برمک در ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۰۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۱:
در کارنامگ ارتخشیربابکان امده
5- ud ka ō gyāg-ē rāmišn-ardaxšīr xwānēnd rasīd, mard-ē wuzurg-menišn banāg nām būd az spahān kē az dast ardawān wirēxt ēstād ānōh bunag dāšt, xwad abāg šaš pus was spāh ī gund ō nazdīk ī ardaxšīr mad.
و چون به جایی که «رامش اردشیر» خوانند، رسید، مردی بزرگمنش بناک نام بود از اسپهان که از دست اردوان گریخته بود، آنجا بنه داشت، خود با شش پسر و بس سپاه و گند به نزدیگ اردشیر آمد.
6- ardaxšīr az banāg hamāg tarsīd kū ma-agar-im *gīrēd ud ō ardawān abespārēd.
اردشیر از بناک همیترسید که مگرم گیرد و به اردوان سپارد.
7- pas banāg ō pēš ardaxšīr mad ud sōgand xward ud abēgumānīh dād kū, tā zīndag bawēm xwad abāg frazandān framān-burdār tō bawēm.
پس بناک به پیش اردشیر آمد و سوگند خورد و ابیگمانی داد که تا زنده بوم، خود با فرزندان فرمانبردار تو بویم.
8- ardaxšīr huram būd ānōh rōstāg-ē rāmišn-ardaxšīr xwānēnd framūd kardan.
اردشیر خرم بود و آنجا روستایی که رامشاردشیر خوانند، فرمود کردن.
9- banāg abāg aswārān ānōh hišt xwad ō bār ī drayā šud.
بناک با سواران آنجا هشت و خود به دریابار شد.
یکی نامور بود نامش سباک
ابا آلت و لشکر و رای پاک
که در شهر جهرم بد او پادشا
جهاندیده با داد و فرمانروا
مر او را خجسته پسر بود هفت
چو آگه شد از پیش بهمن برفت
ز جهرم بیامد سوی اردشیر
ابا لشکر و کوس و با دار و گیر
چو چشمش به روی سپهبد رسید
ز باره درآمد چنانچون سزید
بیامد دمان پای او بوس داد
ز ساسانیان بیشتر کرد یاد
فراوان جهانجوی بنواختش
به زود آمدن ارج بشناختش
پراندیشه شد نامجوی از سباک
دلش گشت زان پیر پر بیم و باک
به راه اندرون نیز آژیر بود
که با او سپاه جهانگیر بود
جهاندیده بیدار دل بود پیر
بدانست اندیشهٔ اردشیر
بیامد بیاورد استا و زند
چنین گفت کز کردگار بلند
نژندست پرمایه جان سباک
اگر دل ندارد سوی شاه پاک
چو آگاهی آمد ز شاه اردشیر
که آورد لشکر بدین آبگیر
چنان سیر سر گشتم از اردوان
که از پیرزن گشت مرد جوان
مرا نیکپی مهربان بندهدان
شکیبادل و راز داننده دان
چو بشنید زو اردشیر این سخن
یکی دیگر اندیشه افگند بن
مر او را به جای پدر داشتی
بران نامدارانش سر داشتی
بهاران در ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:
تضمین زیبای خواجه حافظ شیرازی از خسرو و شیرین نظامی که در نخستین بیت از داستان عشق فرهاد و در وصف شیرین میفرماید :
« پری پیکر نگار پرنیان پوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش »
نیما در ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۵:
جناب بیدل در بیت پایانی وصف زببایی از زندگی بدست میده: زندگی ما آهنگیست که ساز هستی مینوازد، شادیها و غمهای زندگیمان همان زیر و بمهای آهنگ است. هرچه که این شادیها و غمها بزرگ هم باشند، ساز جهان را ناکوک نمیکنند. ساز جهان همیشه کوک است.
نکته اینکه نغمه بدون زیر و بم معنایی نداره.
سیاوش سیاوش در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۹ در پاسخ به سیدعلی ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:
حافظ گهگاه از یار یا محبوب شکایت هم میکند:
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
Mojtaba Razaq zadeh در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۲ - ماستمالی:
به به
احمد خرمآبادیزاد در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۵ - در شمار اعداد از یک تا کاترلیون:
توضیح در مورد عددهای فرانسوی از هزار به بالا (در هر مورد بخوانید 1000 به توانِ ...).
mil 1000^1
million 1000^2
billion 1000^3
trillion 1000^4
quatrillion 1000^5
محمد مهدی حامدی در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۴ در پاسخ به جواد تاج دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی:
از تفسیر زیبای جواد تاج و شعر کامل نگین بزرگ پناه ممنونم.
گفت آتش بی سبب نفروختم - دعوی بی معنیات را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود - همچنان دربند خود بودی که بود
در واقع آتش می گوید: اگر تو نی هستی و ادعای عاشقی داری، در نی زار چه می کنی؟ اگر با صد نوای عاشقانه، باز در بند زندگانی عادی هستی، ادعایت بی معنی، پوچ و گزاف بوده و من ادعایت را می سوزانم تا عیار وجودت بالا رود و عاشق واقعی شوی.
با چنین دعوی چرا ای کم عیار - برگ خود میساختی هر نوبهار
از یک سو، ادعای نواهای سوزناک عاشقانه را داشتی و از سوی دیگر برای ساز و برگ زندگانی عادی برنامه ریزی می کردی.
به قول سعدی بزرگ: این مدعیان در طلبش بی خبرانند، آن را که خبر شد خبری باز نیامد.
بنابراین، به زعم شاعر عاشق تا به از خود گذشتگی کامل نرسیده، خودخواهی هایش را کنار نگذارد و فنا نشود، در بند خود است و ادعای عاشقی اش گزاف و بی معنی است. نگاه شاعرانه موجود در این شعر، به این موضوع نیز اشاره می کند که سازندگان نی، برای تعبیه سوراخ روی آن، از آتش استفاده می کنند و از نی خام، سازی را می سازند که صد نوای عاشقانه از آن نواخته می شود.
مهدی از بوشهر در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۶ در پاسخ به رسته دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
سلام و درود بر شما
سپاس از توضیحات مفید تان
hassan heidarzdeh در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۱:
سلام.
وقت بخیر. این غزل عکس صفحه متنی را نداره
پگاه ، در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۸ در پاسخ به Polestar دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:
مخاطب این شعر تو نیستی
شایان شریفی حداد در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۲ در پاسخ به همیرضا دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۱:
سپاس بیکران
.فصیحی در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۴۷ در پاسخ به pedram دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:
خدا رو شکر که خودت اعتراف میکنی درک شعرحافظ خیلی سخته وایهام داره و درواقع میگی خودتم نفهمیدی ممنون
ناصر ناصری زاده در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
اذفر در عربی به معنای بوی سهی یا بوی نامطبوع موجود در غذاست
ناصر ناصری زاده در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۶ در پاسخ به مهدی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
شله به معنای آلت تناسلی زنانه است و در چند بیت قبل هم اشاره میکند
راشد اقبال در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
سلام!
این کانال ما در واتساپ است
و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید
و چنانچه خودتان علاقهای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید
شعر را اگر مقصود آدم گریست
شاعری هم وارث پیغمبریست
با تشکر
راشد اقبال در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
سلام!
این کانال ما در واتساپ است
و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید
و چنانچه خودتان علاقهای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید
شعر را اگر مقصود آدم گریست
شاعری هم وارث پیغمبریست
با تشکر
راشد اقبال در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
سلام!
این کانال ما در واتساپ است
و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید
و چنانچه خودتان علاقهای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید
شعر را اگر مقصود آدم گریست
شاعری هم وارث پیغمبریست
با تشکر
راشد اقبال در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
سلام!
این کانال ما در واتساپ است
و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید
و چنانچه خودتان علاقهای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید
شعر را اگر مقصود آدم گریست
شاعری هم وارث پیغمبریست
با تشکر
راشد اقبال در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
سلام!
این کانال ما در واتساپ است
و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید
و چنانچه خودتان علاقهای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید
شعر را اگر مقصود آدم گریست
شاعری هم وارث پیغمبریست
با تشکر
برمک در ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان: