گنجور

حاشیه‌ها

امیررضا ایزدپناهی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:

با توجه به قافیه دو مصراع نخست، پایان مصراع آخر باید چنین باشد: "صد عاشق مست"

برمک در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۰ در پاسخ به سلمان یوسفی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

این چرتها چیست آژی / آزی/ آذی به معنی آزار و گزند و گزش است  و هیچ پیوندی با آتش ندارد .آتش به پهلوی آتر و  ریشه اش آگر است . همه چی را به دم دین نبندید

برمک در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۶ در پاسخ به رضا راوند دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

جر / وجر ،. وِجار /گزار= گزارش/ تعبیر / بجاآوردن / پرداختن 
تر / در  ، ویدر /گذر / گذار = گذر گذشتن به معنی عبور  و گذار به معنی گذراندن و ترک کردن چیزیست است  مانند بگذار دل مرا  و بگذر                                                                                                                         سپاسگزار=سپاس پرداز
سپاس گذار = رها کننده سپاس

نمازگزار= نماز پرداز
نماز گذار = تارک الصلاة

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

اسماعیل بهشتی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲:

دو بیت اول مضمونی مشابه این شعر منسوب به مولانا دارد:

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
     آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
     رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

مسیح موید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:

به نظر من با توجه به اینکه حضرت حافظ کلمه حافظ رو برای تخلص خودشون انتخاب کردند اشاره ای بسیار محکم به این موضوع دارند که تمامی اشعار ایشون برگرفته از قرآن است و این رو در جای جای دیوان ایشون میتوان دید و این موضوع هم در عالم شهود به یکی از دوستاران ایشون هم توسط خود ایشون گفته شده است.

صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم

****

عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

و با توجه به این نگرش می توان حکمتهای این حضرت رو بهتر درک و معنی کرد.

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵:

گرچه دلم ، در کشید روی ز مقصود

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵:

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵
                         
لوحِ چو سیمَت ، خطی چو قیر بر آورد
تا دلم از خطِّ تو ، نفیر بر آورد

لعلِ تو  میخورد ، خونِ سوختهٔ من
تا خطَت ، آن خون کنون ز شیر بر آورد

گرچه دلم ، در کشید روی ز مقصود 
خطِّ تو ، چون مویَش از خمیر بر آورد

چشم تو ، یا رب ، ز هر که رویِ تو خواهد
آنچه هلاکت ، به زخمِ تیر بر آورد

دشمنِ آیینه‌ام ، اگرچه بوَد راست
کو به دروغی ، تو را نظیر بر آورد

در صفتت رُفت و روب کرد ، بسی دل
لاجرم آن گَرد ، از ضمیر بر آورد

تا که سَرِ رزمهٔ جمال گشادی
رشک ، دمار از مَهِ منیر بر آورد

اطلسِ رویِ تو ، عکس بر فلک انداخت
چهرهٔ خورشید ، چون ز زیر برآورد

صبحِ رُخت ، تا ز جِیبِ حُسن برآمد
تا به ابد ، پایِ شب ز قیر بر آورد

عقل مگر سر کشید ، از سرِ زلفت
سر ، به فسون‌هایِ دلپذیر بر آورد

زلفِ تو ، خود عقل را ، ببست به مویی
گِردِ همه عالمَش ، اسیر بر آورد

عقل ، بسی گِردِ وصفِ لعلِ تو می‌گشت
تا که سخن‌هایِ جای‌گیر بر آورد

بختِ جوانِ لبِ تو ، در دهنَش کرد
هر نفسی را ، که عقلِ پیر بر آورد

بی لبِ تو ، دل نداشت صبر زمانی
جان به لب ، از حلق ناگزیر بر آورد

چون ننوازی مرا چو چنگ ، که عطّار
هر نفَسی ، ناله‌ای چو زیر بر آورد

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۲:

درود بر شما 

 بنظر حقیر برداشت جناب شیخی از کف وعدم  کاملا درسته و جای بحث ومناقشه نداره  وبنده با ایشان هم عقیده‌ام.

شاد باشید 

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۳ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۰ - قصهٔ آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد شب بر ساحل دریا نهد در درخش و تاب آن می‌چرد بازرگان از کمین برون آید چون گاو از گوهر دورتر رفته باشد بازرگان به لجم و گل تیره گوهر را بپوشاند و بر درخت گریزد الی آخر القصه و التقریب:

درود 

پس از سقوط ضحاک  فریدون از جواهرات خزانه ضحاک برای آرایش پرچم جنگی خود بهره برد و آنها را بر بیرق خود آویخت و درفش کاویانی را به آن مزین کرد 

گوهر کاویان میشه گفت جواهر سلطنتی 

شاد باشی

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۰ - قصهٔ آنک گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا بر آورد شب بر ساحل دریا نهد در درخش و تاب آن می‌چرد بازرگان از کمین برون آید چون گاو از گوهر دورتر رفته باشد بازرگان به لجم و گل تیره گوهر را بپوشاند و بر درخت گریزد الی آخر القصه و التقریب:

درود 

هر انسانی در درون جسم خاکی خود روحی خدایی دارد واگر به این روح بپردازد  وآن را پرورش دهد  براحتی میتواند حقیقت درونی دیگران را بشناسد اصطلاحا دارای چشم سوم وبرزخی میگردد 

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۲ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۱ - رجوع کردن به قصهٔ طلب کردن آن موش آن چغز را لب‌لب جو و کشیدن سر رشته تا چغز را در آب خبر شود از طلب او:

درود 

یعنی دویدن

یک مور دانه جویی گرفت ودیگری دانه گندمی گرفت وشروع به دویدن کردند 

۱
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۵۶۷۳