محمدرضا رادمهر در ۱۹ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:
بسیار نباشد دلی از دست بدادن
از جان رمقی دارم و هم برخی جانت
به نظر میرسد استاد منزوی گوشه چشمی به این بیت داشته اند وقتی میفرمایند :
ذره جان من این جرم غبار آلوده
برخی جان تو خورشید بلند اختر باد
Farrukhan در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز:
در بیت ۴
گوسپند به جای گوسفند
بهتر نیست؟
پسند
گوسپند
اقبال کاظمی در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۹ در پاسخ به Neeknaam دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۲:
درست میفرمایید
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:
عجزها داری تو در پیش ای لجوج
وقت شد پنهانیان را نک خروج
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:
مقریان را منع کن بندی بنه
یا معلم را به مال و سهم ده
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۴ - وسوسهای کی پادشاهزاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی میکرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره:
مرغ دولت در عتابش بر طپید
پردهٔ آن گوشه گشته بر درید
یعنی چه ؟
گوشه گشته یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۴ - وسوسهای کی پادشاهزاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی میکرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره:
صد بیابان زان سوی حرص و حسد
تا بدانجا چشم بد هم میرسد
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
ای گواره خانه را ضیق مدار
تا تواند کرد بالغ انتشار
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
گرچه ما زین ناامیدی در گویم
چون صلا زد دست اندازان رویم
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
دایما خاقان ما کردست طو
گوشمان را میکشد لا تقنطوا
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
که رسم یا نارسیده ماندهام
ای عجب با من کند کرم آن کرم
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
چون بریشم خاک را برمیتنند
خاک در چشم ممیز میزنند
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
خم روان کرده ز سحری چون فرس
کرده کرباسی ز مهتاب و غلس
یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
رنگ باقی صبغة الله است و بس
غیر آن بر بسته دان همچون جرس
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۲۰ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
عاد را با دست حمال خذول
همچو بره در کف مردی اکول
یعنی چه؟
احمد خرمآبادیزاد در ۲۰ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
مصرع نخست بیت 16 به شکل کنونی یعنی «چشم گریست خون و دل گفت که یاس من نگر» از نظر وزنی لنگ میزند.
به استناد نسخه عبدالرسولی، و نیز نسخههای خطی موجود، شکل درست آن عبارت است از:
«چشم کرم گریست خون، گفت که یاس من نگر»
نکته بسیار مهم: در بررسی بیت کنونی، باید بیت 15 را در نظر داشته باشیم.
*با بهرهگیری از نگرش سیستمی و هوشیاری نسبت به ذهن فریبکار، از دستکاری اسناد هویت ملی بپرهیزیم.
یگانه بیک یزدی در ۲۰ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
شعری که در کلیات حافظ در سال ۱۳۴۰ چاپ شده
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقّا که آن ندارد
با هیچکس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد موج آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سر منزل قناعت نتوان ز دست دادن
ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد
چنگ خمیده قامت میخواندت بشعرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
گر خود رقیب شمعست احوال از او بپوشان
کان شوخ سر بریده بند زبان ندارد
ذوقی چنان ندارد بیدوست زندگانی
بیدوست زندگانی ذوقی چنان ندارد
احوال گنج قارون کایّام داد بر باد
در گوش گِل فرو خوان تا زر نهان ندارد
آن را که خواندی استاد گر بنگری بتحقیق
صنعتگریست اما طبع روان ندارد
ایدل طریق رندی از محتسب بیاموز
مستست و در حق او کس این گمان ندارد
کس در جهان ندارد یک بندهٔ چو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
سیدپور در ۲۰ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در ورود شاه عباس دوم به شهر اشرف:
حسن تعلیل از مطلع بیت شاه بیتی ساخته
سیدپور در ۲۰ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در توصیف صفی آباد:
سخن در وصف اشرف بی قرار است
که پایتخت سلطان بهار است
سیدمحمد جهانشاهی در ۱۹ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲: