گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

شعر دانی چیست‌؟ مرواریدی از دریای عقل

شاعر، آن‌ افسون‌گری کاین ‌طرفه‌ مروارید سُفت

صنعت‌ و سجع‌ و قوافی‌ هست‌ نظم‌ و نیست شعر

ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت

شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب

باز در دل‌ها نشیند هرکجا گوشی شنفت

ای ‌بسا شاعر که ‌او در عم رخود نظمی نساخت

وی بسا ناظم که ‌او در عمر خود شعری نگفت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode