گنجور

 
حکیم نزاری

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «رفتی و دگر یاد نکردی از ما» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ا» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د

شماره ۱: در سایه خویش گوشه ای ده ما را

شماره ۲: کردیم به ناکام بسیج ره را

شماره ۳: گفتم به وصال وعده دادست مرا

شماره ۴: من با که بگویم که چه افتاد مرا

شماره ۵: دیریست که انتظار می داد مرا

شماره ۶: ایزد که به عز و ناز پرورد مرا

شماره ۷: با دل گفتم کجا شد آن حشمت ما

شماره ۸: رفتی و دگر یاد نکردی از ما

شماره ۹: در هیچ صدف نیست چند دردانه ما

شماره ۱۰: تن بود گرو کرده جان از مبدأ

شماره ۱۱: ای ذات تو مطلقا همه چون و چرا

شماره ۱۲: بوی گل رز کرد مرا مست و خراب

شماره ۱۳: هنگام صبوح چون درآیی از خواب

شماره ۱۴: خواهم ز تو چیزی به معمایی خوب

شماره ۱۵: ساقی به که سپیده بر خویش بجنب

شماره ۱۶: آنجا که دل سوخته ما آنجاست

شماره ۱۷: زین واقعه سیاره و افلاک بسوخت

شماره ۱۸: بی‌خویشتنم و دیش یگانه ماست

شماره ۱۹: جان زنده دل از نسیم جانانه ماست

شماره ۲۰: آنی تو که شیوه تو برگزیده ی ماست

شماره ۲۱: نه در خور اوییم و نه او لایق ماست

شماره ۲۲: معموری روزگار ویرانی ماست

شماره ۲۳: هر دم که خیال از نظرم بگذشتست

شماره ۲۴: آسوده دلی که زیر بار غم تست

شماره ۲۵: محصول من از باده پرستی غم تست

شماره ۲۶: از روی تو در نظر خیالی ماندست

شماره ۲۷: این دست اگر چه زیر سرها بودست

شماره ۲۸: گفتم که برای ما قرینی بفرست

شماره ۲۹: درد سر بنده را مداوا بفرست

شماره ۳۰: در مذهب عاشقان قراری دگر است

شماره ۳۱: ما کافر عشقیم مسلمان دگرست

شماره ۳۲: در عالم عقل مدخل عشق خوشست

شماره ۳۳: هر چند که اضطراب بیش از پیش است

شماره ۳۴: آب دهن و دلت اگر تاریکست

شماره ۳۵: یاد تو به هر صبوح مفتوح منست

شماره ۳۶: از اصل نیاز کدیه شاهی منست

شماره ۳۷: جام جم سعد دین نزاری اینست

شماره ۳۸: آن کس که ورای کفر و ایمان من اوست

شماره ۳۹: مخموری ما ز مستی مستی اوست

شماره ۴۰: آنجا که به فال نیست آزردن دوست

شماره ۴۱: ای گوشت خران دنبه ارزان نیکوست

شماره ۴۲: ای یار حجاب ما همه از ماییست

شماره ۴۳: در دیده ی ابر این زمستان نم نیست

شماره ۴۴: ای یار اگر از بدو ازل وصلی نیست

شماره ۴۵: خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت

شماره ۴۶: ختمست به غمزه دلبری بر چشمت

شماره ۴۷: گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست؟

شماره ۴۸: از دست رقیبان مخالف چپ و راست

شماره ۴۹: چشم تو ز بس که کرد خون از چپ و راست

شماره ۵۰: با یار بگفتم به زبانی که مراست

شماره ۵۱: هر صبح که جام عشق گیرم بر دست

شماره ۵۲: دیرست که خواجه مجددین از سر دست

شماره ۵۳: در دامن دوستان دانا زن دست

شماره ۵۴: گویند که ای زمام دل داده ز دست

شماره ۵۵: ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست

شماره ۵۶: زان روی که روی عاشقان در یادست

شماره ۵۷: می گر چه که طبع تلخ، شورانگیز ست

شماره ۵۸: با دیده و ره ندیده بسیار کس است

شماره ۵۹: گر هیچ هدایتی کند عزمی جست

شماره ۶۰: دیدار به ما نمود و در پرده نشست

شماره ۶۱: کفر از سر زلفین تو در عین حق است

شماره ۶۲: بیداد ز عقل و خرد و هوش و دل است

شماره ۶۳: تشنیع که می زنند بر من چهار است

شماره ۶۴: خودین چه کند چون نظرش کوتاه است

شماره ۶۵: در هر دوری عاشق و معشوقی هست

شماره ۶۶: گوید به من که چونی و حالت چیست

شماره ۶۷: بس خلق که بر آمده (و) رفته گریست

شماره ۶۸: من مستم و مستی من از بی خبریست

شماره ۶۹: دیر آمد و زود برفت و ما را بگذاشت

شماره ۷۰: جل صبح خمیر خاک آدم که سرشت

شماره ۷۱: زان طایفه نیستم که نازم به بهشت

شماره ۷۲: ای مطلع آفتاب رخشان، رایت

شماره ۷۳: ایزد به تو زینت جهانبانی داد

شماره ۷۴: هر دم زدنی فلک دگرگون گردد

شماره ۷۵: هر لحظه دمم غمت فرو می‌بندد

شماره ۷۶: هر کز تو برید، کی کجا پیوندد؟

شماره ۷۷: ما را غم تو زیر و زبر می دارد

شماره ۷۸: ای شمس سرت میل به پستی دارد

شماره ۷۹: جانست شراب ترک جان نتوان کرد

شماره ۸۰: گر عزم شرایع و سن خواهم کرد

شماره ۸۱: آمد به برم یار و شبیخون آورد

شماره ۸۲: آن روز نگر که جان کم تن گیرد

شماره ۸۳: سودای تو دست در گریبانم زد

شماره ۸۴: بزمی است که اهل دل چنین جا باشد

شماره ۸۵: آنرا که سر و دل ملامت باشد

شماره ۸۶: از دوست مرا وانگری بس باشد

شماره ۸۷: یک نکته گر از لفظ مقدس باشد

شماره ۸۸: پیوند حقیقی کشش جان باشد

شماره ۸۹: می آینه‌ی خاطر رخشان باشد

شماره ۹۰: بارم که به خلق و خلق نیکو باشد

شماره ۹۱: با ما نه جهنم و نه مینو باشد

شماره ۹۲: کنجی که درو گنج الهی باشد

شماره ۹۳: روزی که مرا از تو جدایی باشد

شماره ۹۴: کی همچو تو مریم آستینی باشد

شماره ۹۵: بر من به سر از عمر چنین خواهد شد

شماره ۹۶: ای عقل چرا زبون دل باید شد

شماره ۹۷: می‌ترسم از آن خط که جهان در تو کشد

شماره ۹۸: ای دل سر و کارت ار چه بی‌سامان شد

شماره ۹۹: این ره روشن مرا ز انفاس تو شد

شماره ۱۰۰: می ده که ز جانم رمقی بیش نماند

شماره ۱۰۱: آن به که ز روزگار نیکی ماند

شماره ۱۰۲: دروازه‌ی روزگار اگر بربندند

شماره ۱۰۳: در حلقه عشق هر که را جا کردند

شماره ۱۰۴: ای یار به تو گر دگری بفرستند

شماره ۱۰۵: مهر و مه اگر مهر نگینت بوسند

شماره ۱۰۶: این دم همه کس را نبود تا که زند

شماره ۱۰۷: آن‌ها که همیشه در قیامت باشند

شماره ۱۰۸: با ما نه کند مگر از آنها که کند

شماره ۱۰۹: عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند

شماره ۱۱۰: ناهید زرشک پیرهن پاره کند

شماره ۱۱۱: هر جا که گدایی و شهی خواهد بود

شماره ۱۱۲: آن کو زمی شبانه مخمور بود

شماره ۱۱۳: در فطرت من گر گل و گر خار بود

شماره ۱۱۴: هرگز دل من زبخت خشنود نبود