گنجور

 
 
 
سنایی

غم خوردن این جهان فانی‌، هوس است

از هستی ما به نیستی‌، یک نفَس است

نیکویی کن اگر ترا دسترس است

کاین عالم‌، یادگار بسیار کس است

باباافضل کاشانی

در کوی تو صد هزار صاحب هوس است

تا خود، به وصال تو، که را دسترس است

آن کس که بیافت، دولتی یافت عظیم

و آن کس که نیافت، داغ نایافت بس است

اوحدالدین کرمانی

شمع دل من روی چو شمع تو بس است

چون روی تو نیست شمع و شاهد هوس است

با ما چو غم تو ساعتی یک نفس است

در حسرت این واقعه بسیار کس است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
مولانا

مر وصل ترا هزار صاحب هوس است

تا خود به وصال تو که را دسترس است

آن کس که بیافت راحتی یافت تمام

وانکس که نیافت رنج نایافت بس است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه