گنجور

 
فردوسی

ز یاقوت سرخ است چرخ کبود

نه از آب و گرد و نه از باد و دود

به چندین فروغ و به چندین چراغ

بیاراسته چون به نوروز باغ

روان اندر او گوهر دل‌فروز

کز او روشنایی گرفته است روز

ز خاور بر آید سوی باختر

نباشد از این یک روش راست‌تر

ایا آن که تو آفتابی همی

چه بودت که بر من نتابی همی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب به خوانش فرید حامد
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب به خوانش فرهاد بشیریان
همهٔ خوانش‌هاautorenew
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم