Alireza Asadi در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»:
شیخ بهایی از بزرگترین عالمان دوران خود بود ولی بعدها متوجه شد که جز عشق و عرفان چیزی وجود ندارد برای رسیدن به خدا و زندگی را شروع یک نقطه در دایره میدانست که باید به آخر دایره برسانیم ،،تمام علوم صرف و نحو و فقه و ... را بدانیم فقط برای رفع حاجت دنیوی است و برای آخرت باید عاشقی کرد و به صفر رسید و صفر یعنی تخلیه مغز از هر چه امور دنیوی است و یکی شدن با الله یا انسان کامل و رسیدن به خود شناسی ،،،برای رسیدن به الله باید الله درونت را در نقطه صفر مرزی پیدا کنی وگرنه از زیانکاران هستیم.
فرهاد یزدان پناه در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶:
با عرض سلام و درود خدمت شما عزیزان.بنده درجایی این شعر را اینگونه خواندم نمیدونم صحیح است یا غلط
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا درآغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
اشکان رنجبر بیرانوند در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:
پاره ای ازین شعر توسط شهرام شعرباف تنیده شده در موسیقی راک به زیبایی فراهم شده است و به دوستداران حتماً شنیدنش را توصیه می کنم.
فاطمه زندی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:
وزن : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
معنی بیت اول
ای کسی که جان خردمندان در خم چوگان تو اسیر مانده است ، بدان که هر گویی که به میدان تو افتد ، هرگز از آن بیرون نمی رود ، به سخن دیگر ، خردمندان اسارت در خم چوگان تو را بر آزادی ترجیح می دهند .
[ تناسب : گوی ، چوگان / تشبیه : جان به گوی مانند شده است .]
معنی بیت دوم
برای همگان روز هنگامی فرا می رسد که خورشید از کوه سر بر می آورد ، اما خورشید درخشان چهره ات در شب ما فقط از گریبان تو سر بر می زند .
[ گریبان : یقه / کنایه : سر بر کردن ( سر بلند کردن ، بیرون آمدن ) /پارادوکس : سر بر کردن خورشید در شب /تشبیه مضمر : چهره به خورشید مانند شده است .]
معنی بیت سوم
اگر باد شاخه ای را از گلستان وجود تو به حرکت در آورد و اشتیاق را در عاشقانت به پا کند ، جان آنان در تنشان به رقص و پای کوبی خواهد پرداخت .
[ مشتاقان : عاشقان و شیفتگان /ذوق : نشاط،و شادی ./استعاره ء مکنیه : ( تشخیص ): جان ( به قرینه ء به رقص آمدن ) / استعاره ء مصرحه : گلستان ( وجود چون گل معشوق )]
معنی بیت چهارم
دیوار خانه ات به صورتگر نیازی ندارد ، زیرا آنچه سرایت را می آراید ، نقش دیوارهای آن نیست ، بلکه تو خود موجب زیبایی و آراستگی آن هستی .
[ بایستن : لازم و شایسته بودن / صورت : نقش و تصویر ./تناسب : دیوار ، سرا ، ایوان ، نقاش ، صورت .]
معنی بیت پنجم
دل سخت تو بر من نمی سوزد و به رحم نمی آید ،گویی ، دل من در بی قدری به سنگی می ماند که در چاه زنخدانت افتاده است.
[ آرایه ء تکرار: دل ، سنگ /تشبیه : دل به سنگ با دو وجه شبه : در مورد معشوق سختی و در مورد سعدی بی قدری /جناس زاید : سنگین ، سنگ
معنی بیت ششم
جان فشانی در پیش تو کار دشواری نیست ، اما من این جان بی قدر خود را که به لاشه ای می ماند ،شایستهء قربان کردن در راه تو نمی دانم .ما پیش از نثار جان در راهت بی جان گشته ایم.
[ جان باختن : جان را نثار کردن / نظر : نگاه و چشم / لاشه : تن بی جان و مرده .]
معنی بیت هفتم
رنجوری در اثر داغ تو برای من بسی بهتر از آن است که از تو دور بمانم .در زیر گام هایت جان دادن شایسته تر است از اینکه در اثر دوری از تو بمیرم .
[ داغ : آتش و حرارت ،/رنجوری : دردمندی و ملالت /تشطیر : رنجوری ، دوری ]
معنی بیت هشتم
ای بیابان جدایی ، تازمانی که شور و شوقی برای رسیدن به حرم وجود دارد ،دشواری های راه ، عاشقانت را به هراس نمی افکند .
[ بادیه : صحرا و بیابان /حرم : گرداگرد خانه و مکان مقدس( جایی که بیگانه اجازه ورود ندارد ) /مغیلان : نوعی درختچه خار ،در بیابانهای عربستان /تشبیه : هجران به بادیه /استعاره ء مصرحه : خار مغیلان ( دشواری های راه )]
معنی بیت نهم
از زمانی که قامت دلربا و سحر کننده ات مرا مجذوب ساخت ، دیگر حذر کردن از فتنه برایم مقدور نبوده است .
[ حذر کردن : دوری کردن /فتان : فتنه انگیز و فتنه جو ، زیبا و دلفریب که به زیبایی مردم را مفتون می سازد .]
معنی بیت دهم
شایسته است که سعدی به دلیل آنکه تو را مثل جان خویش می داند ، بلکه بیش از جانش دوست دارد، در این دنیا مرگی نداشته باشد ،و جاودانه گردد.
[ شاید : از مصدر شایستن ، شایسته و سزاوار است /تشبیه : تو ( معشوق ) به جان ]
معنی بیت یازدهم
این تشنه ای که در کنار چشمهء آب حیات تو جان می دهد ، مثل اسکندر جهان را برای دست یابی به آن چشمه زیر پای نهاده است.
]ذوالقرنین : در لغت به معنی صاحب دو گیسو ، صاحب دو قرن زندگی ...."فرهنگ لغت " /تلمیح : اشاره به داستان اسکندر و جست و جویش برای آب حیات /استعارهء مصرحه : چشمه ء حیوان ( لبان حیات بخش معشوق )]
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
فاطمه زندی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:
غزل ۱۴۵ سعدی
وزن : فاعلاتن مفاعلن فع لن
معنی بیت اول
درود خدای بر تو باد که چه لب و دندان شیرینی داری !
[آفرین : دعا و تحسین .]
معنی بیت دوم
به هر کس که دلش مثل یوسف گم شده است ،بگو که آن را در چاه زنخدانت ببیند .
[تشبیه : دل به یوسف ( اضافه ء تشبیهی ) /استعاره ء مصرحه : چَه : ( گودی چانه در زیر لب ) ]
معنی بیت سوم
در پارس هیچ آشوبی به پای نمی شود ، مگر آنکه چشمان فتنه انگیز تو آن را به وجود آورده باشد .
[ فتنه : آشوب و غوغا / فتان : فتنه انگیز و فتنه جو ، زیبا و دلفریب که به زیبایی مردم را به مفتون سازد /جناس اشتقاق : فتنه ،فتان ]
معنی بیت چهارم
اگر سرو حرکت هم می داشت و رفت و آمدی می کرد ، باز هم به گرد حرکات تو نمی رسید .
[ شدن : رفتن / جولان : گردیدن و گشتن / کنایه: به گردچیزی یا کسی نرسیدن ( نرسیدن به کسی یا چیزی به جهت سریع رفتن و یا در نیافتن پایه و مقام کسی یا چیزی ) /تشبیه مضمر و تفضیلی : تشبیه خرامیدن معشوق به سرو و برتری خرامیدن او بر آن .]
معنی بیت پنجم :
تو مثل آفتابی و شبستان تو بر اثر وجودت مثل روز روشن می گردد ، پس شب تو با روز دیگران برابر است .
[ شبستان : خوابگاه و شب خانه ، اندرونی و خلوت خانه ./تضاد : شب ، روز / تناسب : روز ، آفتاب /تشبیه مضمر : معشوق به آفتاب مانند شده است /جناس زاید : شب ، شبستان /]
معنی بیت ششم
ای معشوق زیبا و روحانی ، تا کی باید از دست نگهبان تو شکوه داشته باشیم ؟
[ استعاره ء مصرحه : بوستان روحانی ( معشوق زیبا و لطیف ) ،بوستان بان ( رقیب ) ]
معنی بیت هفتم
ما همانند بلبلان نغمه سرای رخسارت هستیم ، پس بگذار لحظه ای در گلستان وجودت ناله سر دهیم .
بلبل : پرنده ای ست که نماد عاشق نالان است و معشوق او گل سرخ /یک نفس : یک دم و یک لحظه / نالیدن : به آواز اندوه خود را بیان کردن ،بانگ و فریاد زدن ./تشبیه : ما ( عاشقان ) به بلبلان و معشوق به گلستان مانند شده است ]
معنی بیت هشتم
اگر هزار بار بر من جور و جفا روا داری ، باز هم هزار برابر دوستت دارم .
[ هزار چندان : هزار برابر.]
معنی بیت نهم :
توانایی بازوی شکیبایی را امتحان کردیم ، گویی توانایی آن مثل توانایی شیشه است در برابر سندان دوری تو .
[ آبگینه : شیشه /سندان: ابزاری است که آهنگران و مسگران بر آن چیزها کوبند./استعارهء مکنیه : زور بازوی صبر /تضاد : آبگینه ، سندان .]
معنی بیت دهم
اگر تو بر سر پیمان خویش بمانی یا نه ، ما عهد خویش را باتو به پایان می بریم و وفادار می مانیم .
[ به آخر بردن : به پایان رساندن و به عهد خود وفا کردن .]
معنی بیت یازدهم
اگر در دوری از تو جان بسپارم ، این مرگ را مژده ای دان که برای رسیدن به تو می پردازم .مردن من رسیدن به توست .
[ تضاد : وصل ،هجران .]
معنی بیت دوازدهم
ای سعدی ، اگر در راه طلب معشوق جانت را فدا سازی ،عارفی زنده و جاوید خواهی بود .
[ عارف : دانا و شناسنده /کنایه : جان بر آمدن ، رنجور و دردمند گشتن .]
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
,,شاهرخ کاظمی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵:
بانام خداوند
بطور کلی حضرت مولانا
می فرمایند مرکز, شما انسان
باید, عدم یا خداوند باشد
غیر از خداوند هر چیز دکری باشد
جزو اغیار وبزودی خداوند انرا
می گیرد واین از, غیرت خداونده
که حافظ, خودش در انسان
هست. انسان امتداد خداونده
ولی چیزهای دکر را در مرکزش
قرار داده وتمام معظلات دنیا
بخاطر همینه
دنیا مثل زن بدکاره است
که نباید عاشقش شد
واکر غیر خدا مرکزش باشه
بلاخره. بوی گندش در میاد
متل کسی ازش باد خارج
بشه بی صدا ولی بوی این
عمل در میاد
محمداحسان سلطانی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۳:
این بیت اگر چنین اصلاح شود بهتر خواهد شد چون بوریابا نی تناسب پیدا می کند و مفهوم شعر هم بدون شک حاصل خواهد شد.
بی فقر دعوی من و ما گم نمی شود
نی شد ز بوریا شدن آگه که من نیام
مسعود در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:
معنی بیت
آب حیوان نتوان گفت که در عالم هست
گر چنانست که در چاه زنخدان تو نیست
چیه؟
محمدرضا حبیبی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:
تفاوتهایی با نسخه خطی هست. مثلاً بیت سوم، مصرع دوم در تصویر هست «ازو غارت که دل را پرداز» که وزن را هم رعایت نکرده! بیت پنجم با «می شمعم ده...» شروع شده که با مصرع دوم مراعات دارد و این یکی یحتمل حق با نسخه خطی بوده.
دختر پرسپولیسی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان:
ببخشید میشه بگید معنی این بیت چی میشه
به کاخ ظلم باران هم که اید سر فرو ارد
ولیکن خانه در سر کوفتن داند گدایان را
مهدی حبیبی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۵ در پاسخ به اشکان Adin دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵:
سلام رفیق
این دوتا مصرع با هم معنی رو کامل میکنند
منظور شاعر اینه که چون روی تیغ تیز تر و آزار دهنده تر از پشتشه پس اون هرکه اگر از ما روی بگردونه ممنونیم ما
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر
هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما
یعنی اگه روشو برگردونه طرف بی آزار ترش سمت ما میشه
نیما نجاری در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۱:
در فرهنگ لغات عمید یکی از معانی ایی که برای کلمه تُرک آورده شده دوشیزه و دختر زیبا روی و همچنین غارتگر است که در ادبیات ایران بسیار از بی وفایی و جفاکاری خوب رویان و زیبا رویان شعر سروده شده از جمله بیت معروف جناب هاتف اصفهانی که میفرمایند؛
همه جا به بی وفایی مَثلند خوب رویان
تو میان خوب رویان مثلی به بی وفایی
که جناب نیر تبریزی از کلمه تُرک ستمگر در این شعر استفاده کرده اند.
کوروش در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را:
کار او دارد که حق را شد مرید
بهر کار او ز هر کاری برید
دکتر صحافیان در ۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:
ای دل! دیدی غم عشق بار دیگر با ما چه گرد؟! دیدی چگونه معشوق، بی اعتنا از برمان رفت؟!
۲- وای از آن چشم جادویی و مست که با دل عاشقم چگونه بازی میکند و هوشیاران را به چالش مستی میکشد.
۳- در پی فراقش، اشکم ازین بیمهری چون شفق خونین شد.ببین که سرنوشت نامهربان چه میکند(جناس شفق و شفقت)
۴- هنگام سحر از خانه لیلی، برقی درخشید( از چهره یا جان) فریاد که با خرمن مجنون عاشق چه کرد!
۵- ساقیا!جام شرابم بده! زیرا نگارنده راز غیب، معلوم نیست در آن چه رقمی زده است!
۶- و آنکه این آسمان آبی را چنین پر نقش و زیبا آفرید، معلوم نیست که در چرخش پرگار چه نقشی زده و از آن نقش چه هدفی داشته است!(نامعلوم بودن سرنوشت، نقشهای جهان و هدف این دو ضرورت جام می- بیخودی-را دوچندان میکند)
۷- اندیشه عشق، آتش به دلم زد و سوختم، ببینید یار وفادار چگونه با عاشقش رفتار میکند!( خانلری: در دل حافظ میسوخت)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
فاطمه زندی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:
غزل ۱۴۴
وزن :فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
معنی بیت اول
۱ _ ای کسی که دلت بر من نمی سوزد ، درود بر جانت و رحمت و بخشایش بر تنت باد !
[ نوعی رد الصدر علی العجز : رحمت ]
معنی بیت دوم
۲ _ سراپای تو حُسن است . نمی دانم قامتت را به دلبندی و خوبی بستایم ، یا سخن گفتن و آمدن و رفتنت را ؟
[ دلبند : اسیر کننده ء دل ، عاشق و شیفته کنندهء دل ./ تضاد : آمدن ، رفتن ]
معنی بیت سوم
۳ _ آفتابی که هر بامداد از دریچه ء خانه ات به درون می تابد ، باید از چهره ء تابانت شرمسار باشد .
[ تشبیه مضمر و تفضیلی : تشبیه چهره ء معشوق به آفتاب و برتری روی یار بر آن ]
معنی بیت چهارم
۴ _ ضرورتی ندارد که از زیبایی و تناسب اندام تو مشروح سخن بگویم ، زیرا پیراهن تو به خوبی این زیبایی را بیان می دارد .
[ حسن : جمال و زیبایی .]
معنی بیت پنجم
۵ _ ای زیبا رویی که سراپایت خرمنی از گل است ، بر این گدای خرمنت رحمتی آور و او را محروم مساز !
معنی بیت ششم
۶ _ ای معشوق ماه رو ، مهربانی پیش گیر زیرا باید رفتارت هم مثل صورتت نیکو باشد .
[ مستحسن : زیبا و نیکو ./تشبیه : ماهرو / ایهام تناسب : بین " مهر " در معنای غیر منظورش با " ماه " /تضاد : سیرت ، صورت ]
معنی بیت هفتم
ای زیبایی که چونان کعبه روی پوشانده ای ، پرده برافکن و چهره ای بنما تا در گردا گرد حرمت بگردم .
[ روی باز کردن : ظاهر گشتن و خود را آشکار نمودن ، پرده بر افکن و چهره ای بنما تا در گردا گرد حرمت بگردم .]
معنی بیت هشتم
۸ _ در این زندگانی پنج روزه ء کوتاه یاری ام کن تا در قیامت برای این بی توجهی دامنت نگیرم و داد خواهی و تظلم نکنم .
[ کنایه : پنج روز ( مدت اندک عمر ) ، دست گرفتن ( یاری کردن ) ،دامن گرفتن ( داد خواهی و تظلم کردن ) /جناس اشتقاق : گیر ،نگیرم ]
معنی بیت نهم
۹_ بر سر آنم که تو را از دل بیرون کنم و در میان جان جای دهم ، زیرا دل برای تو جایگاه مناسبی نیست .
[ آرایه ء تحویل ( زشت و زیبا یا استدراک ) : زشت نشان دادن در مصراع اول و زیبا خواستن در مصراع دوم.]
معنی بیت دهم
۱۰ _چه سودی دارد که عاشق ، غم دل با معشوق سنگدل در میان نهد ؟ آری ، دم سرد من در دل آهنینت اثری ندارد.
[کنایه : سنگدل ( جفا کار ،سخت دل ) ،باد سرد ( آه حسرت ) ، آه سرد در آهن دمیدن ( کار بی فایده و بیهوده کردن ) / استعاره ء مصرحه : آهن ( دل سخت ).]
معنی بیت یازدهم
به معشوق گفتم : از دست غمت خود را هلاک خواهم ساخت .گفت : در این صورت خونت به گردن خودت است.
معنی بیت دوازدهم
۱۲ _ به یار گفتم : همه ء جهان را به آتش می کشم ، گفت : ای سعدی ، با این حال ، آتش تو بر من موثر نخواهد بود
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
نردشیر در ۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:
بنامیزد...
مسعود در ۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۴:
وزن بیت دوم به نظر میاد مشکل داره
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
فارغ از این که حافظ چه مذهبی داشته (که چندان امر مهمی هم نیست) قابل ذکر است که مهدی در دین اسلام مخصوصا شیعیان نیست بلکه اهل سنت نیز به آن اعتقاد دارند و در کتب احادیث شان وارد شده است
منتها آن چه باعث تفاوت است زنده بودن یا نبودن مهدی و متولد شدن یا نشدن اوست
اهل سنت هم اعتقاد دارند که مهدی از نسل امام حسین است ولی اعتقاد دارند که متولد نشده است و فرزند شخص معینی نیست
پس صرف آوردن نام مهدی دلالتی بر مذهب حافظ ندارد
سال ها قبل در کتب حدیث اهل سنت این موضوع را بررسی می کردم و 14 صفحه حدیث و تاریخ بیرون آوردم ولی بعدا کار نیمه تمام باقی ماند
النظم المتواترة فی الاحادیث المتواترة (کتاب اشراط الساعة)
(خروج المهدی ). خروج المهدی الموعود المنتظر الفاطمی
وأحادیث المهدی بعضها صحیح وبعضها حسن وبعضها ضعیف وأمره مشهور بین الکافة من أهل الإسلام علی ممر الأعصار وأنه لا بد فی آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البیت النبوی یؤید الدین ویظهر العدل ویتبعه المسلمون ویستولی علی الممالک الإسلامیة ویسمی بالمهدی ....
منصور در ۲ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
درود بر همه دوستداران حافظ
تنوع در تفسیر اشعار حافظ همیشه بوده خواهد بود که بهرحال خود باعث رشد فکری میگردد
به نظر من با توجه به عقاید حافظ در رابطه به ریا کاری وادعاهای مدعیان دین که با شجاعت مبارزه
میکند خیلی نمیتواند در جهت موافقت با شاه نعمت الله گفته باشد گرچه خیلی هم نخواسته علیه او
موضع بگیرد . بیشتر هدف حافظ مبارزه با روی وریا است تا کوبیدن شخص شاه نعمت الله به همین
دلیل ما هم باید با توجه به تشابه زمانی الان در ایران با زمان حافظ به لحاظ دورویی وریا کاری به دنبال
بهره بردن از عقاید بالاو گرانبهای حافظ وجا انداختن ان باشیم واینکه این اشعار بر علیه ویا موافقت
شاه نعمت الله هست اهمیت کمتری دارد
شیخ نوید نظری در ۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵: