علی میراحمدی در ۱۸ روز قبل، جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۵۱ در پاسخ به هادی . دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲ - همت ای پیر:
همانطور که میدانید آن قسمت انتهایی چک را که در دسته چک و نزد صادرکننده چک میماند ته چک گویند.
ته چک درینجا به معنای یادگار و میراث است.
علی میراحمدی در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
گویا این غزل که غزل زیبائی هم هست منتسب به چند شاعر میباشد؛ اما نکته اینجاست که در دیوان حافظ بسیار بسیار بسیار بیشتر دیده و خوانده میشود.
علی میراحمدی در ۳۰ روز قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۶۱:
هرکه بدبخت است بیگانه است با اسلام و دین
نیکبخت آن است کاو با دین و اسلام آشناست
علی میراحمدی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حقِ او کس این گمان ندارد
چرا طریق رندی را باید از محتسب آموخت؟!
با توجه به این بیت ،تعریف رندی از نظر حافظ چیست؟!
فهم شعر حافظ ،در واقع فهم و کشف این نکات پنهان است .شعر حافظ شرح تحت لفظی یا نمادپردازی نمیخواهد.شعر حافظ نیاز به کشف دارد،کشف نکات و اشارات و او خود گفته است:
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند...
منتظر پاسخ حافظ پژوهان گرامی هستیم.
علی میراحمدی در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۹ در پاسخ به برمک دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷ - کاوهٔ آهنگر و درفش کاویانی و ساخته شدن گرز گاوسر:
بسیار زیبا،حماسی و شورانگیز است .براستی متنی است که هیچگاه رنگ کهنگی و روی تکرار به خود نمیگیرد و شکست ضحاک دقیقا از همین صحنه آغاز میشود،صحنه ای که یک نفر تصمیم میگیرد در برابر ظلم و بیداد او بایستد.
علی میراحمدی در ۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۶:
هیچ نامه حکیمانه ای است از عارف وشاعر گرانقدر،عطار نیشابوری
ای دل! دیدی که هرچه دیدی هیچ است
هر قصّهٔ دوران که شنیدی هیچ است
چندین که ز هر سوی دویدی هیچ است
و امروز که گوشه ای گزیدی هیچ است
علی میراحمدی در ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۷ در پاسخ به سروش سنگسفیدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:
درود بر شما
دقیقا شعر حافظ یک شعر عرفانی است و البته تعابیر عرفانی هم میطلبد.برای درک و فهم شعر حافظ ،علاوه بر دانش ادبی لازم ،شناخت عرفانی و تجربه زیسته عارفانه هم لازم است.
متاسفانه علت این همه شرح های غلط بر شعر و اندیشه بلند حافظ ،نداشتن شناخت عارفانه دقیق و عدم تجربه های روحی و عرفانی توسط شارحان است.
علی میراحمدی در ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۶:
بمردی نباید شد اندر گمان که بر تو درازست دست زمان
علی میراحمدی در ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:
پاسخ به وحید سبزیان پور( متاسفانه امکان ریپلای مستقیم در مرورگر من فعاا فعال نیست ) دوست عزیز بنده تحقیقی در مورد مدحیات حافظ کرده ام و به نتایجی رسیده ام که با توجه به اشعار مدحی حافظ قابل توجیه هم هست که اگر خدا یاری کند درین موارد مطالبی عرض میکنم. اما چکیده تحقیق من در مورد مدحیات جناب حافظ اینست که او حتی در اشعار مدحی خود هم تمام شعر و غزل را به نام ان ممدوح و پادشاه نمیکند و حتی اگر نامی هم از پادشاه می اورد مخاطب میتواند برداشت دیگری هم از شعر داشته باشد و این بسیار زیرکانه است.بنده اینگونه شعر مدحی را در اثار شعرای دیگر هرگز ندیده ام.شعر مدحی در ظاهر که از طرفی میتواند صله ای هم برای شاعر بیاورو ولی از طرفی برای ارباب معنا در همان اشعار مدحی مطالبی بیان شده است و حتی ممدوح هم تغییر میکند. البته اثبات این موضوع نیاز به شاهد مثال اوردن و توضیح مفصل است که اگر وقت بشود مواردی را در اینده بیان خواهم کرد .این موضوع اخیرا بر من کشف شده است ، آن هم پس از حدود دو دهه مانوس بودن با دبوان حافظ اما در مرود این غزل ، این غزل از آن دسته غزلیات مدحی که بنام یک پادشاه باشد نیست وکاملا مشخص است که در ابتدا یک غزل مستقل و عرفانی بوده و سپس برای تقدیم به ممدوحی دو بیت به آن اضافه شده ( بیت 6و 7) که ازین گونه موارد باز هم در دیوان حافظ دیده میشود
علی میراحمدی در ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:
بنده بارها هفت خوان را خوانده ام و مازندران را هم به عنوان همین شهر اشنای شمال کشور تصور کرده ام. به نظرم فارغ از بحث تخصصی جغرافیای شاهنامه این از مواردی است که میتوان به مخاطب اجازه برداشت های ممکن را داد.
