عاشقان از خویشتن بیگانهاند
وز شراب بیخودی دیوانهاند
شاه بازان مطار قدسیند
ایمن از تیمار دام و دانهاند
فارغند از خانقاه و صومعه
روز و شب در گوشهٔ میخانهاند
گرچه مستند از شراب بیخودی
بی می و بی ساقی و پیمانهاند
در ازل بودند با روحانیان
تا ابد با قدسیان همخانهاند
راه جسم و جان به یک تک میبرند
در طریقت این چنین مردانهاند
گنجهای مخفیاند این طایفه
لاجرم در گلخن و ویرانهاند
هر دو عالم پیششان افسانهای است
در دو عالم زین قبل افسانهاند
هر دوعالم یک صدف دان وین گروه
در میان آن صدف دردانهاند
آشنایان خودند از بیخودی
وز خودی خویشتن بیگانهاند
فارغ از کون و فساد عالمند
زین جهت دیوانه و فرزانهاند
در جهان جان چو عطارند فرد
بی نیاز از خانه و کاشانهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زاهد و شیخ زمان دیوانهاند
زآنکه خود با خارجی همخانهاند
عاشقانی کز درون خانهاند
شمع روی یار را پروانهاند
زاهدان با شاهدان همخانهاند
گرد هر شمعی دو صد پروانهاند
اهل دل در بت پرستی آمدند
شاهدان بت، دیدهها بتخانهاند
با پریرویان نماند عقل و هوش
[...]
این همه جغدان این ویرانه اند
از نوای بلبلان بیگانه اند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.