هرچه دارم در میان خواهم نهاد
بی خبر سر در جهان خواهم نهاد
آب حیوان چون به تاریکی در است
جام جم در جنب جان خواهم نهاد
زین همت در ره سودای عشق
بر براق لامکان خواهم نهاد
گر بجنبد کاروان عاشقان
پای پیش کاروان خواهم نهاد
جان چو صبحی بر جهان خواهم فشاند
سر چو شمعی در میان خواهم نهاد
سود ممکن نیست در بازار عشق
پس اساسی بر زیان خواهم نهاد
گر قدم از خویش برخواهم گرفت
از زمین بر آسمان خواهم نهاد
مرغ عرشم سیر گشتم از قفس
روی سوی آشیان خواهم نهاد
تا نیاید سر جانم بر زبان
مهر مطلق بر زبان خواهم نهاد
زهر خواهد شد ز عیش تلخ من
صد شکر گر در دهان خواهم نهاد
آستین پر خون به امید وصال
سر بسی بر آستان خواهم نهاد
دست چون می نرسدم در زلف دوست
سر به زیر پای از آن خواهم نهاد
در زبان گوهرافشان فرید
طرفه گنجی جاودان خواهم نهاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر است. او همه چیز را در راه عشق قربانی میکند و آماده است تا جان و وجودش را فدای محبوب کند. شاعر به توصیف احساساتش میپردازد و از آرزوی وصال میگوید. او به طور استعاری در تلاش است که خود را از قید و بندها رها کند و به آسمان و آشیان عاشقانهای برسد. زبان او پر از احساسات متضاد است: شادی و تلخی، امید و ناامیدی، و در نهایت، او به جستجوی حقیقت و عشق مطلق میپردازد.
هوش مصنوعی: هر چه دارم را به وسط میآورم و بدون اینکه کسی متوجه شود، جانم را در این دنیا فدا میکنم.
هوش مصنوعی: زمانی که آب حیوانات در شب و در تاریکی قرار دارد، من هم میخواهم جام جم را در کنار جان خود قرار دهم.
هوش مصنوعی: از این اراده و تلاش برای رسیدن به عشق، میخواهم سوار بر اسب پرسرعتی به نام براق، به جایی فراتر از زمان و مکان بروم.
هوش مصنوعی: اگر حرکت کاروان عاشقان آغاز شود، من هم قدم به قدم در کنار آن خواهم رفت.
هوش مصنوعی: میخواهم جانم را مانند صبحی روشن بر جهان بریزم و سرم را مانند شمعی در وسط این دنیا قرار دهم.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق سودی وجود ندارد، بنابراین برای حفظ خودم به سراغ زیان خواهم رفت.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از وضعیت فعلیام خارج شوم، به جای اینکه بر زمین بمانم، به آسمان خواهم رفت.
هوش مصنوعی: پرندهای که در عرش زندگی میکند، از قفس خسته شدهام و حالا میخواهم به سمت لانهام بروم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که روح من به زبان مهر و محبت نرسد، من عشق و دوستی را بر زبان خواهم آورد.
هوش مصنوعی: زندگی شیرین نمیگذرد و اگر بخواهم از خوشیها صحبت کنم، حتی به شیرینترین چیزها هم طعم تلخی میدهد.
هوش مصنوعی: با آستینی پر از خون، با امید به رسیدن به معشوق، سرم را به خاک پای او میگذارم و به او احترام میگذارم.
هوش مصنوعی: وقتی که دستم به زلف دوست نمیرسد، از سر ناچاری، سرم را به پای او میگذارم.
هوش مصنوعی: در زبان زیبا و فصیح فرید، گنجی بینظیر و ابدی خواهم گذاشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.