گنجور

حاشیه‌ها

بچه‌ی شهر در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ هلالی جغتایی » مخمس بر غزل سعدی:

فرهاد خان
چون قافیه پیش رو در مصرع بعدی استفاده کرده نمیتونه توی مصرع اول همون رو تکرار کنه

جواد در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:

باسلام
در شعر قراین صریحی در اشاره به زمان امیر مبارز و شاه شجاع هست از طرفی قراین بسیار واضحی بر مسایل عرفانی است و جمع بین این دو بسیار مشکل است این کدام پادشاه است که رای او محل نور تجلی است و برای قرب به او باید در صفای نیت کوشش کرد؟ تفسیر این غزل کار آسانی نیست

nabavar در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر:

گرامی مریم
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
از کسی که بیمار نیست ، ناله کردن باعث تعجب است

آیینه در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۱:

نسخه: شک نیست که آن دم زحیاتش نشماریم

همیرضا در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸:

@سعید:
متن گلستان گنجور با متن چاپ شادروان فروغی تطبیق داده شده.
در این متن (کلیات سعدی، انتشارات امیر کبیر، 1386) این کلمه «فارجه» نقل شده و در حاشیهٔ این کلمه این بدلها ذکر شده: «قارحه، فاجره، گ: مازحه». از آنجا که «فاجره» در پاورقی آمده به نظر نمی‌رسد «فارجه» متن اشتباه تایپی بوده باشد و احتمالا متن تصحیح فروغی همین است.
در هر شکل با توجه به ارجحیت «مازحه» و وجود آن در نسخه بدل ذکر شده در تصحیح فروغی این کلمه را جایگزین کردیم.

برگ بی برگی در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد خلاق بی‌جهات منم
با توجه به سایر ابیات و همچنین ورن شعر بنظر میرسد "که" از مصرع ددم جا مانده است که اگر به اینصورت خوانده شود ورن مصرع اصلاح و معنی آن واضحتر خواهد شد :
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد ، که خلاق بی‌جهات منم
خلاق بی جهات علاوه بر معنی بی جهتی یا عدم که خارج از جهان فرم میباشد ، معنای بی سببی را نیز تداعی میکند و نظام دادن به امور دنیوی و معنوی انسان را بدون اسباب و علل های بیرونی سامان میدهد و این کار را خلاقانه بانجام میرساند و این بدون شک از لطف و عنایت خاص او به انسانهایی میباشد که هر لحظه او را جویا و طالب هستند و میخواهند که به عهد خود با او وفا نموده و به او زنده شوند .

مریم در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر:

ناله از وی طرفه کوبیمار نیست یعنی چه؟

محمدرضا محمدرضا در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:

بابا مگه یارو بدبخت فلک زده نبوده پس ملک موروثیش رو از کجاش درآورده؟؟

اصغر درگاهی در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷۵- سورة القیمة- مکیة » النوبة الثالثة:

بیت «سوف تری اذانجلی الغبار أفرس تحتک ام حمار» از بدیع الزامات الهمذانی است که اصل بیت اینگونه است« ستعلم حین ینجلی غبار/ أ فرش تحتک ام حمار» و ترجمهٔ بیت این است: به زودی خواهی دانست هنگامی که غبار از بین رفت که آنچه در زیر دوست(سوارشده‌ای) اسب است یا الاغ

سعید در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸:

با درود و عرض ادب و سپاس از زحمات شما. در مطلب زیر زن مازحه (شوخ طبع) را فارجه نگاشته اید.
“آخر یکی از مسلمانان چراغی فرا راه من دارید. زنی فارجه (مازحه)بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟!

هیرسا در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:

با سلام خدمت شما
مصراع اول در بیت اول این رباعی در آهنگ جدید حمید هیراد به نام خوش باش آمده است

هیرسا در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

سلام بر عزیزان جان
آقای حمید هیراد هم در اهنگ انفرادی دو بیت اول این شعر زیبا را آورده اند لطفا در قسمت مربوط به اهنگ ها قرار دهید

رحیم غلامی در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۰ - کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی:

بوالفضل بلعمی بتوانی شدن به فضل
گر نیستی به نسبت بوالفضل بلعمی - ناصر خسرو

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزه دردی به دست
تا کی از تزویر باشم ره نمای؟
تا کی از پندار باشم خودپرست؟
او که پیشوای عارفان و سالکانی چون مولاناست، چگونه خود را در پرده تزویر و اسیر پندارها می بیند؟!
هم شراب، هم مستی و بیخودی:
چون شراب عشق در دل کار کرد
دل ز مستی بی خودی بسیار کرد
غزلیات ص 261
پیوستگی ازل و ابد( دور شدن از توهم زمان )
نامه عشق ازل برپای بند
تا ابد آن نامه را نگشای بند
منطق الطیر/36
آغاز آفرینش و سرفرود آوردن به آن:
ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم
نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم
دیوان/غزل 618

دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:

-راز آمیز بودن عشق و تحیر آفرینی حتی برای عقل:
سر عشقت مشکلی بس مشکلست
حیرت جانست و سودای دلست
عقل تا بوی می عشق تو یافت
دایما دیوانه لایعقلست
-فراتر بودن عاشق از هر دو جهان:
منزل اندر هر دو عالم کی کند
هر کرا در کوی عشقت منزلست
دیوان/ 192
- وصف عاشق به بیگانه از خودخواهی- عقاب عرش-مستی بی شراب و...: عاشقان از خویشتن بیگانه اند
وز شراب بیخودی دیوانه اند
شاهبازان مطار قدسی اند
ایمن از تیمار دام و دانه اند
فارغند از خانقاه و صومعه
روز و شب در گوشه میخانه اند
گرچه مستند ازشراب بیخودی
بی می و بی ساقی و پیمانه اند
دیوان / 318
آرامش و پرواز روح

اسماعیل در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:

بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
این شعر از حیث علوم بلاغی حصر یا قصر دارد و آن از نوع حصر صفت بر موصوف ادعایی است .

مجید ع در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳:

در مصراع اول
نگاه نادرست است و باید نگه باشد

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام:

حکایت بچه ابلیس و آدم و حوا( مقاله 8)
حکیم ترمذی حکایت می کند:
پس از هبوط، ابلیس به پیش حوا آمد و بچه اش را که خناس نام داشت پیشش گذاشت.ادم خشمگین شد که چرا دوباره فریب خوردی؟ و خناس را کشت و به صحرا انداخت.بار دیگر ابلیس پیش حوا زاری کرد و او دوباره خناس را پذیرفت.آدم دوباره آمد و گفت می خواهی بار دیگر ما را بسوزانی؟! خناس را کشت و بر سر آتش سوزاند و خاکسترش را به باد داد
ابلیس خاکسترها را فراخواند و به پیش حوا برد و او را سوگند داد که مدتی پیش شما باشد تا برگردم.
آدم بسیار خشمگین گشت و خناس را کشت و با حوا قلیه ای از گوشتش را به خوشی خوردند.
پس ابلیس فرزندش را صدا زد و خناس از سینه حوا جوابش را داد. ابلیس گفت که آرمانم همین بود که در درون ِآدمی آرام گیرم وزان پس آنها را به بدی ها و جادو علاقمند می کنم( در جواب فرزند دوم پادشاه که دلیل علاقمندی خود به جادو را خواسته بود)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش نهم » المقالة التاسعة:

آرزوی پسر سوم پادشاه( مقاله 9)
آرزوی پادشاهی ندارم، جام گیتی نمای را خواهانم، آیینه ای که نقش آفاق در آن هویداست، مثل روز از رازها آگاهم کند و با آن جام، سپهر را تسخیر کنم.
جواب پدر: نادانی بر تو چیره شد و خواهان جام جم شدی. گرچه رازدان جهان و سرافراز شوی و آدمیان را جملگی در چاه بینی، اما از خودبینی این مقام پیوسته در تکبر خواهی بود.
گیرم که چون جمشید جام را در برابر بگیری و مثل خورشید همه چیز را ذره ببینی اما مرگ همانند اره ای بر فرقت زند و مانند جمشید به زاری بمیری.
پاسخ پسر( مقاله 10):
جاه و مقام مطلوب بزرگان است. یوسف نیز از قعر چاه به جاه و پادشاهی درافتاد و عیسی نیز از جاه به آسمان پرواز کرد.
پدر: در چاه جهان، تنها با پرستش خداوند می توانی از بزرگان شوی( جاه یوسف و عیسی ازین سنخ بوده است)و پیامبر ص فرمود آخرین چیزی که از دلهای عارفان خارج میشود محبت جاه است و جاه دمار از روزگارت در خواهد آورد.
پاسخ پسر(مقاله 11):
با اعتدال جاه را می جویم.اگر میل به جاه اندک باشد مثل سیل نمی تواند بربایدم.
پدر: اگرچه اندک باشد تو در چاه جهان گرفتاری.و با این میل اگر به پرستش الهی روی آوری پرده ای مانعت خواهد بوو و آن شوق جاه است.
پاسخ پسر( مقاله 12):
اکنون که جاه بر من حرام است، پس جام جم چیست، که یافتن آن ارزشمند است؟!
پدر: الماس زبان را بیرون کشید و گوهرهای زیبا به رشته سخن کشید: اگر می خواهی راهیابی حکایت کیخسرو و جام جم تا پایان عمر برایت کافی است.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم:

حکایت کیخسرو و جام جم
کیخسرو ( شاه خوشنام و دین باور برخی او را همان کوروش دانسته اند)جام جم را در برابر خویش گرفته بود، سر هفت کشور و هفت آسمان را در آن می دید اما می خواست که خود جام جم را هم در آن ببیند.به جایی نرسید تا نقشی آشکار گشت و گفت :
-چگونه در ما، ما را توانی دید؟!
-از آن جهت همه چیز را با جام جم می بینند که ما را در میان نمی بینند.
-اگر ذره ای از وجود ما باقی باشد هنوز آن ذره در غرور است،
-نقش جاودان را در بی نقشی می توان زد،
-اگر می خواهی مثل ما جهان نما شوی پس ترک خود کن و از خود فانی شو و این فنا چون حصاری محکم است وگرنه از هر سوی به تو زخمی خواهد رسید.
کیخسرو چون ازبن راز آگاه شد باور کرد که پادشاهی اش جز فنا نیست .وقتی صحرای خودبینی را سد راهش دید،بالاپوش فنا و بیخودی بر خود انداخت و چون مردان آگاه( عارف) ترک جهان کرد و شهادتین گفت( معنی حقیقی توحید)پادشاهی را به لهراسب واگذار کرد و در غاری با جام جم بی اثر شد.
غریق را خبری باز نمی آید و فقط وقتی بدون کشتی برآب نشستی، سکوت دریا با تو سخن خواهد گفت.
نکته: پادشاه کمک می کند تا فرزند آرزوی خود را به خوبی واکاوی نماید و در آخرین مکالمه، حقیقت آرزویش را خواستار است و پدر در ضمن حکایتی پاسخ راهگشا را پس از شوق شدید فرزند بازگو می کند.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

۱
۱۸۵۰
۱۸۵۱
۱۸۵۲
۱۸۵۳
۱۸۵۴
۵۴۱۵