بهزاد علوی (باب) در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱:
مصراع 1 به این صورت نوشته شده:
" آن رشته که قوت روانست مرا "
ولی به نظر می آید نه با تکیه به مصراع شماره 3 میشود آنرا به صورت ذیل خواند:
آن رشته که "یاقوت" روانست مرا
و مثلا" فرخی هم سروده:
می اندر خم همی گوید که یاقوت روان گشتم ...
شایان در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱:
چرا انقد سایت خوبیه سایت خوبیه میکنید باید حاشیه سازی کنید این سایت قشنگ ترش میکنه
عبدالحسین سبحانی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰۹:
با اندک تفاوتی همان رباعی شماره 284 منسوب به مولانا هست، روشن کنید شاعر این رباعی کیست و در سایت تصحیح کنید:
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
سایت گنجور به مرجع بسیار مهمی برای دوستداران شعر و ادبیات تبدیل شده، لطفا با دقت بیشتر از این اعتبار پاسداری کنید. ممنون از زحماتتون
عبدالحسین سبحانی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۴:
با اندک تفاوتی همان رباعی شماره 109 منسوب به ابوسعید ابوالخیر هست، روشن کنید شاعر این رباعی کیست و در سایت تصحیح کنید:
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
سایت گنجور به مرجع بسیار مهمی برای دوستداران شعر و ادبیات تبدیل شده، لطفا با دقت بیشتر از این اعتبار پاسداری کنید. ممنون از زحماتتون
عبدالحسین سبحانی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۴:
با اندک تفاوتی همان رباعی شماره 109 منسوب به ابوسعید ابوالخیر هست، روشن کنید شاعر این رباعی کیست و در سایت تصحیح کنید:
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
سایت گنجور به مرجع بسیار مهمی برای دوستداران شعر و ادبیات تبدیل شده، لطفا با دقت بیشتر از این اعتبار پایداری کنید. ممنون از زحماتتون
عبدالحسین سبحانی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۴:
با اندک تفاوتی همان رباعی شماره 109 کشوری به ابوسعید ابوالخیر هست، روشن کنید شاعر این رباعی کیست و در سایت تصحیح کنید:
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
سایت گنجور به مرجع بسیار مهمی برای دوستداران شعر و ادبیات تبدیل شده، لطفا با دقت بیشتر از این اعتبار پایداری کنید. ممنون از زحماتتون
جباری در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۵:
«از» در مصرع اول بیت 67 باید به «ار» به معنی اگر تغییر یابد.
جباری در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶:
در بیت 70 ا«و»بعد از «پیکان» زاید است:
«بنه پر و پیکان و برو بر نشان» بنه پر و پیکان برو برنشان
علی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:
بیت سوم را لطفاً تصحیح نماید:
قرعۀ کار بنام من دیوانه زدند.
جباری در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
قافیه بیت 43 غلط است.
امین دانشی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲:
در نوشتار محیط و ریشه اشتباه شده که باید تصحیح گردد
جباری در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳:
در بیت 9 «یکدیگر» مخل وزن است. قیاسا «یکدگر» درست است.
برگ بی برگی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۶:
ولی ز تیر توام همچنین معنی از تیره و تبار تو یا از جنس تو هستم را تداعی میکند .
برگ بی برگی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۶:
بیار باده که دیر است در خمار توام
اگر چه دلق کشانم نه یار غار توام
دیر است میتواند مربوط به کل بشریت باشد که هزاران سال است در چاه ذهن بوده و چند صد سالی یکبار پیامبر یا مصلحی برای یادآوری هدف آفرینش او به این جهان آمده و پیام خود را آورده اند اما تعداد بسیار کمی بخود آمده و درمی یابند که خمار او هستند و باید با او یکی شوند تا آرام شوند و مولانا در مصرع دوم میفرمایند تا وقتی که انسان دلق و جامه تعلقات دنیوی را از تن بیرون ننماید قادر نخواهد بود با او یار شود آنطور که ابوبکر با پیامبر همراه و یار غار بود .
بیار رطل و سبو کارم از قدح بگذشت
غلام همت و داد بزرگوار توام
انسان یا سالک راه پس از آنکه طعم مستی و سرخوشی را با اندک می چشید پس بسیار مشتاق خواهد شد که هرچه بیشتر از آن می زلال و صافی خرد و معرفت بهرمند شود و البته که او بسیار دادگر و بزرگوار بوده و دست رد بر سینه انسان نمی زند که تو را کفایت میکند ، بلکه همت و بزرگواری نموده از سر لطف به هر میزان که انسان طلب کند به او می میدهد .
بگو به ساغرش ای کف تو گر سوار منی
عجبتر اینک در این لحظه من سوار توام
در این ساغر یا جهان هستی کف روی می یادآور کف تعلقات دنیوی و چیزهای مادی این جهانی میباشند و در ایام خماری سوار و مسلط بر انسان هستند ولی در این لحظه که زمان بی زمانی و مستی میباشد می منصوری تاثیر خود را گذاشته
انسان سوار و مسلط بر تمامی خواهش های نفسانی و کف های دنیوی میباشد و این تاثیر می اعجاب برانگیز است .
میان حلقه به ظاهر تو در دوار منی
ولی چو درنگرم نیک در دوار توام
بنظر میرسد مراد احاطه حق تعالی بر انسان مد نظر مولانا بوده است که در همه حال انسان است که راه گریزی نداشته و سرانجام چاره ای جز تسلیم ندارد .
به زیر چرخ ننوشم شراب ای زهره
که من عدو قدحهای زهربار توام
مولانا تاکید دارد که از شراب چیزهای این جهانی نخواهد نوشید و این شادی تصنعی ناشی از بدست آوردن تایید و اعتبار و مقام و منزلت و مال و ثروت را به هیچ گرفته و حتی آنها را جام های زهر و دشمن میداند .
چو شیشه زان شدهام تا که جام شه باشم
شها بگیر به دستم که دست کار توام
مولانا مانند شیشه زلال و صاف و بیرنگ شده است تا جامی در دست پادشاه شده و با این آثار معنوی به جان تشنگان از آن می بنوشاند و از هم او مدد خواسته تا در این کار دست او باشد .
عجب که شیشه شکافید و می نمیریزد
چگونه ریزد داند که بر کنار توام
وقتی مولانا و انسانهای والا به او زنده شده و با او یکی شده باشند باقی این اسباب و علل بیرونی بهانه ای بیش نیستند و
می ایزدی همواره جاری بوده و نمی ریزد .
اگر به قد چو کمانم ولی ز تیر توام
چو زعفران شدم اما به لاله زار توام
ظاهرا مولانا این غزل را دردوران پیری سروده است و میگوید که قامتش چون کمان خمیده شده ولی بواسطه تیر پادشه شکار و برگزیده شده و براثر دوری از اصل خود رنجور و زرد روی شده است اما در عین حال به او زنده شده و در لاله زار او سرزنده و شاداب میباشد .
چگونه کافر باشم چو بت پرست توام
چگونه فاسق باشم شرابخوار توام
بیا بیا که تو راز زمانه می دانی
بپوش راز دل من که رازدار توام
چو آفتاب رخ تو بتافت بر رخ من
گمان فتاد رخم را که هم عذار توام
وقتی آفتاب رخ حضرت دوست بر رخ انسان می تابد که به او زنده شود و مولانا به آن جایگاه رفیع دست یافته است اما میگوید در این حالت انسان باید حد خود را بداند و در وهم و گمان نیفتد که هم چهره اوست چرا که هیچکس را به ذات شریف او راه نیست
شمرد مرغ دلم حلقههای دام تو را
از آن ، خویش شمارم که در شمار توام
حلقه های بیشمار دام تعلقات و شهوات دنیوی نیز از آن اوست
و انسان به این جهت خود را به حساب و شمار می آورد که در شمار و از جنس خدا میباشد وگر نه که حداکثر مانند نباتات و یا حیوانات می بود .
AmirFardin در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در هجو کیدی (یاری) شاعر نما:
با عرض سلام و ادب
از متن داغ شعربرداشت میشود که شاعرکدورتی سوزان با کفاش محل داشته. گویا که کفاش حیله گر بوده و کلکی به وحشی زده و چون وحشی دادخواست کرده کفاش با فحاشی و بی آبرویی عذر وحشی را خواسته و مال او را بالا کشیده بوده است.
زیبا روز در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۰:
گرچه که در یگانگی جان تو است جان من ....
این یگانگی ووحدت جان اولیا حق با یکدیگرست که اساس عرفان مولانا را تشکیل می دهد
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جان های مردان خداست
بچهی شهر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ هلالی جغتایی » مخمس بر غزل سعدی:
فرهاد خان
چون قافیه پیش رو در مصرع بعدی استفاده کرده نمیتونه توی مصرع اول همون رو تکرار کنه
جواد در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:
باسلام
در شعر قراین صریحی در اشاره به زمان امیر مبارز و شاه شجاع هست از طرفی قراین بسیار واضحی بر مسایل عرفانی است و جمع بین این دو بسیار مشکل است این کدام پادشاه است که رای او محل نور تجلی است و برای قرب به او باید در صفای نیت کوشش کرد؟ تفسیر این غزل کار آسانی نیست
nabavar در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر:
گرامی مریم
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
از کسی که بیمار نیست ، ناله کردن باعث تعجب است
شهرام در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۵: