الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب
بخش ۱ - در عذر گوید: بنده در پیش شاه دینپرور
بخش ۲ - اندر خط و قلم و کاغذ و خاطر گوید: از دل آبستن است خامه من
بخش ۳ - فی حسب حاله و بیان احواله و سبب احترازه من اهل الدنیا وانزوائه و تجریده منالخلائق و سبب تصنیف هذاالکتاب: حسب حال آنکه دیو آز مرا
بخش ۴ - فی افتخار نفسه علی اهل عصره: خطر من گهر پریشان کرد
بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللٰه علیه: گر در آورد یافت خلد و نعیم
بخش ۶ - فصل اندر ضعف و پیری: راکعم کرد روزگار حسود
بخش ۷ - فصل اندر تبدیل حال: بدر بودم شدم هلال مثال
بخش ۸ - التمثل فیالاجتهاد: ابن خطاب آن به مردی فرد
بخش ۹ - در رهایی جستن جان گوید از تن: رقص کن پیش دل به چاره خویش
بخش ۱۰ - اندر تفضیل سخن خویش گوید: از همه شاعران به اصل و به فرع
بخش ۱۱ - اندر مدح خواجه عمید احمدبن مسعود تیشه و وصف حال خانهای گوید که از جهت حکیم سنایی کرده بود و اسباب مهیا گردانیده: دوستی مخلص اندرین شهرم
بخش ۱۲ - یمدح الشیخ الامام جمالالدین فخرالاسلام تاج الخطباء احمدبن محمدالملقب بالحذور: خلق از این خانه بر حذر باشد
بخش ۱۳ - در قناعت و انزوای خویش گوید: ای که در زیر طبع گردونی
بخش ۱۴ - فیالقناعة: گوشهای گیر از این جهان مجاز
بخش ۱۵ - حکایت: آن شنیدی که بود پنبهزنی
بخش ۱۶ - التمثیل: از پی نای و چنگ بوالخداش
بخش ۱۷ - حکایت: آن شنیدی که رفت نادانی
بخش ۱۸ - در صفت خلوت و تنهایی گوید: سلوتی نیست روح را از کس
بخش ۱۹ - در وصف بیطمعی و خویشتنداری خود گوید: من نه مرد زن و زر و جاهم
بخش ۲۰ - اندر افتخار خویش فرماید: ذم شنیدی ز مرغ عیسیرو
بخش ۲۱ - اندر ضعف خویش گوید: آن چنان در سخن ضعیف تنم
بخش ۲۲ - اندر بد دلی خویش گوید: منم اندر ولایت خسرو
بخش ۲۳ - حکایت: آن شنیدی که مرغکی در شخ
بخش ۲۴ - فی ذمالجهال والناصحین لهم: نوح را گرچه عمر داد اله
بخش ۲۵ - حکایت: ایهاالناس روز بیشرمیست
بخش ۲۶ - در شرع و شعر گوید: ای سنایی چو شرع دادت بار
بخش ۲۷ - کتاب کتبه الی بغداد مع نسخة تصنیفه انفذه عند الامام الاجل الاوحد برهانالدین ابیالحسن علیبن ناصر الغزنوی یعرف به بریانگر: ای تو بر دین مصطفی سالار