گنجور

حاشیه‌ها

سیدسینا حسینی در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

دوستان کلمه شاهد معنای معشوق و زیبارو‌ هم میده. کی گفته یعنی پسر ؟!

پرویز شیخی در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن:

دوستان چون اکثر کامنت های من حذف می شوند شما بگویید آیا بیت زیر سروده مولویست؟

 

عجل با آن نور شد قبلهٔ کرم

قبله بی آن نور شد کفر و صنم 

در بیت فوق  عجل بمعنی گوساله هست پس  بدین صورت معنی می شود

گوساله با نور خدا قبله کرم شد

قبله بدون نور خدا مرکز کفر و بت پرستی شد

منظور کدام قبله بوده که مرکز بت پرستی شده؟

داود شبان در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۵۷ در پاسخ به در سکوت دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

دمت گرم آخر همه‌حاشیه ها هستی سکوت جان و سکوتم نمیکنی🙂

آصف در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۵:

در این غزل بسیار زیبا از خاتم الشعرا جناب جامی لطیفه‌‌های بسیاری است که یکی دو مورد را معروض میدارد :

در باب معنی مصراع نخست هم هوش مصنوعی و هم دوستان به صورت کامل معنی مصراع را ایراد نکردند که بدین صورت خواهد بود که :

نسیم‌های وصال تو آتشی برافروخت (چندانکه باد آتش را افروخته‌تر هم می‌کند) و اشتیاق به تو در جگر اخگر انداخته

(نفحات جمع نفحه به معنای نسیم یا دم است، عبارت نفحات اشارت دارد به حدیث نبوی که فرمودند :«ان فی ایام دهرکم لربکم نفحات، الا فتعرضوا لها ؛ در روزگاران شما از جانب پروردگارتان نسیم‌هایی می‌وزد، بر شما باد تا خود را در معرض آن قرار دهید » که مولانا نیز در مثنوی این سخن را آورده است که:

گفت پیغمبر که نفحت‌های حق

اندرین ایام می‌آرد سبق

و نفحات وصل در واقع همین معنا را افاده می‌کند. و أوقد از ریشه وقد در باب افعال است در معنای آتش درافکندن ، اما جمرات جمع جمره است که آن نیز در معنای اخگر یا شراره آتش یا خود آتش است و حشا هم اعضای داخل شکم را گویند ولی معمولاً مجاز به علاقه گفتن کل و اراده جزو کردن در معنای جگر است که آتش شوق جگر شاعر را بریان نموده)

اما در مصراع دوم در انتها یک ایهام زیبایی وجود دارد که در واقع هم میتواند «کم آتشا» که چنین معنی میدهد که کم آتشی چنین زبانه می‌کشد و هم می‌تواند « کماتشا» به معنای آنچنان که میل تو باشد در عربی خواند و این نیز ایهام بسیار زیبایی است. 

این غزل نکات بسیار زیبایی دارد و برای پرهیز از اطاله کلام به همین مقدار بسنده میکنیم. در پانه حق باشید. 

سفید در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۲۵:

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

 

تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت...

 

 

مجید سنجری در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۹۸:

تا دید هکم جان و دل و تن نگرفت

در دیده خیال دوست مسکن نگرفت

 دید هکم  دیده کم هست یا همانطور که نوشته شده 

MayhemR در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲۵:

سلام. عرض ادب و احترام.

مصرع اول همانطور که دو دوست گرامی هم مرقوم فرمودن، "ز غم" صحیح می یاشد.

لطفا تصحیح بفرمائید.

فرید کیومرثیان زند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰۷:

کورش، قرار ما نه چنین بود زود
غم در نگاهم از غمت برگشود
اگر اینگونه ست رسم جهان، ای برار
دل را نگه‌ دار، که منم آیم دچار

 

فرید کیومرثیان زند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:

کورش، نه ناله‌ست و نه بانگی به جا
که عشقت نشسته‌ست بر جان، رها
دل از هر چه غیر تو خالی شده‌ست
تو آنی که در جان، مثالی شده‌ست

 

فرید کیومرثیان زند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶۶:

نه فریادی و نه آوایی بلند
 فقط شعله‌ای در دلم بی‌گزند
 تو رفتی و دنیا شد آیینه‌ خاک
کورش، شدی لبخندِ مهتابِ پاک

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۱ - حکایت آدم آبی و سیاحت او در روی زمین:

1-واژه «شاروار» (شهرک، شهر مانند) مفهوم مکانی دارد و با «تیغال‌وار» سازگار است.

2-این متن با نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379 همخوانی دارد.

3-نکته بسیار جالب این است که اگر «شاروار» را با ترفند تغییر واجشناختی بخوانیم «شال‌وار»، مشکل قافیه نیز برطرف خواهد شد.

چیده بر بالای هم تیغال‌وار/کرده نامش کاخ و لاخ و شالوار

 

*با اعمال ویرایش و تصحیح بیت شماره 24، این حاشیه صرفا برای پیگیری و بررسی پژوهشگران نگهداری می‌شود.

 

سخن پایانی:– از نگرش سیستمی در بررسی و ویرایش متون بهره بگیریم.

راز پنهان در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۲ - فی مدح سیدة النساء سلام الله علیها:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

  آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

 

 

داود شبان در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۰ در پاسخ به رضارضایی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:

دستمریزاد،جناب رضا،رضا رضایی، رضا ساقیو...هر اسمی برگزیدید و ...من به خاطر حاشیه نویسی های شما علاقه مند به حافظ خوانی شدم و تصمیم دارم تا پایان عمرم شعر خوانی کنم و لذت ببرم از باقیمانده عمرم

مهرناز در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب:

ز محنت رست هر کاو چشم دربست

بدین تدبیر طوطی از قفس رست

آیا نظامی به همون داستان معروفی که در مثنوی مولوی آمده اشاره میکند؟

عطاءالله فرهی منش در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:

"ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز" 

"مست است و در حق او کس این گمان ندارد."

 

رند کسی است که ظاهری غلط انداز ساخته است و چنان که هست، نمی نماید. در کاربرد معمول نیک نمای بدنهاد را گویند ولی در شعر حافظ مفهوم متضاد آن مراد است.  رند حافظ کسی است که بر اساس ظاهر او نمی توان فضایل باطنی  و عمق شناخت او را دریافت. 

محتسب نیز آن است که دیگران را به صلاح می خواند و از مردم حساب و کتاب پس می گیرد. استعاره برای کسی است که متوسل به خرد جزئی و حساب سود و زیان باشد و نیز لقب امیر مبارزالدّین که متشرع می نمود و از دین تنها بر ظاهر آن وقوف داشت. 

در این بیت می فرماید: 

ای عزیز طریق رندی را از محتسب بیاموز که مردم را به صلاح می خواند، در حالی که خود بی آنکه بروز دهد، می نوشیده و مست است.

در واقع منظور حافظ کسی است که به ظاهر پیرو عقل حسابگر و خِرَد جزئی می نماید ولی در باطن رهرو راه عشق است.  

 

امیر قربانی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۳۰:

لطف کنند دوستان معنی ابیات رو روان تر بیان کنند تا بهتر متوجه بشم.

به خصوص دو بیت آخر 

حسن اروجی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

با سپاس از سایت وزین گنجور

سمیرا مهران‌فر در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولی‌ّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی:

در نسخه چاپی مثنوی و معنوی بر اساس صحیح ترین متن نسخه قونیه ۶۷۷ به کوشش دکتر محمد رضا برزگر خالقی و همینطور بر اساس شرح مثنوی و معنوی شریف از بدیع‌الزمان فروزانفر   این بیت وجود نداره      

مائده از آسمان شد عائده

چون که گفت انزل علینا مائده

حسن اروجی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۲ در پاسخ به Polestar دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت:

شک نکنید درکش برای شما سخته و مشکل از شماست

حسن اروجی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت:

گر فراق بنده از بدبندگی‌ست

چون تو با بد، بد کنی پس فرق چیست

حقیقتا شاهکاره 

۱
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۱۳۵
۵۵۴۸