جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشکین نفس گشت
صبای گرمرو عنبرفشان شد
تو گویی آب خضر و آب کوثر
ز هر سوی چمن جویی روان شد
چو گل در مهد آمد بلبل مست
به پیش مهد گل نعرهزنان شد
کجایی ساقیا درده شرابی
که عمرم رفت و دل خون گشت و جان شد
قفس بشکن کزین دام گلوگیر
اگر خواهی شدن اکنون توان شد
چه میجویی به نقد وقت خوش باش
چه میگوئی که این یک رفت و آن شد
یقین میدان که چون وقت اندر آید
تو را هم میبباید از میان شد
چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر
که همره دور رفت و کاروان شد
بلایی ناگهان اندر پی ماست
دل عطار ازین غم ناگهان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و زنده، به ظهور بهار و جوانی جهان اشاره میکند. او زندگی و نشاط طبیعت را در فصل بهار توصیف میکند و به زیباییاش میپردازد. بلبل در مهد گل به نغمهخوانی مشغول است و شاعر از ساقی میخواهد که شرابی به او بدهد، چرا که عمرش سپری شده و دلش پر از غم است. او به ضرورت لذت بردن از لحظهها و زندگی تأکید میکند و به این نکته اشاره میکند که زمان به سرعت میگذرد و باید از آن استفاده کرد. در نهایت، او احساس میکند که بلای ناگهانی در کمین است و دلش از این فکر غمگین است.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر وزش باد نوروزی تازه و جوان شده است، چه زیباست که در این لحظه، جهانی نو خلق شده است.
هوش مصنوعی: در هنگام صبح، نسیم ملایم و خوشبو بهاری برآمد و مانند عطر مشک پخش شد، در حالی که آفتاب گرم و روشن دلنشینی را به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که آبهای خضر و کوثر از هر طرف چمن در حال جریان هستند.
هوش مصنوعی: وقتی گل در گهواره ظاهر شد، بلبل شاد و سرمست به پیش گل نعرهزنان و شادمانه آواز خواند.
هوش مصنوعی: کجایی ای ساقی، برایم شرابی بریز که عمرم به سرعت گذشت و دلم پر از درد و غم شد و جانم به تنگ آمده است.
هوش مصنوعی: کنار بگذار محدودیتها را، چرا که اگر بخواهی، هماکنون میتوانی آزاد شوئی.
هوش مصنوعی: moment الی؟ خود را در زمان حال غرق کن و از لحظههای شیرین زندگی لذت ببر. چرا به گذشته فکر میکنی و آن را مرور میکنی؟
هوش مصنوعی: بدان که وقتی زمان آن برسد، تو نیز به ناچار باید از میان بروی و ناپدید شوی.
هوش مصنوعی: اگر از مسیر خود منحرف شدی، دوباره به راه راست بازگرد و شروع کن، زیرا دوستان و همراهانت از تو دور شدند و کاروان به راه خود ادامه داده است.
هوش مصنوعی: ناگهان مشکلی در پی ماست و دل عطار به خاطر این غم ناگهان به درد آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چراغان در شب چک آن چنان شد
که گیتی رشک هفتم آسمان شد
چو قَدِّ ویسِ بُتپیکر چنان شد،
که همبالای سرو بوستان شد،
که فرهاد از غم شیرین چنان شد
که در عالم حدیثش داستان شد
نبی بر وی سوار اندر زمان شد
مکان بگذاشت سوی لامکان شد
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهٔ سنبل نهان شد
قیامت میکند بلبل سحرگاه
مگر گل فتنهٔ آخر زمان شد؟
ز رنگ سبزه و شکل ریاحین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.