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۸ در پاسخ به محسن دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۲:
همان«جواب من نیایی »صحیح است
در موسیقی رسمی است به عنوان سوال و جواب که سازی نتی را مینوازد و ساز دیگر جوابش را با نواختن همان نت یا نتی دیگر میدهد که میگویند در جوابش می آید.
اینجا شاعر گلایه میکند که چرا با بانگ خوشت در جواب آوای حزین من نمی آیی
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۸ در پاسخ به فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) دربارهٔ سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۰:
توضیح در اینجا
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۲ - حکایت:
شاعر در باب جان فشانی در راه حق اشعاری میسراید و سپس از شبنم و خایه مثال میزند.
میگوید: درین راه چون شبنم باید بود که همه هستی خود را در برابر آفتاب مینهد و عاقبت هم بخار میشود و به آفتاب میپیوندد اما خایه که همان تخم پرندگان است و زیر سایه قرار دارد چنین خاصیتی ندارد و برجای خود میماند.
راه فنا چو شبنم باید به دیده رفتن( بیدل)
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۵ در پاسخ به میلاد جمشیدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
کاملا مشخص است که غزل در مدح هیچ پادشاهی نیست و در گذشته و در حال و هوایی دیگر سروده شده و سپس به مناسبتی ابیاتی بعد از بیت تخلص توسط شاعر به آن اضافه گردیده است.
غزل شماره ۱۱ هم دقیقا همینگونه است و پس از بیت تخلص بعدها بیتی در احترام به شخص حاجی قوام به آن اضافه شده است.
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ عطار » سی فصل » بخش ۱:
کاملا مشخص و مسلم است که این اشعار ضعیف اثر طبع عطار نیشابوری نیست.
آثار مسلم عطار :دیوان اشعار(غزلیات، قصاید، ترجیعات)
منطق الطیر،الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه(مثنویات)
مختار نامه(رباعیات)
تذکرة الاولیا (نثر)
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد:
آتش به جانهای غریب می اندازی ای شیخ با کلامت
چنین گفت او که پر دردست جانم
که نام آن محلت هم ندانم
بدو گفتند پس با تو چه سازیم
که تو میسوزی و ما میگدازیم
چنین گفت او که من سرگشتهٔ راه
نیم از مادر و از نامش آگاه
محلّت میندانم خانه هم نیز
بجز مادر نمیدانم دگر چیز
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۳) حکایت آن دیوانه که ازو پرسیدند که درد چیست:
آدمی اگر پس از خوانش این ابیات گریبان بدرد و سر به بیابان بگذارد رواست که برخی معانی را نتوان تاب آورد
همی درد آن بوَد ای زندگانی
که چیزی بایدت کانرا ندانی
ندانی آن و آن خواهی همیشه
ندانم کین چه کارست و چه پیشه
جز او هرچت بود باشد همه پیچ
که آن خواهی و آن خواهی دگر هیچ
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۷) حکایت آن درویش که آرزوی طوفان کرد:
حکایت شگفتی است و تفکر و تامل بسیار میطلبد.
علی میراحمدی در ۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۹ - در سیرت ملوک:
کاملا مشخص است که این متن و این اثر از عطار نیشابوری نیست.
علی میراحمدی در ۳ روز قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۷ در پاسخ به جلیل امین پور دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱: