شاگرد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:
بیت چهارم شعر چقدر یادآور این بیته:
> اگر با من نبودش هیچ میلی چرا جام مرا بشکست لیلی
ا.ه.هیچ در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:
به نظرم برای رفیق گرمابه بد نیست قسمت آخر منطق الطیر و فرمایش ابوسعید را در نظر داشته باشیم ، رفیق گرمابه معمولا اسرار آدم را می داند و عریان ترین حالت انسان را نظاره کرده در گلستان هم که روز خوشی و تفرج است
شاگرد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:
مصرع دوم بیت دوم به نظرم اینطور که اصلاح بشه معناش مشخص میشه؛
>>> پیغام به دلسوختۀ باد صبا داشت
لطفا اگر اشتباه میکنم بفرمایید که صحیحش رو بفهمم. تشکر
منوچهر حاتمی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:
انسان تنها میتواند در زمان حال اثر گذار باشد، این واقعیتی که اگر انرژی را فقط با افسوس گذشته و یا به انتظار نشستن اینده هدر دهیم، به زودی هم گذشته و هم اینده را از دست داده ایم، لحظه ای که در ان زندگی میکنیم تنها زمانی است که میتوانیم تاثیر گذاربر زندگی باشیم و نکته اینجاست این لحظه تاثیر گذار، در واقع اینده دیروز ماست، و بزودی گذشته فردای ما خواهد شد، خیام با ان نبوغ ریاضی بفراست دریافت ، که در واقع این زمان حال است که تمام گذشته و اینده را در خود دارد!!! بدون حال نه گذشته ای خواهیم داشت و نه اینده ای در جلو راهمان خواهد بود، حال را دریاب، ان را بساز ، بارور و پر بارش کن، لحظه ها را زیبا زندگی کن، انگاه نیازی به افسوس گذشته و حرص اینده نداری، چرا که ان کنون تو ، گذشته و اینده را در خود دارد، و چه زیبا هم دارد !!!؟؟؟
صدرا در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:
بزرگواران، قبل از این که به بحث داشتن یا نداشتن تضاد این شعر با عصمت ائمه بپردازیم، ابتدا باید ببینیم که این حکایت سعدی تا چه مقدار حقیقت داشته است
بانو روفیای گرامی به سبب گذر زمان احادیث رو فاقد اعتبار میدونن ، گویا فراموش کردند که شعر جناب سعدی هم خودش مربوط به قرن ها پیشه، ضمن اینکه سعدی منبع و مصدر تاریخی ارائه نمیکنه و ادعا نداره که مطلب تاریخی بیان میکنه
با نگاهی به دیگر اشعار سعدی و بقیه بزرگان و ادبای ایران، بارها مطالبی رو می بینیم که از نظر تاریخی صحت ندارند و صرفا برای تمثیل و پندآموزی بوده، خرده ای هم نمیشه گرفت چرا که شاعر ادعای مورخ بودن هیچگاه نکرده ، بنابراین اصلا این ادعا ساقط هست که حالا بخوایم تضاد محتوایی اش رو بررسی کنیم یا خیر
این ها به کنار ، دوستان لطف کنند اندکی از تنگ نظری خودشون بکاهند، شیخ اجل نهایتا یک ادعای نادرست داشته، توهین و جسارتی نکرده که این طور توی سر و کله هم می زنید
عباس حق بین در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:
جناب فروغی
با ادب و احترام
تصور می کنم این غزل در نکوهش " بی عملی " است و " فرصت گرانبهای عمر را از دست دادن" که منشا ان " جهالت" است.
قلندر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
با درود و مهر...
وقتی عقل مسیری رو پیموده که عقلهای دیگران طراحی کردن راه به جایی نمیبره در یک زمان مات و مبهوت در خلوت خود فرو میره و بعد از زمانی تازه متوجه میشه که باید با چراغ وجودی خود راه رو بسوی منزل دوست روشن کنه خراب و سرگردان به خرابات میره تا خراب کنه تمام نقشهای خود پرستیدن رو و مست شراب دیدار یار از ابرهای نفهمی گذر میکنه و پشت اون تاریکیها ماه رخ دوست تمام و کمال نمایان میشه....
********
خراباتی به معنای خراب است
حقیقت دست ساقی و شراب است
چو خواهی عالم معنا بیابی
بدان شرطش گذشتن از سحاب است
****
باسپاس از یاران حقیقت جو..
آبان دخت در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
سلام به همه عزیزان.
لطفا توضیح کاملی راجع به مفهوم شعر بفرمایید.
و ضمناً درخواست دیگری هم داشتم...
بنده هر زمان، شعری در گنجور مطالعه می کنم که جناب چاوشی آن را اجرا کرده است، چیزی جز تمجید و ستایش ایشان بین کامنت ها نمی بینم! آقای چاوشی کار بلد و خلاق هستند و بنده از هواداران دو آتشه و چند ساله ایشان!
اما هر سخن وقتی و هر نکته.... . :)
بهتر است برای این امر، به اینستاگرام، تلگرام، توییتر، و... مراجعه کنید...
گنجور رسالت دیگری دارد و برای این کار مناسب نیست.
سپاس گزارم.
عمران در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
اشعار مولانا رومی رحمه الله دریای بیکرانی از چشمه معرفت الهی است، علاوه بر بالا بودن سطح ادبیات وقوه استعاره وایهام جناب مولانا، معارف ومعانی سنگینی در اشعارش نهفته که هر کس را توان فهم آن نیست. علمای هند ( دیوبند ) ما بر آنند که بعد از قرآن وحدیث اصح واجل کتب مثنوی معنوی است. جامعه شناسی و روان شناسی وفلسفه علومی هستند که متخصصان هر فن قایل به چیره دستی وتخصص مولانا هستند
خلیل علی نژاد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۱:
این شعر اشاره زیبایی به نرم افزار مغز انسان دارد (که فقط با نصب بازی کارمیکند) انواع بازی ها وهرجه تازه تر وغیر تکراری به مرزهای دانش نزدیکتروالبته حافظ اختصاصی بازیهای بدنیک را اورده ولی در تمام انواع بازی موجبات تاثیر وتاثر شیمی وفیزیک بدن و نتجتا دانلود نرم افزار مغز برای ادامه حیات بشری خواهد بود
عمران در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۳:
از گردانندگان سایت نهایت سپاس، همیشه وهمه روزه استفاده از این سایت لذت بخش است
معین در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۴ - حکایت خرگوشان کی خرگوشی راپیش پیل فرستادند کی بگو کی من رسول ماه آسمانم پیش تو کی ازین چشمه آب حذر کن چنانک در کتاب کلیله تمام گفته است:
«ماه میگوید که ای پیلان روید***چشمه آن ماست زین یکسو شوید»
ماه به فیلها پیغام داده که (از روی چشمه) بروید؛ این چشمه مال من است، به یک سمت و سویی (دیگر) بروید.
«ورنه منتان کور گردانم ستم***گفتم از گردن برون انداختم»
و گر نرفتید، من شما را کور می کنم، از روی ستم. بهتون این نکته رو گوشزد کردم و مسئولیتش گردن خودتونه و مسئولیتی بر عهده من نیست.
احمد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳:
"ای که دایم به خویش مغروری"
در این غزل زیبا ایهامی دلکش و رندانه وجود دارد در تعریف عقل. و زمز آن در چند معنائی بودن کلمه عقیله نهفته است.
"عَقیله”:به معانی، ارجمندوگرامی، زن بزرگوار،مخدّره، زانوبندشتر، پای بند و مانع وگره درکار،بکار رفته. که تمام آن میتواند در خصوص عقل صادق باشد.عقلی که خواجه آنرا آزموده و رد کرد:
"آزمودم عقل دور اندیش را
بعد از این دیوانه خوانم خویش را"
در این غزل مخاطب خواجه شخصی است مشهور به عاقلی و مدعی مستی.آدمیست مغرور بعقل خویش و منکر عشق.دربیت اول عذر مخاطب را درعلت غرور میپذیرفت بدلیل عاشق نبودنش. در بیت دوم او را بدلیل داشتن عقلی باصفث عقیله که در پناه معانی متعدد آن میتواند آغلب وجوه منشور عقل را تعریف کند،از گردش در میان عاشقانی و آمیزش با آنها ،که از شدت عشق به دیوانگی کشیده شدند، منع میکند،بدلیل اشتهار به عقل.آنچه مستتر است این استکه مخاطب مدعی مستی بوده،و دلیلش مصرع اول بیت سوم است.که خواجه مستی او را رد میکند.زیرا غایت مستی را که ابزار و وسیله نیل به آن می است،عشق میداند ،میگوید چون عوارض مستی که همان عاشقی است در تو دیده نمی شود پس تو در مراتب اول مستی هستی و کارت به عاشقی نکشیده.نا گفته پیداست که عقل وجنون تمام قد در مقابل هم هستند.در بیت چهارم این تعارض را در بیان بیماری عشق نشان میدهد.عقل بیماری را در رنگ چهره و اظهار درد که همان آه و ناله است میداند،در حالتی که در وادی جنون اینها داروی درد عاقلان است که هنوز عاشق نشده اند.ومحصول بیت شاهد آنکه، اثر می که زایل شود درد خماری پدید میگردد و آن عاقل شدن است ونشانه آن طلب نام ،گریز از بد نامی، پس خواجه دوباره طلب می میکند بجهت حصول مستی و باز گشت به عاشقی
سپیدار در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:
در مغز پرده ای وجود دارد که در اینجا منظور خود و خواسته های خود است و آنجا که میفرمایند خون نهان باش یعنی مانند خونی که دیده نمی شود شما هم خود را مطرح نکن و همواره مخفی باش که نقطه مقابل کبر و غرور است. در یک کلام خود را مطرح نکن.
عبدالمهدی نوری در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۵۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۵:
مصرع به احتیاط ز دست خضر پیاله بگیر از نظر وزنی مختل است جز آنکه خضر را خِضِر بخوانیم که بعید است درست باشد. شاید کلمه ای در نسخ جا به جا شده مثلا
به احتیاط پیاله ز دست خضر بگیر
یا
ز دست خضر پیاله به احتیاط بگیر
مهیار در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:
فکرش رو بکن لقب این شاعر استاد سخن بوده و برای هر حرفی که میزده ساعتها فکر میکرده ، الان اومدن یکی دو نفر میگن به نظرم ایراد داره و اصلاحیه نوشتن ، البته خود سعدی گفته:
حذر کن ز نادان ده مرده گوی
ملکی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آرد پدید
من از قانون جاذبه چیز زیادی نمیدونم ولی این بنظرم میتونه عصاره این قضیه باشه. بدان در یک کلام قاطعانه میگه ایمان داشته باش تا توانایی در تو ایجاد بشه.
افسانه چراغی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴ - بی وفا:
مصرع دوم بیت اول این طور صحیح است: نیست وقت آن به یک خنده وفاداری کنی؟
افسانه چراغی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴ - بی وفا:
کلا از مطالعه اشعار این شاعر، هنر شاعری و فنون ادبی استنباط نمیشود. در بیشتر ابیات غزلیاتش تکرار کلمه قافیه، سکته یا هجای اضافه که باعث به هم ریختن وزن میشود، کلمات ناهماهنگ در بیتها و سبکی کلام و بار معنایی کم، دیده میشود. شعرها از استواری و معنای عمیق، خالی است.
مجید ع در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » منظومهها » مذمت مگس (ذوبحرین) » ای مگس!: