوش مصنوعی: دیروز کسی از من پرسید که چرا او عاشق است، در حالی که من در رابطه با ماجراهایش اطلاعاتی ندارم.
هوش مصنوعی: نکتهای از ایمان و اعتقاد به زبان کفر بیان شده است و این سخن از طرف پیامبری است که بر دلها مهر و محبت دارد.
هوش مصنوعی: او دوباره فرمود که در هر وضع و شرایطی، باید مسلمان راضی باشد و تسلیم قضا و قدر شود.
هوش مصنوعی: اگر میپذیرفتم که کفر و نفاق بخشی از قضای الهی است، این کار نشانهای از جدایی و اختلاف است.
هوش مصنوعی: اگر به نیمهای از چیز راضی نباشم، ضرر و زیانش برای من مشخص است. پس چه راهی برای من باقی میماند؟
هوش مصنوعی: به او گفتم این انکار و شک، سرنوشت حتمی نیست بلکه نشانههایی از سرنوشت واقعی است که این انکار را تأیید میکند.
هوش مصنوعی: بنابراین، آقا قضا و سرنوشت را از آنچه بر او مقدر شده است، ناشناخته بگذارد تا مشکلات و شکایاتش در این زمان مرتفع شود.
هوش مصنوعی: من راضیام به شرایطی که شاید منجر به کفر شود، زیرا این موضوع به سرنوشت من مربوط است و نه به اختلافات و ناپاکیهای درون خودم.
هوش مصنوعی: کفر به خودی خود وجود ندارد و صرفاً نتیجهی تقدیر است. بنابراین حق را به نادرستی کافر ننامید، چون در اینجا حقیقتی وجود دارد که مانند ماه در آسمان درخشان است.
هوش مصنوعی: جهل و عدم دانش به نوعی کفر محسوب میشوند و اگر کفر با علم توأم شود، در نهایت هم نمیتواند منجر به خردمندی یا درایت شود.
هوش مصنوعی: زشت بودن خط به خاطر زشتی نقاش نیست، بلکه به این دلیل است که آن زشت را به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: توانایی نقاش این است که میتواند هم زیبایی و هم زشتی را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: اگر من بحث این موضوع را شروع کنم، طولانی خواهد شد و سؤالات و پاسخها یکی پس از دیگری به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: عشق و شوق من به یادداشتها و نکات جدید کمرنگ میشود و حالا به جای آن، خدمت به موضوع دیگری در ذهنم نقش میبندد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.