روباه @ در ۲۵ روز قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
متوجه این شدید که این غزل حافظ خیلی بوی خیام میده مخصوصاً این رباعی
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی خبران راه نه آن است و نه این
حسین ملکی در ۲۵ روز قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:
خداوندگار آواز استاد محمدرضا شجریان کبیر این غزل را چنان خوانده اند که با شنیدنش روح از کالبد خاکی به پرواز در می آید.
روح این دو بزرگ شاد .
ع.ر.گوهر در ۲۵ روز قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱ - آغاز:
تحفه الاحرار کلا در بحر سریع مسدس مطوی مکشوف سروده گردیده است و چون به نام خواجه ناصرالدین عبیدالله نقشبندی مشهور به خواجه ی احرار سروده اند آن را تحفه الاحرار نام نهاد .
داود شبان در ۲۶ روز قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۰ - کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی:
مصرع جا افتاده میتونه گر طالبی که مبرا شوی زنار باشه
غلامحسین مرادی در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » در دستگاه ماهور:
و چقدر جالب بود وقتی خوانندگان چینی این تصنیف زیبای ایرانی را به زبان فارسی در نوروز ۱۴۰۴ اجرا کرده و اجرای آنها از رادیو تلویزیون کشور چین هم پخش شد
سفید در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل:
چو بادی عمر شد، بیداریات کو...
سفید در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه:
چو دل اینجا ز عشق او فروزی
کجا در آتش دوزخ بسوزی...
سفید در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه:
به بحر سینهٔ خود شو زمانی
که تا در خویش گم بینی جهانی...
چو باشد صد جهان در دل نهانت
کجا در چشم آید صد جهانت...
زمین و آسمان آنجا بدانی
که تو هم این جهان هم آن جهانی...
Khamechian در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:
سلام!
خوانش درست اشعار بیدل در درک صحیح مفاهیم اون بسیار حائز اهمیته و این خوانشی که در سایت گنجور هست بسیار مغلوطه و باعث اشتباه در درک و تفسیر شعر میشه، لطفا دست کم قابلیتی قرار بدین که خوانشهای غلط رو بشه حذف کرد از سایت. برای بخصوص شخص بیدل هم که خوانش بسیار خوبی داریم، تمام غزلیات بیدل رو سید حسن حسینی بطور صحیح خوانده و قابل قرار دادن در سایته.
Khamechian در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹ - با ما تو کجم؟:
سلام!
این شعر در تصحیح انتشارات امیرکبیر بیت آخر مصرع اول هم همینگونه درج شده که خواهش ز تو بوس است و کناری نخوهم.
منتهی از لحاظ وزنی ممکن نیست به این صورت باشه، ازین جهت من احساس میکنم بابد باشه: خواهشم از تو بود بوس و کناری نخوهم، که از نظر وزنی هم صحیحه
مِهتی در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
ممنون از لطف شما، با بیت زیبای حافظ به شدت موافقم.
اما اینکه راهی برای رسیدن به رستگاری هست، گمان میکنم باید تجدید نظری بشه. انسان در اجتماع، انسان است و به خودی خود، معنایی ندارد. ما چیز هایی از مولانا، حافظ، سعدی و امثال این بزرگان میخوانیم و به قطع با زندگی زیسته انها بسیار متفاوته. درسته که انسان های خوبی بودن اما اینکه اسمشونو رستگار بگذاریم، یه جورایی چشم بستن بر واقعیته.
این عزیزان، با اگاهی نسبت به ناپایداری دنیا و مرگ، تونستن بهتر زندگی کنن و علم زندگی رو داشته باشن. اما باز تافته جدا بافته نبودن و اسیر همین زندگی شدن، مثل همه ما، و در اخر هم اسیر مرگ.
من نمیگم که زندگی بده، اما باید قبول کنیم که طبیعتی که داخل زندگی میکنیم چیز خاصی هم نیست. از ارمان که بیرون بیایم و بفهمیم که هیچ تر از هیچ پی هیچ دویدیم، اونوقت ساده تر زندگی میکنیم و کمتر به خودمون اسیب میزنیم.
همیرضا در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:
در شرح صوتی استاد ضیاء به نقل از مهدی اخوان ثالث در کتاب «در حریم سایههای سبز» و همینطور برنامهٔ رادیویی به حکایتی از تذکرهٔ نتایجالافکار اشاره شده است.
تصویر حکایت در این نشانی قابل مشاهده است و متن آن (به انضمام کلمهای که آن را نتوانستم بخوانم) به شرح زیر است:
«آخر کار در سنهٔ اثنین و تسعین و سبع مائه ۷۹۲ به جنتالمأوا خرامید و در خاک مصلای شیراز آسوده گردید. خواجه که به حسب ظاهر رندانه زندگانی مینمود بعد رحلت وی بعض اشخاص به نماز جنازه متأمل بودند تا آن که ابیات فصاحت (سنانش؟) را که اکثر بر حذف ریزه و کاغذپارها نوشته در سبوی میانداخت به کودکی اشاره کردند که از آن برآرد. سردست این بیت برآمد:
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
اگر چه غرق گناه است میرود به بهشت»
امید زمانی در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۱:
«تیز» شاید همان روستای باستانی تیس باشد نزدیک چابهار امروزی که کوه و غارهایی هم دارد
رضا از کرمان در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۳ در پاسخ به سیدسینا حسینی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
درود بر شما
آقا سینای گرامی واقعا یعنی شما فرقی بین امت اسلامی وگستره آن , وملیت ایرانی با تعریف محدوده مشخص جغرافیایی آن , قایل نیستی چطور تفاوت بین اونها را متوجه نمیشید
احمد رحمتبر در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:
ادوارد براون، ایرانشناس بزرگ در کتاب معروف خود «یک سال در میان ایرانیان»، بیتی از این غزل را -با ذکر این نکته که شیرازیها بسیار شهر خود را دوست دارند- از قول شیرازیهایی که در تهران آنها را دیدار کرده است میگوید:
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
کوروش در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۶ - داستان آن عاشق کی با معشوق خود برمیشمرد خدمتها و وفاهای خود را و شبهای دراز تتجافی جنوبهم عن المضاجع را و بینوایی و جگر تشنگی روزهای دراز را و میگفت کی من جزین خدمت نمیدانم اگر خدمت دیگر هست مرا ارشاد کن کی هر چه فرمایی منقادم اگر در آتش رفتن است چون خلیل علیهالسلام و اگر در دهان نهنگ دریا فتادنست چون یونس علیهالسلام و اگر هفتاد بار کشته شدن است چون جرجیس علیهالسلام و اگر از گریه نابینا شدن است چون شعیب علیهالسلام و وفا و جانبازی انبیا را علیهمالسلام شمار نیست و جواب گفتن معشوق او را:
نور دیده و نوردیده بازگشت
ماند در سودای او صحرا و دشت
یعنی چه
احمد اسدی در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۵۵ در پاسخ به هادی علی زاده دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸:
آقا هادی عزیز درود،
فرمایش شما درمورد زیبایی این بیت کاملا متین است.
اضافه بر آن لازم به ذکر است که واژه "خیره" در این بیت به صورت ایهام و حداقل در دو معنا به کار رفته است. اول همان چشم وامانده از انتظار که شما اشاره کردید و دوم اینکه به چشم تار که توان بینایی ندارد نیز خیره میگویند. این تعریفی است که دهخدا با مثالش در این مورد آورده است:
"- خیره گشتن چشم ؛ چشم تاریک شدن . چشم قوت بینایی خود را از دست دادن :
سپه باز گردید چون تیره گشت
که چشم سواران همی خیره گشت .
اگرآز بر تو چنان چیره گشت
که چشم خرد مر ترا خیره گشت .
- دیده خیره گشتن ؛ چشم خیره گشتن . چشم تاریک شدن :
سپه را ز غم چشمها تیره شد
مرا دیده از تیرگی خیره شد.
محمد صبوریان در ۲۶ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳ - گفتار اندر نعت رسول و یاران:
قدیمی ترین نسخه شاهنامه مربوط به سال 614 است. که ابیات مشهور ستایش نبی در آن موجود است.
پس بدیهی است که این ابیات نمیتواند در سام نامه که در قرن هشتم سروده شده بیاید.
احمد کنجوری در ۲۷ روز قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:
در کتاب حافظ جاوید این غزل با عنوان «غزل پیامبران» آمده است. هاشم جاوید احتمال میدهد که حافظ در سرودن این غزل، به سوره هود نظر داشته است؛ چراکه سوره هود نیز به داستان پیامبران پرداحته است. جاوید بر آن است که مطلع غزل به داستان حضرت آدم اشاره دارد. سراسر سروده سرشار از نشانهها و اشارات قرآنی است.
عباس جنت در ۲۵ روز قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۰: