سید محسن در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ عبدالواسع جبلی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » مدیحه:
هر روز کند سجده چو سر بر زند از کوه----
از دست من آمد به فغان باب تفعل---
درست است
سپهر در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۷:
واقعا باید گفت شگفتا که پای هیچ یک از صاحب نظران یا مدعیان صاحب نظری هنوز به این شعر بی نقص و بی نظیر مولوی نرسیده. به زعم شخصی ام، این از کوچک ترین گواهان و مشت مشت های نمونه ی خروار است که حضرات نه به دنبال شعر ناب، که بیش تر پیش تر به دنبال آب و تابی که بقیه به گونه ای حرفه ای یا مقطعی و دل بخواهی به بعضی آثار و اشعار می دهند می روند تواند بود. البته من هم نیک آگاهم که حجم آثار شاعری مثل مولوی را هم نباید از نظر دور داشت، ولی همانطور که گفتم، این مثال تنها نمونه و بهانه ای بود که این اندیشه ی درونی ام را، بی ثمر یا ثمربخش، درست یا به خطا، با دوستان و استادان مطرح کنم.
در دوران منوسطه بسیار دنبال استادی بودم که به من رمز توفق و ماندگاری و استادوارگی اشعار مولوی را بنمایاند، چه اشعار وی آنموقع به نظرم هیچ حتی با فروترین اشعار خواجه حافظ و سعدی عزیز نیز تاب قیاس نمی آورد. طبیعتا پاسخم را پیش اساتید مدرسه، که بهترین مدرسه ی متوسطه شهر نیز بود، نیافتم. گذشت تا روز مبارکی که یکی از بستگان فاضل نیشابوری کتاب بسیار وزین و موجز "در عشق زنده بودن" تالیف استاد والامقام و صاحب نام محمدرضا شفیعی کدکنی را به من شناساند. کتابی بود مختصر، مختصر شرحی بر تعدادی محدود از غزل های دیوان شمس به همراه مقدمه ای استادانه پیرامون سبک شناسی مولوی. حقا که نوشدارویی بود پیش از مرگ سهراب و به واسطه ی این مختصر و مبارک کتاب بود که سرانجام با اسباب بزرگی و ماندگاری اش آنچنان آشنا شدم که دیگر دلم رضا می داد دوشادوش حافظ و سعدی و فردوسی و خیام ببینمش.
اهل فن می دانند به علت نبود تصحیح و انشاهای دفتری در اشعار مولوی به سیاق معاصرین و متاخرین و متقدمینش، دیوانش از دیدگاه فنی شعری یکدست نیست. اگرچه ایده ها همان است و مطالب و هیجانات و شورها همان، ولی صرفا از منظر شعری دیوانی ست پر فراز و فرود، فراز و فرودی که در دیوان همگان، حتی به قول استاد روان شاد مجتبی مینوی در دیوان نره شیرانی چون حافظ و سعدی نیز قابل مشاهده است و در دیوان مولوی هم صرفا به اسبابی که اشاره شد و نشد مشهود تر است. با وجود این، شعر حاضر از بهترین و روان ترین و شیرین ترین اشعار اوست، شعری که در آون شور فکری با فن شعری در هم آمیخته و اثری کم نظیر به بار آورده است، اثری که حتی به دل منی که اندیشه ای همسو با او ندارم هم می نشیند و به تحسین وامیداردم. نسبت به پیشینیان و همنسلانش، قاموسی پویا، گزینش آرایه ای انحصاری و شور های لفظی فراوان دارد که درکنار این وزن رقیق من میگویم به طرز کم نظیری حالات درونی مولوی شور گرفته از افکار الهی را، گیریم به بهانه ی صورتی مجازی، در تار و پودش میبینم.
سخن دراز شد، از استادان پوزش ها می خواهم که شاگردانه من نیز مطلبی مطرح کردم، امیدوارم برای عزیزی راهگشا یا اقلا جالب بوده باشد.
بابک چندم در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
جناب مرتاض و سید به توان دو ،
نسخه ای به نام نسخه قزوینی و غنی نداریم...
تصحیح قزوینی/غنی با در نظر گرفتن و مطابقت 28 نسخه صورت گرفت، و اصلاحاتی که به نظر و سلیقه ایشان درست می نموده...
آرمیتا در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۹:
معنی بیت آخر چیه بچه ها؟؟
بگین واس یه تست میخام
حسام عظیمی در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - شعرو نظم:
عرض ادب.
در مصرع اول واژگان "مروارید" و "دریا" اشتباه نگارش شدهاند.
صحیح :
"شعر دانی چیست، مرواریدی از دریای عقل"
امیر در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰ - بخت خفته و دولت بیدار:
نمیفهمم چرا تو سایت گنجور برای هوشنگ ابتهاج پروفایل وجود نداره؟
ابوالحسن کاشانی در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۶ - حکایت:
سماط به معنای سفره است.
سوشیانت در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینشِ آفتاب:
سلام ببخشید در بیت 8 ازین باید زین باشد.
غلط:نباشد ازین
درست:نباشد زین
Behrouz در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
شعر در حق محمد ص است.
