گنجور

 
 
 
قطران تبریزی

نوروز مهین جم همایون آورد

چون فرخ مهرگان فریدون آورد

هرکس بجهان رهی دگرگون آورد

مردی و وفا و جود فضلون آورد

مولانا

جان روی به عالم همایون آورد

وز چون و چگونه دل به بیچون آورد

آن راز که تاکنون همی بود نهان

از زیر هزار پرده بیرون آورد

مجد همگر

عشق آمد و بر دلم شبیخون آورد

از دیده ز دل سرشک گلگون آورد

دل را به کفش ندادم به خوشی

تا لاجرمم ز دیده بیرون آورد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه