حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۳ در دیده ی ابر این زمستان نم نیست گویی که مگر آب به دریا هم نیست در آب گوارش کمی شد پیدا یک قطره ز قطره های چشمم کم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پای تو اگرچه در وفا محکم نیست
در دست تو یک درد مرا مرهم نیست
با این همه از غمت گزیرم هم نیست
دل بیغم دار کز تو دل بیغم نیست
بر روی تو از هلاک جانم غم نیست
با یاد تو آب دیدگانم کم نیست
با این همه اندیشه به وصل رخ تو
کمتر ز امیدی بود آنم هم نیست
بی روی تو غمگسار من جز غم نیست
یک لحظه دلم ز خویشتن خرّم نیست
گر نیست مرا دل طرب نیست عجب
کز بس غم دل مرا دل غم هم نیست
گرچه چو تو حق شناس در عالم نیست
مجروح توام وز تو مرا مرهم نیست
دنیا ز تو خواهم و نبخشی با آنک
پیش نظرت ز هیچ دنیا کم نیست
ما را به جهان خوش تر از این یک دم نیست
کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.