گنجور

حاشیه‌ها

امیرحسین صباغی در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۶ - حُرمتِ ربا:

اینکه این شعر از ایرج میرزا نیست و از همون سناییه خیلی واضحه. چرا اصلا توی دیوانش هست؟

فرهود در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۴ در پاسخ به بنفشه رضایی دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۶:

ندهم صحبت جانان به همه مُلک جهان

ناسپاس است که جانی به جهانی بدهد

ابن‌یمین

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:

1-مصرع نخست بیت نخست به شکل کنونی کاملا نامفهوم است (البته با توجه به هزل بودن شعر و نیز رباعی بعدی).

2-مصرع دوم به پیروی از ایراد مصرع نخست، مشکل دارد.

3-با توجه به معنی مرکزی واژۀ «لوک» («کج»)، عبارت «حم و لوک» درست نیست (به احتمال بسیار زیاد، یک اشتباه چاپی است).

4-در مصرع دوم بیت دوم، «گل شوک» درست است. «شوک» به معنی خار است. با این ویرایش، نفرین در این مصرع به روشنی نشان کامل می‌شود.

5-با توجه به این نکات و، به استناد دو نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 62922 و 80739، شکل درست این رباعی چنین است:

ای همچو مِهین مار برآویز و خشوک/بر زهر چو ماری و چو ماهی همه سوک

شست از طلب ترا شکستم خم و لوک/جای تو در آب تیره باد و گلِ شوک

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

بنفشه رضایی در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۹ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۶:

فکر کنم بیت آخر بجای مجبت باید صحبت بیاید

هم از نظر وزن و هم معنی

شاهین معت در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۶ در پاسخ به سعید دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:

آقای سعید سلام

پی معنی این بیت بودم که تفسیر شما بهترین بود. سپاس. 

رضا سودمند در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

سلام به دوستان فرهیخته.از حاشیه گذاریهای علمی که انجام دادین بسیار لذت بردم.سپاس فراوان

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۷ - تتمه حکایت عبدالمطلب با ابرهه:

1-مصرع دوم بیت 17 به شکل «پژمری شاهی و دارایی کند» قطعا نادرست است.

واقعا معلوم نیست که چه پدیده‌ای باعث شده که واژۀ «پرمری» در نسخه خطی به «پژمری» تبدیل شود و سرانجام به جایی برسیم که مصرع را معنی کنیم «افسردگی، به پادشاهی و ثروت می‌رسد». این در حالی است که شاعر در مصرع دوم بیت 19 می‌گوید: «پشه شیر افکن شود پرمور شاه».

به استناد لغتنامه دهخدا، معنی دوم واژۀ «پرمر» (با تلفظ parmar یا parmor)، عبارت است از «زنبور عسل». و البته، «پرمور» نیز به همان معنی است.

2-مصرع نخست بیت 26، به شکل «از من افتاده است پاس اشتران» بدون مفهوم و نادرست است. در واقع، در نسخه خطی به شکل «از منِ افتاده است این اشتران» بوده که عملا به نوعی تایید کننده مصرع نخست بیت 12 می‌باشد. وانگهی، شاعر در بیت شماره 27، به گرفتن شترها اشاره می‌کند.

3-مصرع دوم بیت 26 نیز به شکل «او به پاس خانۀ خود بی گمان» کاملا غلط بوده و شکل درست آن عبارت است از «او بپاسد خانۀ خود بی گمان». در اینجا، «بپاسد» از مصدر «پاسیدن» است. به یاد داشته باشیم که «به پاسِ» یعنی «به احترامِ».

4-در مصرع نخست بیت 56، «لای و گل» به معنی «گل و لای» درست است.

5-در لغتنامه دهخدا به واژۀ «لوک» به خوبی اشاره شده است. اگر سه واژۀ «لوک»، «لوش» و «لوچ» به دقت نگاه کنیم، پی خواهیم بُرد که همگی دارای معنی مرکزی «کج» می‌باشند و تنها واجِ پایانی در آنها تغییر کرده است. بنابراین، «لوک» یعنی «دارندۀ دست یا پای کج»، «لوش» یعنی «لب شکری، دارای لبِ کج» و «لوچ» یعنی «دارای چشمِ کج، دو بین». [به واژه‌های «پوک»، «پوش» و «پوچ» هم دقت کنید]

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

مهرناز در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۷ - رسیدن اسکندر به دشت قفچاق:

منظور نظامی از مجسمه سنگ سیاه با چادر سپید چیه

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:

هم فلک ، سرگشته‌ای در کوی اوست

مهرناز در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۵ - مهمانی کردن خاقان چین اسکندر را:

دران آرزوگاه فرخار دیس

نکرد آرزو با معامل مکیس

یعنی چه

داراب لایقی در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۴:

شاه بیت این غزل می گوید غم و غصه علت همه بیماری های روحی و جسمی است پس شاد زندگی کنیم

سرِ غصهّ بکوبیم، غم از خانه بروبیم

همه شاهد و خوبیم همه چون مَهِ عیدیم

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۶ - حکایت عبدالمطلب با ابرهه که قصد خراب کردن کعبه کرد:

1-مصرع دوم بیت 4، به شکل «گوسفند و گاوِ جامیش و جمال» نادرست است.

-ترکیبی مانند «گاو جامیش» چندان روشن نیست.

-در نسخه خطی، به جای «گاوِ جامیش» می‌خوانیم «گاو و جاموس»

-به استناد فرهنگ نظام، «جاموس» عربی شدۀ «گاومیش» است.

بنابراین، مصرع یاده شده به شکل «گوسفند و گاو و جاموس و جِمال» درست است.

-در همین مصرع، «جِمال» جمع «جمل» (به معنی شتر) است.

2-در مصرع دوم بیت 14، «بساط پیل‌ران» (به جای «بساط بیکران») درست است. تایید این نکته، در مصرع نخست بیت 18 دیده می‌شود.

3-در مصرع نخست بیت 17، «پیل‌ران» درست است.

4-مصرع دوم بیت 27، «اینچنینش» درست است (به جای «این جبینش»).

5-مصرع دوم بیت 47، «چشمِ سر» (به جای «چشمِ تر») درست است. دقت کنیم؛ «چشمِ جان» در کنار «چشمِ سر».

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

برمک در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

دنبال اشک افتاده‌ام جویم دل آزرده را

از خون توان برداشت پی نخجیر پیکان خورده را

با این رخ افروخته هر جا خرامان بگذری

از بادِ دامن می‌کنی روشن چراغ مرده را

گر جان به جانان نسپرم دل بستهٔ آن نیستم

نتوان به دست پادشه دادن گل پژمرده را



برمک در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷ - قزوین، رییس علوی آن و صنعت کفشگری در قزوین:

 قزوین را شهری نیکو دیدم، بارویی رسین  کنگره بر نهاده و بازارهایی خوب مگر آنکه آب در وی اندک بود

خوشکله پسر اندک نبود بالام جان

دم شازده حسین دوتا ره کشتم
اگر تونم بودی تونم میکشتم

سام در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

در بیت اخر جای کاما اشتباه درج شده است و باید کاما بعد از او  اول باشد 

    باده چو خورد او     

   خامش کرد او              و اینحا قافیه میانی داریم       

 

باده چو خورْد                 او خامُش کرد او                         زَحْمَت بُرد او تا طَلَبیدَش

آصف در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۹ در پاسخ به مجتبی آموزگار دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

به نام خداوند

جناب آموزگار عزیز که اسم شریفتان مصداق الاسماء تنزل من السماء است و به نیکی و ظرافت به نکته‌ای اشاره فرمودید که دیگران از آن غفلت کرده‌اند و استشهاد شما به حدیث حقیقت یا حقیقت منبسط از مولا علی بسیار نیکو و بسیار به جا بود و هیچ شاهدی برای این گفته بالاتر از سخن امیر علیه السلام نیست ، این حقیر اگرچه ۹ سال بعد از آنکه شما این نکته را بیان فرمودید؛ از آن سبب که ممکن است درک این سخن برای برخی دشوار باشد و البته که فهم و ادراک حدیث حقیقت که حتی کمیل که صاحب اسرار امام بود با هر پاسخ پرسش دیگری برایش پیش می‌آمد تا در نهایت مولا به او فرموند که چراغ عقل و لفظ را خاموش کن تا از راه اشراق آن مفهوم برا بر قلب تو بتابانم ، سخت بود از این رو در ادامه سخن شما به سخن شمس تبریزی استشهاد میکنم که گویدن : هرکه به دنیا نگرد چاکر دنیا گردد و هرکه به عقبی نگرد چاک عقبا گردد و هر که به مولا نگرد دنیا و عقبی چاکر وی گردند و از این دست در کلام عرفای شامخین بسیار است، شیخ عطار در منظومه منطق الطیر در آن قسمت که عذر مرغان را پاسخ می‌گوید در ضمن حکایتی اشاره به هبوط آدمی از بهشت می‌کند از آن رو که به بهشت دل خوش شده بود و سپس اشاره به حدیثی کند از رسول اکرم که هرکس وارد بهشت شود اول چیزی که به او به عنوان طعام خیلی خاص بدهنند جگر ماهی است و بعد عطار گوید که :

اهل جنت چون نباشد اهل راز

زان جگر خوردن ز سر گیرند باز

بدان معنی که دلخوش کردن به بهشت هم از جمله حجاب‌ها و شواغلی است که سالک را از دوست باز می‌دارد و عارف تنها یک که همان احد است را می‌طلبد لاغیر و از این دست سخن بسیار است. 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۸ - تضرع به درگاه بی نیاز چاره ساز:

شاعر از بیت شماره 13 تا پایان بیت 19، پیوسته به این نکته اشاره دارد که نمی‌توان فهمید از گیاه، درخت و نطفه چه چیزی به بار می‌آید؛ یعنی همیشه، نتیجه پنهان است.  بنابراین هم با توجه به چنین دیدگاهی و نیز وجود نسخه خطی، مصرع دوم بیت شماره 20 به شکل زیر درست است:

«دانه را و بیضۀ کاواک را»

معنی کل بیت می‌شود: «چوب، خاک، دانه و تخم مرغ میان کاو را نهفته داشته‌ای.»

و البته شاعر برای تاکید بر چنین چیزی، بیت شماره 21 را با «ورنه گر خواهی» آغاز می‌کند.

پیروز در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

تو مگو همه به جنگند و زِ صلح من چه آید

تو یکی نِه‌ای هزاری تو چراغِ خود برافروز

 

این بیت رو امشب ۲۰ام خرداد ۱۴۰۴ خانم دکتر میرطاووسی داخل برنامه ۱۰۰۱ خوندن و من از خانم دکتر و باز هم از مولانا یک درس جدید گرفتم

M_nik۶۱ در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۶ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

و همچنین درود بر شما

به هر حال اشعار حافظ آنقدر گیرا و جذاب هست که برداشت اشخاص رو متفاوت می‌کنه و این هنره.. توجه بفرمایید اگر تصور بنده با جناب عالی تفاوت داشت اونوقت دور از ادبه یکی جاش اینجا باشه..خلاصه میکنم عرضم رو تفسیر  متفاوت دوستان قابل احترام و دانشی افزون بر دانسته ها خواهد بود، برقرار باشید.

شیدا آدمیت در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۱۶ - در مدح ضیاء‌السلطنه:

ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی ...

منظور از ضیاء‌السلطنه، شاه بیگم خانم، دختر هفتم فتحعلی شاه قاجار است. ضیاء‌السلطنه ویکی‌پدیا

(با ضیاء‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه اشتباه نشود.)

۱
۱۰۵
۱۰۶
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۵۵۴۹