نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد؟ خلّاق بیجهات منم
اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این شعر از زبان معشوق به عاشق گفته شده است و به شماتت عاشق می پردازد!عاشقی که لحظه ایی غفلت کرده و به سوی دیگری مشغول شده و اکنون سرخورده به نزد معشوق بازگشته و معشوق او را شماتت می کند. اگر معشوق را خدا بگیریم خطاب او به بنده ایست که به سمت من دون الله حرکت کرده. لحن شعر هم بیشتر از جانب معشوقیست که در مرتبه بالاتر از عاشق قرار دارد که با این جسارت با او سخن می گوید.
آیا به تو نگفته بودم از جایی که آشنایی مانند من داری نرو و در این تشنگی نابودکننده به جای اینکه به دنبال سراب ها بروی در کنار من که چشمه ی زندگانی بخش هستم بمانی؟
حتی اگر با خشم صد هزار سال از من دوری کنی در نهایت به سوی من باز خواهی گشت زیرا من پایان و هدف تو هستم.
مگر به تو نگفته بودم که دل به زیبایی های این جهان مشغول نکن و با زیبایی های دنیوی خودت را راضی نکن زیرا که نقاش بهشت رضایتمندی تو در نهایت من هستم؟
آیا به تو نگفته بودم که من مانند دریا هستم و تو مانند ماهی و تو هرگز نمی توانی به خشکی بروی زیرا فقط در وجود من زنده ای و من دریای با صفای تو هستم؟
آیا به تو نگفته بودم که مانند پرندگان احمق به دانه هایی که در دام پراکنده کرده اند و به سوی دام نرو؟ بیا به سوی من بازگرد زیرا من هستم که به تو نیروی پرواز بال زدن و حرکت کردن می دهم.
آیا به تو نگفته بودم که راه دل تو را خواهند زد و سردت خواهند کرد؟ به سوی من بازگرد چرا که منم که که آتش تابناک و گرمی دهنده ی دل تو هستم و تو را دلگرم خواهم کرد.
مگر به تو نگفته بودم که تو را صاحب ویژگی های ناپسند خواهند کرد آنگونه که فراموش کنی که سرچشمه ی ویژگی های خوب من هستم؟
آیا به تو نگفته بودم که نپرسی نظم امور بندگان چگونه استوار می شود در حالی که می دانی خالق بی بدیل و بدون نیاز به ابعاد و جای و مکان من هستم؟
اگر دل تو روشن باشد باید بدانی که راه رسیدن به هدف از کدوم سوی است و اگر به صفات خداوندی نزدیک هستی بدان که فرمان فرما و راهنمای تو من هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.