گنجور

حاشیه‌ها

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن:

1-مصرع نخست بیت 28 به شکل «ور عدالت پیشه ای و بی نظیر» آشفته، نامفهوم، کاملا ناسازگار با مصرع دوم همین بیت و کل بیت 29 است. با توجه به این نکته و به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، شکل درست این مصرع عبارت است از:

«در عدالت بی شبیه و بی نظیر»

2-در مصرع نخست بیت31 («هست این قانون سلطان هریش») واژه «هریش» بی معنی است. با انجام تصحیح و انطباق با نسخه خطی، مصرع یاد شده چنین است:

«هست این قانون سلطان نامیش» (= نام این قانون، قانون سلطان است)

3-مصرع دوم بیت 40 به شکل «هم گناهان را همی بر باد ده»، نامفهوم است و کل بیت قافیه ندارد. با انجام تصحیح و انطباق با نسخه خطی، مصرع یاد شده چنین است:

«همگنان را رسمی از نو یاد ده»

درخور یادآوری است که چنین مفهومی با بیت شماره 34 نیز سازگار است که از مخاطب می‌خواهد رشته تقلید را بگسلد و برای خود رسمی نوین برپا کند.

 

* نگرش سیستمی حکم می‌کند که پیش از هر چیز، به وجود انسجام درونی یک سیستم بیندیشیم!

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۰ - در بیان اینکه وهم از حزب شیطان است:

1- در مصرع دوم بیت 8، «حافظه» (به جای «حافظ») درست است؛ زیرا شاعر از همان آغاز، روح، عقل، شرع و ... را خطاب می‌کند. در نسخه خطی مجلس (به شماره ثبت 5379) نیز «حافظه» ثبت شده است.

2-در مصرع نخست بیت 13، در راستای سازگاری با مصرع دوم و نیز بنا به نسخه خطی، «هین بکن» (به جای «هین مکن») درست است.

 

*به کار بستن نگرش سیستمی، یعنی افزایش دقت و درستی کار!

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

محمد وحید در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

«من که خمارم» در مصرع نخست باید یا خَمّار باشد یا مخمور.
این گونه که نوشته شده است به احتمال بسیار، خُمار خوانده خواهد شد که وزن را به هم می ریزید. 

فرشاد در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۹ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

با سلام و عرض خسته نباشید

به جای تمام «اسفندیار» های نوشته شده در متن «افراسیاب» بخوانید!

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۲ - در بیان راه تسخیر شیطان حصار دل را:

1-مصرع نخست بیت دوم به شکل «اصل دیو و دد هم از آتش بود» هم می‌لنگد و هم نادرست است. به دلیل اینکه شاعر این بخش را با «خانۀ وهم» آغاز کرده، و نیز به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، مصرع یاد شده باید به شکل زیر باشد:

«اصل دیوِ وهم از آتش بود»

سخن گفتن از «وهم» و «خیال» (به ترتیب در مصرع نخست بیت 9 و 27)، شکی در درستی تصحیح باقی نمی‌گذارد.

2-بیت شماره 26 (به دلیل آشفتگی و نامفهوم بودن)، به شکل زیر نادرست:

«نفس مسکین محو شیطان هوشیار/غافل از این کاروان در فکر کار»

با توجه به ایراد بالا و به استناد نسخه خطی مجلس، شکل درست بیت چنین است:

«نفس مسکین محو و شیطان هوشیار/غافل این از کار و آن در فکر کار»

 

*بهره گیری از نگرش سیستمی یعنی کاهش احتمال خطا در انجام هر کار!

مسعود کلانتری در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:

کاملا به این جمله ایمان دارم که خدا در دل سودا زدگان است

مجید ریاضی پور در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

در مورد بیت اول و دوم :

به نظرم منظور حافظ این است: اگر صوفی به دنبال تغییر رویه است لازم است زیاد بنوشد تا او را از خود بی خود کند و از لباس تزویر و ریا بیرون آورد و اگر بخواهد کم بنوشد بطوری که عقلانیتش حفظ شود و همچنان وجهه خود را حفظ کند فقط باده را حرام کرده است و همان به که از اول وارد این عرصه نشود. در حالت اول نوش جانش و در حالت دوم حرامش باد.

بیت دوم اشاره به وارستگانی است که بر خلاف صوفی حتی با یک جرعه از خود بی خود می شوند و به سهولت از هستی به نیستی می رسند و شایسته است شاهد مقصود را در آغوش کشند‌.

امین آب آذرسا در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۰ در پاسخ به علی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

این بیتی است که شهریار به تقلید از حافظ سروده است.

امین آب آذرسا در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۰ در پاسخ به شادان کیوان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

اهالی افغانستان هم غلط کردن را به معنای اشتباه کردن به کار می برند.

م.ج خسرو منش در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:

وزن این شعر اشتباه درج شده 

وزن این شعر ( مفاعیلن مفاعیلن فعولن ) است

امین آب آذرسا در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - جان و تن:

درود. چرا در بیت چهارم از کلمه نظرباز استفاده شده است؟

امین آب آذرسا در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۸ - گل پنهان:

نوشته مثنویات، تمثیلات و مقطعات

این شعر احتمالا جزء تمثیلات است، درست است؟

چون نه مثنوی است و نه مقطع

بیقرار در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴:

« ای دل تو را نگفتم  ، کــز عاشقی حذر کن ؟ »
در کار دل مپیچ و با عقل خود به سر کن ؟

عاشق شدی شکستی ، پیمان عقــل خود را 
اکنون به جُرم عشقت شب تا سحر نظر کن 

آب ار شدی چو شمعی ، غافل شدی ز جمعی 
در کنج عزلتت هان  ، با جان خود شرر کن 

پروانه شو به گردِ  ، گلْ عارضی ز حسـرت 
وانگه به هجر نرگس ، غم جامه ها به بر کن 

از عاشقان مپرسید ، احوال بی دلان را 
افغان و آه و اشکت ، در هجر گل به در کن 

تا کی ریا و‌ تزویر ، تا کی تو‌ ناسپاسی 
از بهر حق شناسی در خویش و‌ خود سفر کن

 غم از دلت نَرُفتی ،‌گفتم‌ ولی نگفتی‌
شب تا سحر که خفتی ، اکنون غمت به‌ در کن‌

دردا که داغ هجران ، جسمم گرفته از جان 
ای همه اینم ز آن ،‌ چشمم پر از گهر کن

عمرت به سر شد امّا ، نامد خبـر زِ یارت 
وان غایب از نظر را چون سُرمه در بصر کن 

آسایش دو ‌گیتی آسان به کف نیاید 
یا با خِرَد بیامیز ، یا با دلت خطر کن 

ما را که بی قـراریم ، در کار دل فگـاریم
با عشق خود بمیران ، فردا به حشر حَضر کن

#رضارضایی « بیقرار »

بیقرار در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴:

« ای دل تو را نگفتم  ، کــز عاشقی حذر کن ؟ »
در کار دل مپیچ و با عقل خود به سر کن ؟

عاشق شدی شکستی ، پیمان عقــل خود را 
اکنون به جُرم عشقت شب تا سحر نظر کن 

آب ار شدی چو شمعی ، غافل شدی ز جمعی 
در کنج عزلتت هان  ، با جان خود شرر کن 

پروانه شو به گردِ  ، گلْ عارضی ز حسـرت 
وانگه به هجر نرگس ، غم جامه ها به بر کن 

از عاشقان مپرسید ، احوال بی دلان را 
افغان و آه و اشکت ، در هجر گل به در کن 

تا کی ریا و‌ تزویر ، تا کی تو‌ ناسپاسی 
از بهر حق شناسی در خویش و‌ خود سفر کن

 غم از دلت نَرُفتی ،‌گفتم‌ ولی نگفتی‌
شب تا سحر که خفتی ، اکنون غمت به‌ در کن‌

دردا که داغ هجران ، جسمم گرفته از جان 
ای همه اینم ز آن ،‌ چشمم پر از گهر کن

عمرت به سر شد امّا ، نامد خبـر زِ یارت 
وان غایب از نظر را چون سُرمه در بصر کن 

آسایش دو ‌گیتی آسان به کف نیاید 
یا با خِرَد بیامیز ، یا با دلت خطر کن 

ما را که بی قـراریم ، در کار دل فگـاریم
با عشق خود بمیران ، فردا به حشر حَضر کن

      ( مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن )

#رضارضایی « بیقرار »

دکتر حافظ رهنورد در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

این غزل زیبا تقدیمی‌ست به خواجه ابوالوفا فرصت شیرازی که از صوفیان حقیقی هم‌دوران خواجه حافظ بوده و بسیار به کار خیر مشغولیت داشته

دکتر حافظ رهنورد در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

این غزل حکایت عاشق (بلبل) است در عشق محبوب(گل) به رقیب(باد صبا) وقتی که می‌بیند علارغم این‌همه سختی و خون دل خوردن و رنج، معشوق با رقیبش عشقبازی می‌کند و او شاهد این عشقبازی‌ست

به هر سو بلبل عاشق در افغان// تنعم از میان باد صبا کرد.

رقیب روبنده‌ی معشوق را کنار می‌زند و گره‌بند قبای او را باز می‌کند و در آغوش یکدگر می‌روند و گل از این هماغوشی می‌شکفد؛ از این روست که حکایت سختی‌هایش را برای صبا می‌گوید تا بلکه دردش دوا شود و رقیب گل را به بلبل ببخشد.

 

علیرضا فرح بخش در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

سلام دوستان

به قول بزرگی بجای این بیت شعر شهریار:

(برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را)

بیت زیر را میگفت بهتر و خیلی به راه و روش امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نزدیک بود و در واقع عمل امام علیه السلام را به‌ بهترین وجه توصیف می‌کرد

مرو ای گدای مسکین تو در سرای مولا

که علی همیشه میزد در خانه گدا را

احمد احمدی در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نرسی بهرام » پادشاهی نرسی بهرام:

هوش مصنوعی واژه نَرسی را که یک اسم خاص است فعل انگاشته و ابیاتی را که دربردارنده این واژه بوده به طرز نادرستی شرح داده است.

احمد عنصری در ‫۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۲ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

درود برشما 

توضیح تون در مورد هفت خط واقعا برای من هم جالب بود و هم بدیع فکر نمی کردم حتی ادبیات کوچه بازاری ما هم چنین معنی ژرفی داشته باشند.

آفرین برشما

 

۱
۱۰۳
۱۰۴
۱۰۵
۱۰۶
۱۰۷
۵۵۴۹