دکتر رحمانی در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
با مطالعه نظرات راجع به بیقرار و سوگوار ناخودآگاه یاد باری افتادم که دکتر کزازی به یکی از دانشجویان مه خواستار معنای یکی از ابیات البته سخت خاقانی بود گفتند مگر پارسی را هم به پارسی بر می گردانند؟! حال واقعا همان قدر که ایشان متعجب بودند متعجبم که مگر این ابیات پارسی نیستند که اینطور عجیب فهمشان می کنیم.شعر کاملا درست ضبط و ثبت گردیده لطفا درست بخوانید و دقیق
نستوه در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - قصیده فریده در مدح یعسوب دین امیرالمؤمنین علی(ع):
آقا سید محسن در آخرین حاشیه نوشته اند که سبل درست نیست، سبیل درست است. اتفاقاً سَبَل درست است؛ سبل یکی از امراض چشم است که مانند پرده روی چشم ظاهر می شود.
در مصرع نخست بیت چهارم سکته هست.احتمالآً چند حرف یا کلمه ای کوتاه جا افتاده.
مهدی حاجیصادقیان در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۴ - خون ناحق!:
در پاسخ به پارسای گرامی:
من این بیت را در اشعار سعدی پیدا نکردم. گویا این بیت اثر مرحوم شفایی اصفهانی است.
اگر بر این که بیت از حکیم سعدی است مصر هستید لطفا منبعی ذکر بفرمایید تا دسترسی پیدا کنم.
سپاسگزارم
ابراهیم در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:
سلام اون قدیما خانه ها بزرگ و درا دشت بود زنگ و ایفون تصویری امروزی هم نبود وقتی کسی میومد پشت در و در میزد چون خونه نشیمن از در حیاط فاصله زیادی داشت معمولا صاحبخانه دیر متوجه میشد و میهمانان ناراحت میشدند اما خانه هایی که سگ داشتند سگ وجود مهمان و غریبه پشت در را متوجه و با پارس کردن به صاحب خانه خبر میدادند.
پس معنی سگی بگذار اینست که سگی در حیاط بگذار و به ما توجه کن تا لااقل اگر در را بر روی ما باز نکردی دلمان خوش باشد که سگ حریمتان به حضور ما پی برد و سر و صدایی کرد.
شیریت در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲:
راست خواهی تو مرا شیفته میگردانی
گرد عالم به چنین روز نه من میگردم
لطفا تفسیر و معنایی خلاصه بر این بیت در حاشیه بگذارید . با تشکر
سام در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر.... اینجا اشاره ای شده بود که منظور از شیخ همان دیوژن یا دیوجانس بوده. با توجه به قدمت بیشتر خاقانی و رباعی
’’’ مسکین دلم از خلق وفائی میجست
گمره شده بود رهنمائی میجست
مانندهٔ آن مرد ختائی که به بلخ
برکرد چراغ و آشنائی میجست’’’
بسیار شبه برانگیز است که خاقانی هم از دیوژن سخن گفته باشد ( مردی از ختن آنهم در بلخ؟)که اگر منظور خاقانی فرهیخته دیگری بوده پس نسبت داد شعر مولوی به دیوژن هم تحریف است. مانند نقش بستن شعر بی نظیر سعدی ’’ بنی آدم ....’’ بر سر در سازمان ملل.اگرچه چیزی از ارزشهای شعر و خود سعدی کم نمیکند ولی در جای خود دروغ است و بی پایه.
امیر در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰۳:
شمایی که میگی این شعر خوب نیست مطمئن باش نکات هیچ کدوم از ابیات رو نفهمیدی
تجربه و سلیقه رو نمیتونم نظری بدم اما سواد رو مطمئنم نداری
رضا راد در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
با سلام
از دوران درس و مدرسه به یاد دارم بسیار به داروین و نظریه تکاملش تاختیم، با این احوال هر بار این شعر مولانا را میخوانم، ناخداگاه نظریه تکامل داروین در ذهنم تداعی مییابد، سیر تکامل حیات از خاک به پاک،
پس چه راحت دیگران رو به سخره می گیریم و درباره شان قصاوت میکنیم، که خود شاید سالها قبل از ایشان در این نظر بوده ایم، والسلام
مهدی در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۶:
این که دوستمان فرمودند صحیح است این اجرا در برنامه زیر است:
گل های تازه برنامه شماره 183
استاد محمود محمودی خوانساری. در دستگاه مخالف سه گاه. نوازنده سنتور: استاد فرامرز پایور
معراچ در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:
در مورد اینکه در مورد معصوم گفته بودید: روایات دیگری را که اصل عصمت را از ان میفهمیم هست و اینکه از خطا به دور هستند حالا اینجا لابد هست که این سخن به این شکل و تفسیر که حضرت خطا کرده اند صحیح نیست چون روایات دیگری برضدش وجود دارد برضد ایات و روایات و مشاهدات دیگر از زندگیشان هست یا داستان به این شکل و این تفسیر غلط نبوده.
البته در تواضع امیر المومنین ع همین یک از هزاران بس که ابوتراب هم بازی کودکان میشدند و روی دست و پا مرکب اون ها میشدند و....
.. در ۵ سال قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۰: